یک آگهی معنادار برای مردی با چشمان روشن و برای تمامی فصول+عکس
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دومین سالگرد بدرود حیات دکتر «حسن حبیبی» در شرایطی فرارسید که با پیامی متفاوت خانواده این چهره ماندگار همراه شده است؛ پیامی که در دلِ خود پندی اخلاقی داشت و در عین حال یک برداشت متفاوت از نگاه ارزشمند این چهره اخلاقگرای عرصه سیاست و فرهنگ ایران زمین را […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دومین سالگرد بدرود حیات دکتر «حسن حبیبی» در شرایطی فرارسید که با پیامی متفاوت خانواده این چهره ماندگار همراه شده است؛ پیامی که در دلِ خود پندی اخلاقی داشت و در عین حال یک برداشت متفاوت از نگاه ارزشمند این چهره اخلاقگرای عرصه سیاست و فرهنگ ایران زمین را پیش رو قرار میداد و خلاء وجود چنین فرهیختگانی را بیش از پیش ملموس مینماید.
«تابناک» نوشت: اگر در پی نمودی عینی برای عاقبت بخیری بود، حسن حبیبی یک مثال واضح است؛ چهرهای فرهیخته ایرانی که در ۱۳۱۶ در پایتخت زاده شد و یک عمر، نمونه یک حقوقدان، سیاستمدار و فرهنگمدار شاخص بود و اخلاق و فروتنیاش همراه با مشی متعادلش همواره زبانزد بود و بدین سن تقریباً تمامی جریانهای سیاسی در دوران حیاتش و پس از آن، با دیده احترام به این مرد نگریستهاند.
حبیبی کلاس اول و دوم را در یک سال خواند و در سالهای بعد در کنار درس مدرسه، درسهای دیگر را که در حوزههای علمیه معمول بود، به خصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزهها فراگرفت. حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفهای نیز بیاموزد تا در صورت لزوم برای گذراندن زندگی خود کاری بلد باشد. از این رو قرار شد که جوراببافی یاد بگیرد و تابستانها به آن کار مشغول شود.
از آنجا که مادر و پدرش جوراببافی میدانستند، یادگیری کار آسان بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلافها، بافتن جورابها و به بازار بردن آنها و… باید کارهایی را میآموخت و اطلاعاتی بدست میآورد. این تجربه باعث گردید که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواریها آشنا شود.
این نواده ملامحمدعلی مجتهد کاشانی که دارای مدرک دکترای جامعه شناسی و حقوق از دانشگاه بود، به واسطه تجربه وسیع فرهنگی و ادبیاش، از دوم مرداد ۱۳۶۹ به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و در دو دوره رئیس فرهنگستان بود و در این دوران برای مدتی مدیر کارگروه واژه گزینی فرهنگستان نیز بود که در دوره مسئولیتش، واژگان و معادلهای ارزشمندی ثبت شده است.
حسن حبیبی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۵۸ کاندیدا شد و مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی هم قرار گرفت اما با ۶۷۶ هزار رأی معادل ۴٫۸٪ اراء در رده سوم قرار گرفت. حبیبی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۷۶ هم قرار بود به دعوت حزب کارگزاران سازندگی نامزد ریاستجمهوری شود اما با کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی از سوی جناح چپ، از کاندیداتوری خودداری کرد و در دوره اول دولت اصلاحات نیز معاون اول بود اما پس از آن، حضور کمرنگتری در سطح اول سیاست داشت و به همین دلیل از گزند حملات مخرب سیاسی تا حد زیادی مصون ماند.
البته دکتر حبیبی در دوره پیش از دوم خرداد و در زمان معاونت اولی دولت آیت الله هاشمی سبیل نقدها بود، چرا که با توجه به ممنوعیت کشیدن کاریکاتور روحانیت، کاریکاتوریستها نیز سوژه همیشگیشان دکتر حبیبی بود و بخش قابل توجهی از کاریکاتورهایی که نشریاتی چون گلآقا در نقد عملکرد سیاسی و اقتصادی دولت میکشیدند با تصویر این چهره برجسته همراه بود و هیچگاه شنیده نشد که حبیبی نسبت به این حجم کاریکاتورها گلایهای کرده باشد و یا احیاناً شکایتی نموده باشد.
دکتر حبیبی پیش از آن وزیر فرهنگ و ارشاد دولت بازرگان بود و وزیر علوم و آموزش عالی و سپس وزیر دادگستری دولت حضرت آیت الله خامنهای و در واقع در تمامی دولتهای پس از انقلاب نقش پررنگی داشت و حتی جزو حقوقدانانی بود که پس از انقلاب ایران، پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی را با استفاده از قوانین اساسی سایر کشورها و تنظیم با قوانین اسلامی تهیه کرد و از این منظر نقش بسیار پررنگی در تاریخ انقلاب اسلامی ایفا نمود و در همین راستا تا پایان عمر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
این چهره بااخلاق را که با واسطه سوابق میتوان «مردی برای تموم فصول» خطاب کرد، بامداد دوازدهم بهمن ۹۱ پس از سپری کردن یک دوران نسبتاً طولانی بیماری، به علت ایست قلبی در بیمارستان شهید باهنر تهران درگذشت و اکنون در آستانه دومین سالگردش، فرزندانش برایش مراسمی بدون تشریفات را بر سر مزارش در نظر گرفتهاند که با ارسال یک آگهی به روزنامه شرق اطلاع رسانی شد؛ آگهیای که با چنین متن متفاوتی در نیم تای پایین صفحه نخست این روزنامه منتشر شد:
«خدایا به گردان سپهر بلند
به مردان صاحبدل دردمند
به نون و قلم، روشنان فلک
به تسبیح و تقدیس جمع ملک
خردباوری، عشق ورزی ناب
به ایرانیان بخش از شیخ و شاب
سراینده این اشعار، دکتر حسن حبیبی، «بنده خدا» به دور از هیاهو، با آرامش، با وقار، با اخلاق، با اخلاص و تمسک به قرآن و اهل بیت زیست. «پارسی قند» را چون جان دوست میداشت ایران را «تا جهان جهان است، آباد» میخواست. در زمان حیاتش به کوچکترین زحمتی راضی نبود و وصیت کرد تا پس از مراسم ختم، مراسم دیگری برپا نشود.
اینک که دومین سالگرد درگذشت ایشان فرارسیده است، صبح روز دهم بهمن ماه با حضور بر سر مزارشان در مرقد حضرت امام (ره) در جمع خانواده، یاد وی را گرامی خواهیم داشت. هزینه برپایی مراسم سالگرد نیز به آسایشگاه خیریه معلولین و سالمندان کهریزک اختصاص داده شده است که در این عرصه بزرگترین مجموعه مردمی موجود در کشور است. باشد که روح لطیف ایشان که به این موسسه و خدمات آن علاقه وافر داشت، از این امر خشنود گردد.»
متن این پیام نشان داد، این مرد چشم روشنِ دوست داشتنی، یادگارهای ارزشمند در میان خانوادهاش باقی گذاشته که ارزشهایش را پاس میدارند، تا آنجا که حتی در دل چنین پیامی، درس گذر از تشریفات مرسوم و پرطمطراق و بخشندگی را یادآوری میکند؛ نگاهی که ای کاش مورد توجه همه مسئولین و فرهیختگان قرار گیرد. از دکتر حسن حبیبی آثار ارزشمندی باقی مانده که برای شناخت بیشتر اندیشه این چهره برجسته تاریخ معاصر، مطالعهشان قابل توجه است:
• دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعهشناسی،۱۳۵۱؛
• افضلالجهاد،۱۳۵۱؛
• دیالکتیک و روششناسی،۱۳۵۲؛
• مبادی جامعهشناسی حقوقی،۱۳۵۲؛
• جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی،۱۳۵۳؛
• یادی از یار و دیار،۱۳۵۵؛
• عهدین، قرآن و علم،۱۳۵۷؛
• اسلام و مسلمانان در روسیه، ۱۳۵۷؛
• دو سرچشمۀ اخلاق و دین، ۱۳۵۸؛
• اخلاق نظری و علم آداب، ۱۳۵۹؛
• تقسیم کار اجتماعی، ۱۳۵۹؛
• هنر جنگ، ۱۳۵۹؛
• خدا،۱۳۶۰؛
• جامعه، فرهنگ، سیاست، ۱۳۶۳؛
• اسلام و بحران عصر ما، ۱۳۶۳؛
• در آیینۀ حقوق: مناظری از حقوق بین الملل، حقوق تطبیقی و جامعهشناسی، ۱۳۶۷؛
• در جستوجوی ریشهها (تألیف و ترجمه)، ۱۳۷۳؛
• حسب حال یک دانشجوی کهنسال، ۱۳۷۶؛
• یک حرف از هزاران (۲جلد)، ۱۳۷۷ـ۱۳۸۰؛
• حقوق بینالمللی عمومی (۲ جلد)، ۱۳۸۲.
دیدگاه