تشریح ارتباط اصول و آرمان ها با سیاست خارجی توسط جلیلی

قرآن پاسخ لیبرال ها درخصوص ایدئولوژی‌ زدایی از سیاست خارجی را داده است

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سعید جلیلی استاد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام که رساله دکترای خود را با عنوان «دیپلماسی پیامبر» دفاع کرده است، چند ماه قبل در تابستان ۱۳۹۳ طی سلسله جلسات تفسیر آیات سیاسی قرآن به تببین ارتباط اصول و آرمان ها با سیاست خارجی پرداخته بود که بازخوانی آن در شرایط کنونی خالی از لطف نیست.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دکتر سعید جلیلی استاد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام که رساله دکترای خود را با عنوان «دیپلماسی پیامبر» دفاع کرده است، چند ماه قبل در تابستان ۱۳۹۳ طی سلسله جلسات تفسیر آیات سیاسی قرآن که در دفتر نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی با حضور تعدادی از نخبگان، طلاب و دانشجویان برگزار می شد، به تببین ارتباط اصول و آرمان ها با سیاست خارجی پرداخته بود که بازخوانی آن در شرایط کنونی خالی از لطف نیست.

این موضوع البته در چند سخنرانی دیگر نیز مورد توجه دکتر جلیلی بوده است که در ادامه متن آن را ملاحظه می فرمایید:

۱۲۴۰۱۹

محاسبه و نگاه معرفت شناسانه

یکی از بحثهای دیگر این است که منابع معرفتی شما چقدر است؟ مثلا انسان بگوید یک حد معرفتی در حد فقط تجارب بشری دارد. یک وقت هم می‌گوید می‌تواند اضافه بر این هم باشد؛ عقل باشد، وحی باشد، همه اینها هم اضافه بشود. خب به همان نسبت امکان محاسباتی شما بیشتر می‌شود و صحیح‌تر می‌شود.

یکی از نکات دیگری که قرآن کریم باز به آن توجه می‌دهد این است که خیال نکنید اگر کسانی با این نگاهی که هستی را محدود دیدند و برای انسان این چیزها را قائل نبودند و به وحی قائل نبودند، محاسبات اینها محاسبات درستی خواهد بود. اگر این نگاه را داشته باشیم دچار خطا شده‌ایم. “أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ “. می‌گوید اگر حساب کنید که آنها درست تعقل می کنند، اتفاقاً محاسبات آنها چون“لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا. ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ“، اگر شما دیدید کسی خواست این گونه محاسبه بکند، اتفاقاً “إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ”؛ مثل یک حیوان که می‌گوید بخوریم و تمام بشود؛ محاسباتش در همین حد است.  می‌گوید اتفاقاً محاسبات این نه تنها صحیح نیست بلکه این قدر پست است. محاسباتش این قدر با آن محاسباتی که یک انسان در تراز اندیشه دینی باید داشته باشد فاصله دارد.

استفاده از ظرفیت وحی و آنچه که در قالب وحی و هدایت الهی و پیامبران آمده است، فرصت بزرگی برای محاسبات است. یک منبع بزرگ معرفتی است. الآن خیلی از کسانی که بعضاً مطالبی را بیان می‌کنند تعبیرشان این است که خرد خود ما کافی است. همان چیزی را که فکر می‌کنیم کافی است. ما می‌نشینیم و بر همین مبنا محاسبه می‌کنیم.

این تعبیری که بعضی‌ها می‌گویند دین را چه کار دارید که وارد این محاسبات می‌کنید. یا مثلاً می گویند اندیشه و کار سیاست خارجی باید ایدئولوژی‌زدایی بشود، یک بحث جدیدی نیست که بگوییم یک کسانی حالا به این بحث رسیده باشند. نه. این یک بحث قدیمی است. تعبیر خود قرآن است که “وإذا قیل لهم تعالوا إلى ما أنزل الله وإلى الرسول“، پاسخ آنها این است که نه. ما در محاسباتمان به این نیاز نداریم؛“قالوا حسبنا ما وجدنا”، می‌گویند برای محاسبات ما همان کافی است.  این نگاه آن زمان هم بوده و یک چیز جدیدی نیست که حالا خیال می‌کنند شاهکار کرده‌اند!

اشتباه یکی از اصحاب پیامبر در سیاست خارجی و ماجرای ستون توبه

در مسجد النبی در مدینه یک ستونی است به اسم ستون توبه. ماجرایش هم این است که یکی از اصحاب پیامبر خطایی مرتکب شد و بعد خدمت پیامبر آمد و توبه کرد. پیامبر گفتند نه. باید خدا جواب توبه ات را بدهد. اگر خدا پذیرفت آن موقع قبول است. آن فرد رفت و خودش را به آن ستون مسجد النبی بست. تا این که خداوند توبه او را پذیرفت. خطای او چه بود که یک همچین کاری انجام داد و پیامبر گفت این را دیگر باید خدا ببخشد؟ خطای او یک خطای مالی و اخلاقی و اقتصادی نبود، خطای او در سیاست خارجی بود.

به عنوان گفتگو و مذاکره یا یهودی های بنی قریظه رفته بود اما در حین مذاکره اشتباهی را انجام داده بود لذا وقتی که برگشت خودش گفت نکند این چیزی که من گفتم موجب بشود که آنها در موضع خودشان جدی بایستند و مقابله خودشان را در این مبارزه ادامه بدهند و جدی تر بشوند؟ یعنی این طور نیست که در این محاسبه‌ای که گفته می‌شود، بگوییم حسبنا الله و نعم الوکیل ولی در کنارش رفتار و عمل دقیق و صحیح نداشته باشیم بلکه عمل صالح می‌خواهد.

ضرورت واقع‌بینی در «واقع‌بینی در سیاست خارجی»

دکتر جلیلی هم چنین در مرداد ماه سال جاری طی سفری که به مناسبت گرامیداشت مقام شهید داریوش رضایی نژاد به ایلام داشت نیز به طور مفصل به این مساله پرداخت و گفت:

خیلی‌ها بیان می‌کنند که وقتی شما درباره‌ جهان صحبت می‌کنید، وقتی درباره سیاست خارجی صحبت می‌کنید، واقع‌بین باشید. یعنی چه که واقع‌بین باشید؟ عرض می‌کنم. بعضی‌ها می‌گویند اصلاً سیاست خارجی جای آرمان نیست. بعضی دیگر می‌گویند سیاست خارجی اصلاً جای اندیشه نیست. باید از سیاست‌خارجی، ایدئولوژی‌زدایی کرد. من به آنها کاری ندارم. من به همان جمله‌ای که خود آنها بیان می‌کنند که «در سیاست خارجی باید واقعیت را دید، باید واقع‌بین بود» می‌پردازم. این حرف درستی است؛ در سیاست خارجی، در رویارویی با کسانی که در مقام دشمنی و مقابله با شما قرار می‌گیرند، یکی از ضروریات و ابتدایی‌ترین مسائل این است که شما واقعیتها را ببینید. چشمتان را بر واقعیتها نبندید. اگر شما واقع‌بین نباشید و واقعیتها را نبینید، طبیعی است که نمی‌توانید در یک رویارویی، موفقیت لازم را کسب کنید.

واقعیتهای سیاست خارجه چیست؟ این یک بحث بسیار اساسی و مهم است. همه شما امروز می‌دانید آن‌چه که امروز بر نظام بین‌الملل و جهان حاکم است مناسباتی است که مربوط به امروز نیست. سابقه‌ی هفتاد ساله دارد اما تا امروز ادامه داشته است. این چه مناسباتی است؟ مناسباتی‌است که برمبنای‌آن، چند قدرت به اتکای زور، به اتکای سلاح هسته‌ای آمده‌اند و مناسباتی را شکل دادند و گفتند فقط ما چند قدرت می‌توانیم این امتیازات را داشته باشیم و دیگران نباید داشته باشند. گفتند ما باید امتیاز وتو داشته باشیم و دیگران نباید داشته باشند. به صراحت هم بیان کردند.

در همین ان‌پی‌تی، در ماده یک و دوی آن آمده است که این چند قدرت باید سلاح هسته‌ای داشته باشند و دیگران نباید داشته باشند. این یک «واقعیت» است. و در سیاست خارجی باید این واقعیت را دید. مربوط به تاریخ و گذشته هم نیست. تا همین امروز ادامه داشته است.

این چند قدرت بیان کردند که ما هستیم که تصمیم می‌گیریم در دنیا چه مناسباتی باید حاکم باشد. مبنای این مناسبات چیست؟ آیا عدالت است؟ آیا دمکراسی است؟ آیا حقوق بشر است؟ نه.  هیچکدام از این‌ها ملاک و مبنا نیست. خودشان هم می‌دانند و بیان می‌کنند این نکته را. سئوال این است که چرا باید از همه دنیا فقط این چندتا کشور این امتیازات را داشته باشند؟ در پاسخ، همان منطق قدیمی استکبار را بیان می‌کنند: «واستکبروا فی‌الارض بغیرالحق و قالوا من اشد منا القوه». می‌گویند چون زور ما از همه بیشتر است باید حاکم باشیم! نمی‌گویند بر مبنای عدالت، نمی‌گویند بر مبنای حتی همان دمکراسی ادعایی خودشان.

حقیقت لیبرالیسم

شما اندیشه‌های این آقای «جان لاک» را در کتابهایش بخوانید. به او پدر لیبرالیسم می‌گویند. دو رساله حکومت‌اش این است؛ می‌گوید این که شما بخواهید کسانی خارج از محیط ما برای خودشان نیاز تعریف بکنند، این طور نیست. این که اینها (در توافق ژنو) می‌گویند باید نیازهای عملی (برای غنی سازی ایران طبق تعریف آمریکا) تعریف بشود، بر این مبنای استکباری است ولو ظاهر تفکرش لیبرالی است.

در حقیقت تفکر لیبرالی است که دارد این را انجام می‌دهد. امروز یکی از بحثهای بسیار اساسی این است. تمام این دولتهایی که امروز دارند از رژیم صهیونیستی و این کشتارها حمایت می‌کنند چه دولتهایی هستند؟ دولتهایی که با افتخار ادعا می‌کنند مبتنی بر اندیشه لیبرال دمکراسی هستند. این در حقیقت یک تیر خلاص به این اندیشه است. یک رسوایی بزرگ برای لیبرال دمکراسی است که رژیم‌های منتسب به او، امروز رفتارشان این است.

این اندیشه است که می‌آید و شکل می‌گیرد. آنها هستند که بر مبنای همین اندیشه ولو با لعاب آزادی و با لعاب فلان می‌گویند، ما باید تعیین تکلیف بکنیم … من می‌خواهم این را عرض کنم که واقعیت سیاست خارجی را باید دید. اولش هم عرض کردم اما آنها چرا می‌گویند باید در سیاست خارجی آرمان‌زدایی کرد؟ چرا می‌گویند باید در سیاست خارجی ایدئولوژی‌زدایی کرد؟ چون آنها می‌دانند از کجا لطمه خورده‌‌اند. چون می‌دانند اگر آرمان و اندیشه‌ای باشد که این واقعیتها را خوب بشناسد و خوب بتواند در برابر آنها بایستد، آنها دیگر آینده‌ای نخواهند داشت.

این که رهبری می‌فرمایند مواظب باشید دچار اشتباه محاسباتی نشوید، به این معنی است که نقاط قوت خودمان را از دست ندهیم. اینها آن نقاط قوت و عزت ملت ماست که توانسته است این موفقیتها را بیاورد. این پیروزیها را بیاورد. نه تنها برای ما بلکه برای منطقه و برای جهان. نشان داده که می‌توان ایستاد، مقاومت کرد، پیروز شد و پیشرفت کرد. به حداقلها اکتفا نکرد و به قله‌ها نگاه کرد. اینها اینجا اهمیت پیدا می‌کند.

لیبرال ها می گویند عرصه سیاست خارجی جای آرمانها نیست!

دکتر جلیلی در ۱۶ آذر ۱۳۹۲ نیز در جمع دانشجویان دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو با اشاره به این موضوع گفت:

Amir+kholoosi-25-11

کسانی که لیبرالیسم را تعقیب می کنند، به من و شما می گویند عرصه­ی سیاست خارجی، عرصه­ی ایدئولوژی و آرمان نیست، عرصه­ی واقعیت است؛ و طنز تلخ امروز ما این است که برخی می گویند تنها با لیبرالیسم می توان با امپریالیسم مبارزه کرد. کشته شدن ده ها میلیون انسان در صد سال اخیر، نتیجه­ی چنین اندیشه هایی است.

لذا پس از ۶۸ سال به ژاپن می گوید هنوز به شما اعتماد نداریم؛ باید بگویی مستحق این بمباران هسته ای بوده ای؛ ما نباید از شما عذرخواهی کنیم.

وقتی می گویند باید اعتمادسازی شود، این حرف بر مبنای ایدئولوژیک و تئوریک است و اینجا درک عمیق از نگاه و رویکرد دشمن ضرورت پیدا می کند. واقعیت این است که می خواهند واقعیت را نه بر مبنای حقیقت و آزادی بلکه بر مبنای قدرت به نفع کسانی که شهروند درجه یک می دانند، شکل بدهند.

سیاست خارجی جای اندیشه است و به همین علت پارادایم های سیاست خارجی ایران و آمریکا در تعارض است

پیش از این دکتر جلیلی در مناظره انتخاباتی سوم کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ با اشاره به این موضوع گفته بود:

جلیلی در مناظره سوم در پاسخ به نخستین سوالی که از وی پرسیده شد، گفت: سوال خوبی مطرح کردید. عرصه سیاست خارجی هر کشوری به مثابه پارادایم است و اصول و منافع و ارزش هایی دارد که مناسبات بین کشورها بر اساس نقاط اشتراک و افتراق شکل می گیرد. یکی از بحث های اساسیمان با آمریکا این است که ما بین دو پارادایم سیاست خارجی ایران و آمریکا قرار داریم که بین آنها تقابل هست و اصولمان با هم تعارض جدی دارد. آمریکا به امنیت صهیونیست ها متعهد است و ما برعکس.

وی عنوان کرد: سیاست خارجی جای اندیشه است. اشغال مشروعیت نمی آورد، قدرت نظامی و انحصار مشروعیت نمی آورد. این یک منطق روشن دارد و به خوبی می توان از آن دفاع کرد. به خاطر تقابل پارادایمی‌مان با آمریکا می بینید در بحرین و فلسطین و … دچار اختلاف جدی می شویم. اینجا می شود دوگانگی حرف های آنان را به جهانیان نشان داد.

جلیلی با بیان اینکه نقاط اشتراک موجب فرصت و تامل می شود و نقاط افتراق موجب تهدید و تقابل می شود، گفت:

یکی از بحث های ما با آمریکا این است که بین پارادایم های سیاست خارجی ما و این کشور یک تقابل وجود دارد. اصول سیاست خارجی ما با آمریکا تعارض جدی دارد.  مثلا تعهد به رژیم صهیونیستی یکی از اصول سیاست خارجی آمریکاست، اما عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی جزو اصول سیاست خارجی ایران است و اختلاف این دو اصول یک مبنای تئوریک است و اینکه می گویند سیاست خارجی جای فلسفه نیست، اتفاقا سیاست خارجی جای اندیشه است. ما می گوییم اشغال و تجاوز مشروعیت نمی آورد، قدرت نظامی و انحصار مشروعیت نمی آورد، این مبنای فکری ماست و یک منطق روشن دارد و اتفاقا می توان از این منطق به خوبی دفاع کرد.

/رجانیوز

Share