شاعر برجسته آستارایی:دولت به اندازه سوسیس و کالباس به شاعران توجه کند!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سقوط امپراطوری سردبیران محافظهکار صفحات ادبی و بیتفاوتی بزرگان شعر امروز و شیوع مجاری مجازی، دست به دست هم داد تا شعر امروز سردرگم باقی بماند و جوانان با ذوقی که مبتکرانه به شعرهای برتر دامن زدند، در بلبشوی دهه ۷۰ و هیاهوی بازار مسگران، حیاتشان گم شد و […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سقوط امپراطوری سردبیران محافظهکار صفحات ادبی و بیتفاوتی بزرگان شعر امروز و شیوع مجاری مجازی، دست به دست هم داد تا شعر امروز سردرگم باقی بماند و جوانان با ذوقی که مبتکرانه به شعرهای برتر دامن زدند، در بلبشوی دهه ۷۰ و هیاهوی بازار مسگران، حیاتشان گم شد و آن همه استعداد و شادابی شعر امروز، بیسرپرست رها شد.
مجموعه اشعار « زنبورهای عسل دیابت گرفتهاند» سروده اکبر اکسیر به چاپ دهم رسیده است.
اکبر اکسیر(شاعر طنزپرداز) ؛ در رابطه با شعر امروز گفت: شعر معاصر بعداز دهه ۷۰ که همه ملی شدن شعر فارسی بود از انحصار نامهای بزرگ خارج شد و شعر سپید معیارش را به شعر شاعران جوان داد که هرکدام حرفی برای گفتن داشتند.
او ادامه داد: این شاعران شعرهایی را در در دهه ۷۰ سرودند و چاپ کردند که اگر مدیریت میشد و اتاق فکر داشت، میتوانست فاصله خود را با شعر عرب و ترک و غرب برطرف کند و به شعر امروز جهان برسد.
شاعر مجموعه «ما کو تا اونا شیم» با بیان اینکه دهه ۸۰ دوره استراحت این شاعران بود؛ گفت: در این دوره تنها صدای موجود جامعه ادبی که توانست از شمال غرب گیلان، از کناره خزر، از آستارای شعر و شور به جامعه ادبی پیشنهاد شود، شعر فرانو بود با شاعران جوان و شعری با لحن وحشی که توانست نوعی از شعر امروز را به گوش جانها برساند و فعلاً در آستانه سیزدهمین سال، دهها رساله دانشگاهی و انبوهی از شاعران جوان را در سراسر ایران به خود جذب نماید.
اکسیر در پاسخ به این سوال که چرا شعر زرد در جامعه امروز رونق یافته؛ بیان کرد: علتش وفور شاعران و عقب ماندن نقد و عقب ماندن منتقدین از شاعران امروز است. هیچ چهره مطرحی در این دو دهه به صدای شعر خوب امروز برنخواست. هیچ شاعر بزرگی، شاعر جوانی را معرفی نکرد و هر شاعری در وبلاگ خود، سردبیر اندیشههای خام شد. اندیشههایی که اگر مدیریت میشد ماناترین شعرها را تقدیم جامعه ادبی میکرد. اگر دهه ۴۰ یا ۵۰ شاعران بزرگی را تقدیم ایران کرد به خاطر غربالگری سردبیران سختگیر بود و ناشرانی که مشاورین برجسته داشتند و هرچیزی را منتشر نمیکردند.
این شاعر افزود: امروز در فضای مه گرفته شعر، ریزگردهایی به آلودگی این هوا دامن زدهاند که کارشان و آثارشان به سرمایه شخصی بدون مشورت با مشاورین ادبی یا از طریق رانتهای دولی چاپ و پخش میشود و هیچگونه مدیریتی بر آنها نیست. وجود این همه شعر فضای اینترنت و در وبلاگهای شخصی و کتابهای منتشره اگر ساماندهی بشود از لابهلای آنها چهرهای مستعدی را میتوان شناسایی و کشف کرد. اما از آنجا که نهادهای فرهنگی به بهانه نبود بودجه نمیتوانند برای معرفی شاعران جوان گامی بردارند؛ لذا این شاعران جوان اغلب شهرستانی، در گمنامی تمام پیر میشوند و گمنام، شعر و شاعری را رها میکنند.
اکسیر با اشاره به اینکه در جامعه شاداب، شعر جوان بر طراوت جامعه میافزاید؛ گفت: این اشعار اگر در ارتقای ادبیات سهمی نداشته باشند دستکم میتوانند آن شور و شوق درونی خود را نشان دهند. وقتی صدا و سیما یا مطبوعات پرتیراژ جایی برای معرفی این شاعران ندارد؛ یا شعر امروز به یک بازگشت ادبی تن میدهد و یا به تولید شعر مخفی میانجامد.
او ادامه داد: من به عنوان طراح شعر فرانو، به عنوان معلم بازنشسته ادبیات و به عنوان یک هنردوست شهرستانی که در زمینه روزنامهنگاری و نقد حضوری ۵۰ ساله دارم، در آستانه شصت و دو سالگی زندگیام به عنوان یک شاعر طنزپرداز از جناب آقای «هاشمی قاضیزاده» وزیر محترم بهداشت تقاضا میکنم حال که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیتواند برای انبوه شاعران پیر و جوان کاری کند، آنها را به عنوان بیماران خاص زیرپوشش پزشکی و درمانی قرار بدهند تا سقف حمایتی بر سر این عزیزان باشد. ما شاعران شهرستانی کمتر از روغن پالم و سوسیس کالباس نیستیم، به اندازه سوسیس و کالباس به شاعران توجه کنید!
اکسیر افزود: مسئولان فرهنگی سراغی از شاعران خانهنشین بگیرند و بدانند «احمدرضا احمدی»، «محمدعلی سپانلو»، «جواد مجابی»، «مفتون امینی» و «رضا براهنی» از یادگاران شعر معاصر ایران؛ درچه وضعی هستند. اگر بیمار و بد حال هستند به سراغ آنان بروند. اینها کم از هنرپیشگان سینما نیستند. با دلجویی از این بزرگان است که میتوان دوباره صفحات ادبیات پرشکوهی را در نشریات و برنامههای وزینی را در صداوسیما تهیه و پخش کرد تا شاعران یرقانی به تولید شعرهای زرد و بدبو نپردازند.
این شاعر در پایان گفت: امیدواریم ایران همیشه مرز پرگهر شعر و شور و شعور باشدو به قول سهراب سپهری: پردهها را به کناری بزنیم تا که احساس هوایی بخورد.
/ایلنا
دیدگاه