چرا آن نامردان پدرم را تیرباران کردند/دوست دارم یکبار دیگر پدرم دست بر سرم بکشد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در نامه فرزند شهید شهرکی اصیل به وزیر آموزش و پرورش آمده است: آقای وزیر چرا آن نامردان پدرم را تیرباران کرده‌اند، او که دوست داشت به دانش‌آموزان درس بیاموزد و بیشتر عمر خود را در این راه سپری کرد.

  «شهید عیسی شهرکی اصیل» شامگاه روز پنج شنبه ۱۱ دی ماه توسط دشمنان قسم خورده انقلاب و نظام  به ضرب گلوله به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در هفتمین نشست مجلس دانش‌آموزی، محسن شهرکی اصیل پسر شهید عیسی شهرکی اصیل، نامه‌ای خطاب به علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش قرائت کرد.

در متن این نامه آمده است: «من محسن شهرکی اصیل پسر معلم شهید دلسوز عیسی شهرکی اصیل هستم؛ آمده‌ام تا پیام شهادت پدر دلسوز مهربان و دوست داشتنی خودم را خدمت شما وزیر محترم و مهربان عرض کنم همچنین پیام شهادت پدرم را به ساحت مقدس آقا امام زمان عرض کنم و به او بگویم من افتخار می‌کنم پسر شهید هستم و منتظر می‌مانم تا آقایم بیاید و به من کمک کند تا خون پدرم را از دشمنان اسلام که با نامردی بدن نازنین پدرم را تیرباران کرده‌اند بگیرم؛ من خیلی دوست دارم از یاران امام زمان باشم.

آقای وزیر چرا آن نامردان پدرم را تیرباران کرده‌اند؛ او که دوست داشت به دانش‌آموزان درس بیاموزد و بیشتر عمر خود را در این راه سپری کرد، چرا باید با پدر من اینجوری رفتار کنند تا قلب من به درد بیاید و دلم بسوزد؛ تا آخر عمر من دوست دارم فقط یک بار دیگر پدرم بیاید و دست برسر من با مهربانی بکشد. آیا شما می توانید این کار را برای من انجام دهید؟».
محمدکاظم دهقانی مشاور معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش پاسخ وزیر آموزش و پرورش به فرزند شهید عیسی شهرکی اصیل را نیز قرائت کرد.

در این پیام آمده است: «پسر عزیز و فرزند دلبندم محسن شهرکی اصیل؛ ایران کشور عزیز ما به بوستان سرسبز و بزرگی می‌ماند که گل‌های بسیاری در جای جای آن شکفته و بدان زینت داده است. پسرم به یقین تو یکی از گل‌های معطری هستی که دامان پاک میهن را آراسته‌اید و موجب افتخار شده‌اید، اگر چه هنوز ۹ ساله‌ای و فصل‌های زیادی از تقویم پربرگ زندگیت ورق نخورده است اما من به عنوان پدری سالخورده و معلمی که کتاب تجربه‌اش پروانه مدرسه و کلاس‌های درس شده است، باور دارم که حقایق را به خوبی می‌شناسی و راه روشن زندگی را در آینه بی غبار قلبت دریافته‌ای.

تو فرزند برومند یک معلمی، یک معلم سرفراز، از خطه‌ای قهرمان و مردخیز، معلمی که عاشقانه چون شمع سوخت تا با سرمایه وجودش راه درست زندگی را برای فرزندان و شاگردانش روشن کند و دقیقاً به خاطر ظلمی که توسط ظالمی بی‌دانش که با ما و شما و با مدرسه و کشور و دین و دانش دشمن بودند و جمهوی اسلامی عزیز ایران را مانع هدف‌های شومشان می‌دانستند، به خیال باطل او را از ما گرفتند.

پسرم تو بهتر از هر کسی می‌دانی که پدرت زنده است زنده‌تر از همیشه و زنده‌تر از همه بندگانی که می‌بینیم و سراغ داریم؛ این حقیقت را قرآن که بزرگترین کتاب آسمانی و سخن نورانی خداوند است، گواهی می‌دهد؛ آری پدرت زنده است تا همیشه یک پدر باشد، پدرت زنده است تا همیشه یک معلم باشد، پدر و معلمی که در خانه و مدرسه ای، به وسعت همه دنیا به وسعت زمین و آسمان مثل یک باغبان همیشه بیدار و مراقب جاویدان است. پدر تو معلم شهید ماست که ما به وجود نورانی و همیشه زنده‌اش افتخار می‌کنیم و به مرتبه و عظمتش غبطه می‌خوریم.

پسرم! می‌دانی که در جوار این حقیقت بزرگ جایی برای نگرانی نیست. ما همه در کنار تو ایستاده‌ایم، دلهای ما به قلب بزرگ تو پیوند خورده و در پرتو وجود لایزال آن پدر و معلم شهید که حالا همه شریان حیاتی‌اش به ذات اقدس الهی پیوسته، می‌تپد و به آرامش می‌رسد.

پسر بزرگوارم تو برای همه پدران و معلمان این سرزمین پهناور، عزیزترین فرزند و دردانه‌ترین دانش‌آموز هستی، تو امروز در این بوستان، شایسته‌ترین گل هستی، که به مرتبه شکوفایی نایل آمده؛ پسرم آرزو می‌کنم همیشه گل باشی، گل همیشه بهار، با عمر همه بهارها و سالیانی که سرشار از حرکت و برکت باشد».

/فارس