حصر سران فتنه لطف نظام است و اصلا مجازات نیست ; محکمه تشکیل شود
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سید حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اظهار داشت: حصر اینها لطف نظام جمهوری اسلامی به این افراد است. این اصلاً مجازات نیست. این دیدگاه شخصی من است که میگویم باید قوه قضائیه یک محکمه تشکیل دهد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سید حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتگو با نسیم اظهار داشت: حصر اینها لطف نظام جمهوری اسلامی به این افراد است. این اصلاً مجازات نیست. این دیدگاه شخصی من است که میگویم باید قوه قضائیه یک محکمه تشکیل دهد و تمام کسانی که در جریان فتنه نقش ایفا کردند به هر اندازه پشت میز محاکمه حاضر شوند.
با توجه به نقش و جایگاه ایران در تحولات منطقه، چرا ایران برای یک انقلاب و کودتای مخملی انتخاب شد؟
نقوی حسینی: اجازه بدهید برگردم به عقبتر و اشاره کنم که وقتی انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید یک موج اسلامخواهی و انقلابی در دنیا ایجاد کرد. مطمئن بودیم که این موج به زودی پایههای بسیاری از حکومتها را در منطقه به لرزه در خواهد آورد. با توجه به داعیههایی که انقلاب اسلامی داشت و دارد طبیعی بود که شعاع این انقلاب در مرزهای ملی ما متوقف نخواهد شد. همین چیزی که “کسینجر” چند ماه قبل در شورای خارجی آمریکا به آن اشاره کرد که ایران باید از داعیههای خود دست بردارد، این داعیهها همان شعاع انقلاب اسلامی بود.
میدانستیم که این شعاع انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی و کشورهای منطقه باعث رشد و نمو یک نسل جدیدی خواهد شد که این نسل جدید حداقل چند ویژگی بزرگ خواهد داشت. اول اینکه حتماً ضد دیکتاتوری خواهد بود و همچنین روحیه ضد استکباری و ضد سلطه خارجی خواهد داشت. همچنین گرایش این دسته به اسلام و اسلامخواهی، قوی خواهد بود. ما پیشبینی میکردیم این موج یک روزی خودش را نشان خواهد داد. با پرورش نسلهای جدید نشانههایی از آنها را هم داشتیم مثلاً در مبارزه مردم فلسطین با رژیم صهیونیستی شاهد عملیاتی شدن این نسل جدید بودیم که تحت تأثیر آموزههای انقلاب و اسلام پرورش پیدا کرده بودند و به همین جهت دیدید که مبارزه فلسطینیها با رژیم صهیونیستی از قالب مبارزات سنتی، چریکی و مسلحانه خارج شد و یک دگردیسی در آن به وجود آمد و جنگ به یک جنگ تودهای و مردمی تبدیل شد. آن موقع بود که انقلاب سنگ شروع شد.
غربیها به ویژه آمریکاییها و اروپاییها هم این تحولات و این موج تحول را کاملاً درک میکردند که حتماً در کشورهای اسلامی منطقه اتفاقاتی خواهد افتاد. برای مقابله با این موج چون دیگر نمیتوانستند یک انقلاب اسلامی جدید تحمل کنند به همین جهت کشورهای غربی که در مجموع ما از آنها به استکبار جهانی یاد میکنیم سه استراتژی را دنبال کردند. برای مقابله با این موجی که انقلاب اسلامی در منطقه ایجاد کرد استراتژی اول این بود که حضور نظامی در منطقه پیدا کنند و حضورشان را تقویت کنند تا بتوانند به موقع با واکنش سریع مقابله کنند. از تشکیل نیروهای واکنش سریع که اول انقلاب اسلامی تشکیل شد تا حضور ناتو و تهاجم به کشورهای عراق، افغانستان و حضور نظامی که استکبار سعی کرد در منطقه داشته باشد. استراتژی دوم آنها این بود که این ماهیت موج آیندهای که به نام اسلامخواهی آغاز میشود را در جهت منافع و اهداف خود هدایت کنند. غربیها چون نمیتوانند مقابل این موج بایستند پس این موج را در جهت منافع خودشان منحرف میکنند و طوری هدایت میکنند که وقتی تحولی در کشورهای هدف اتفاق بیافتد انقلابیونی که به رأس کار میرسند در تعارض با استکبار و اهداف آنها نباشد. در موج جدید بیداری اسلامی مشاهده کردید، آمریکاییها تلاش کردند که در لیبی اتفاقاتی بیافتد که آنها میخواهند.
در یمن، عراق و سوریه اینچنین اتفاقاتی نیافتد چون نتوانستند جلوی موج را بگیرند و حتی نتوانستند منحرفش کنند. البته در بعضی از کشورها موفق شدند انقلاب را مهار کردند. برای این موضوع میتوانیم مصر را مثال بزنیم که به راحتی توانستند با روی کار آوردن یک دولت جدید و شرایط جدید با همان آدمهای قبلی کشور را اداره کنند.
استراتژی سوم این بود که با ایجاد منازعات و اختلافات منطقهای اعم از قومیتی، مرزی و مذهبی این بیداری اسلامی را به یک مقابله درونمنطقهای تبدیل کنند. جهتگیری بیداری اسلامی ضداستکبار و ضدرژیم صهیونیستی بود و شعاعی از انقلاب اسلامی پخش شده بود و اگر این واقعه متراکم میشد و با همین جهتگیری حرکت میکرد یعنی پایان به حضور غرب در خاورمیانه شکل میگرفت، همانطور که انقلاب اسلامی این کار را در سطح کشور کرد. بنابراین غربیها با برنامهریزیهای جامعی که انجام دادند از ایجاد احزاب سیاسی و شخصیتپردازی افراد گرفته تا تولید گروههای تروریستی، یک طیف فعالیت را شروع کردند تا این به اصطلاح روحیه ضد استکباری بیداری اسلامی را تبدیل به یک منازعه درونی کنند. ایجاد القاعده، طالبان، داعش و در این اواخر ایجاد گروههای تروریستی مثل ریگی، النصره و…. در این راستا تفسیر میشود.
در تمام کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها شکل گرفته اگر بررسی صورت گیرد دیده میشود که این موجها با یک صخرهای رو به رو میشوند که درونی هستند. تحلیل ما این است که ایجاد داعش برای مقابله با موج بیداری اسلامی است که در منطقه اتفاق افتاده و این گروه تروریستی تقویت شده تا جلوی حرکت پیشرونده موج بیداری اسلامی منطقه را بگیرد و جهت آن را عوض کند.
حال چرا فتنه در ایران و در آن سال شکل گرفت دقیقاً در پازلی است که آمریکاییها برای منطقه تعریف کردند. آنها میدانستند که در شرایط بیداری اسلامی در خاورمیانه باید در ایران و بعد سوریه موجی شبیه بیداری اسلامی شکل بگیرد . در ایران هدایت و مدیریت به شکلی صورت گرفت که به فضای موج بیداری اسلامی منطقه نشان داده شود که مدلی که شما میخواهید دنبال کنید کارایی ندارد و درون خود را هم نمیتواند جواب دهد. برداشت غربیها این بود که بیداری اسلامی حاصل شعاع انقلاب اسلامی است و باید به سمتی برود که نتواند سرلوحه موجهای بیداری اسلامی منطقه باشد. یا باید منازعه درونی پیدا کند یا ماهیت این مدل عوض شود پس باید یک انقلاب مخملی اتفاق بیافتد و محتوای انقلاب اسلامی تغییر کند تا انقلابیون یمن نگویند ما هم میتوانیم مدل انقلاب اسلامی ایران را پیاده کنیم. باید فضا طوری نمایش داده شود که انقلابیون منطقه بگویند که در درون، ایرانیها با خودشان مشکل دارند و جوانان فلسطین، لیبی، افغانستان و پاکستان نگویند که انقلاب اسلامی مدل خوبی است. لذا در ایران فتنه به این شکل استارت خورد. کسانی که فکر میکنند اتفاقات ۸۸ در ایران یک اتفاقات درون خانوادگی و یک درگیری داخلی بوده و سر آراء انتخابات اختلاف داشتیم این نگاه خیلی کوته نظرانه است.
یک طراحی کاملاً جامع و بزرگ توسط غربیها صورت گرفت که مدل انقلاب اسلامی با شکست رو به رو شود تا دیگر کشورهای بیدرای اسلامی به سمت این مدل نیایند و به سمت مدلی که مد نظر غربیها است حرکت کنند. بنابراین فتنه ۸۸ یک مأموریت برای مقابله بنیادی با مدل انقلاب اسلامی داشت که در محوریت آن ولایت فقیه بود.
کسانی که در فتنه نقشآفرینی کردند هیچ وقت متوجه ابعاد این طراحی نبودند و متوجه نبودند که واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است. از یک سال قبل از انتخابات اظهارنظرها، حرکتهای رسانهای و پشتیبانیهای سیاسی که از سوی آمریکاییها، کشورهای اروپایی، نهادهای بینالمللی در اختیار استکبار جهانی را بررسی و تحلیل کنید میبینند آنها چه نگاهی دارند و کجا میبینند. مگر تا کنون انتخابات در کشورمان انجام نشده بود. حدود ۳۰ انتخابات انجام داده بودیم پس چرا این نگاه به انتخاباتهای قبلی ما نبود. بیبیسی فارسی حدود ۱۰ ماه قبل از انتخابات فعالیت خود را شروع میکند و عمدهترین محور فعالیتش را انتخابات آینده ریاستجمهوری ایران قرار میدهد. هر هفته تحلیل و میزگرد میگذاشتند و جریان حاکم دولت را مورد تحلیل قرار میدادند. متأسفانه عوامل داخلی هم در این پازل به خوبی بازی کردند و من اعتقاد دارم که از یک مرز تاریخ عبور میکنیم عوامل داخلی هم نمیتوانند بگویند ما غفلت داشتیم چون آگاهانه حرکت میکردند. یکی از معترضین هشت سال نخست وزیر بوده و در آن هشت سال حداقل ۱۰ انتخابات برگزار کرده است. کسی که ۱۰ انتخابات کشوری برگزار کرده و خود نیز مدیر اجرایی انتخابات بوده آیا نمیداند تا صندوقهای رأی باز نشود و شمارش نشود هیچ نمیتواند آراء را پیشبینی کند؟.
رقابت انتخاباتی در ایران حزبی نیست. تودههای مردم رأی میدهند و رأی آنها واقعی است پس چیزی به نام پیشبینی بیمعنی است. نظرسنجی هم جواب نمیدهد. ایرانیها شخصیتهای پیچیدهای هستند یعنی شما تا پای صندوق نمیتوانید بگویید رأی آنها چیست. حال یک مدیر اجرایی که میداند تا صندوق باز نشود، نمیتوان صریحا گفت که آراء به نفع چه کسی است چطور ساعت ۱۱ شب انتخابات ، بدون باز شدن هیچ صندوقی، کنفرانس مطبوعاتی میگذارند و خود را پیروز قطعی انتخابات معرفی میکنند. دیگر نمیتوان گفت که فرد غافل است. باید گفت که فرد آگاهانه در پازل دشمن بازی میکند.
جمعبندی من این است که فتنه ۸۸ یک حرکت براندازانه برنامهریزی شده از سوی استکبار جهانی به دست عوامل داخلی بود تا مدل انقلاب اسلامی را برای موجب بیداری اسلامی که در خاورمیانه آغاز شده بود را یک مدل ناتوان شکست خورده منزوی جا بیاندازند .
ابعاد بینالمللی و داخلی فتنه سال ۸۸ در کشور چه بود؟
نقوی حسینی: معتقدم که فتنه ۸۸ در بعد سیاسی، اقتصادی اجتماعی و در بعد فرهنگی خسارات جبرانناپذیری به کشور وارد کرد. این خسارات طوری بود که نمیتوان آنها را جبران کرد. در حوزه سیاسی و در عرصه بینالمللی ضربهای خوردیم که این ضربه جبرانش مشکل است. چهره انتخاباتی پاک جمهوری اسلامی ایران خدشهدار شد و فتنه صورت نظام چنگ کشید و جای این چنگها پاک نمیشود. بنده به فراخور تحصیلات و تدرسیم که در اروپا و آمریکا بوده با نحوه برگزاری انتخابات در آمریکا و همچنین اروپا آشنا هستم. مردم سالاری در کجا حاکم است؟ آیا در ایران حاکم است یا در فرانسهای که مدعی دموکراسی است مدعی این است که ۳۰۰ سال نهاد دموکراتیک دارد؟
در انتخابات میاندورهای آمریکا که جمهوریخواهان رأی آوردند چند درصد مردم پای صندوق آمدند و چند درصد رأی دادند؟ زیر ۳۰ درصد یعنی ۷۰ درصد مردم آمریکا نظام را به حساب نیاورند. در زمان انتخابات پارلمان اروپا من در رومانی در یک کنفرانس اقتصادی به عنوان نماینده ایران سخنرانی داشتم. آنقدر تبلیغات انتخاباتی شده بود (چون آنها محدودیت تبلیغاتی ندارند بنرهای تبلیغاتی با سطح حدود ۲۰ متر تعداد متعدد در چهارراهها ساختمانهای بلند تبلیغات کرده بودند که بنده که تبعه خارجی بودم در این کشور کاملاً فهمیدم که انتخابات چه روزی است و چه ساعتی شروع و تمام میشود و چه کسانی کاندیدا هستند و مردم باید به چند نفر رأی بدهند) در این انتخابات فقط ۳۸ درصد مردم پای صندوق آمدند و ۶۲ درصد اصلاً پای صندوق نیامدند. مردم ما آن کسی که دلشان میخواهد را انتخاب میکنند و تابع هیچ جریان، حزب و گروهی نیستند و این مردم باید به شناخت برسند بعد رأی میدهند. در این کشور که بالای ۷۰ درصد پای صندوق حاضر میشوند و با شناخت خودشان رأی میدهند و رأیشان واقعی است، در سلامت این انتخابات تردیدی نیست. حالا چهره خدشهدار شده نظام را چگونه میخواهند ترمیم کنند؟. چگونه میخواهند ذهن افکار عمومی و جهان را نسبت به کشور خود اصلاح کنند که انتخابات در کشور ما واقعی و سالم برگزار میشود؟. این لطمه بینالمللی به کشور ما بود و لطمه داخلی تفرقه سیاسی بود که هزینهای برای پیشبرد کشور ایجاد کرد. مردمی که بیگناه به صحنه کشیده شدند و آن مسائل به وجود آمد، به چه صورت جبران میشود؟. افراد بیگناهی که جانشان را برای خودخواهی و طمع آگاهانه افراد در این ماجرا از دست دادند، مسئول جان اینها کیست؟. ۱۲۲ بانک در تهران آتش زده شد، چه کسی جواب میدهد؟. اموال عمومی از بین رفت چه کسی میخواهد جوابگو باشد؟. من تعجب میکنم که بعضی از افراد میگویند حادثهای اتفاق افتاده و یک دعوایی سر انتخابات بود و عدهای میخواستند از آراءشان دفاع کنند. این فتنهگران مشکلات اقتصادی که برای ما به وجود آوردند. عامل تمام این فشارهای اقتصادی، تحریمها، تهدیدهای اقتصادی و جنگ نفتی که علیه کشور ما ایجاد شده، عامل همه اینها فتنه ۸۸ است.
ما تا قبل از فتنه ۸۸ کی شاهد این بودیم که کشوری در منطقه برای ما بازی نفت در بیاورد؟. فتنه ۸۸ منشأ تمام این اتفاقات بود. آثار فرهنگی که این فتنه به دنبال داشت، فجایعی که در حوزه فرهنگی جامعه به وجود آمد آمار رسانههایی که احساس کردند میتوانند در ایران اثرگذار باشند و تشکیل پایگاهیهای خبررسانی و شبکههای ماهوارهای که توسعه پیدا کرد بسیار حیرت آور است. امروزه ۲ هزار ماهواره بر علیه ایران و فرهنگ عاشورا در حال فعالیت است. اهانتهایی که به ارزشهای انقلاب اسلامی در عرصه روابط بینالملل صورت گرفت قابل تأمل است. عکس حضرت امام(ره) را چه کسی پاره کرد؟. به عاشورا چه کسی توهین کرد؟. اینها آثار فرهنگی فتنه است و اینها را نمیشود از یاد برد. بنابراین تبعات فتنه ۸۸ در حوزه سیاسی اقتصادی فرهنگی اجتماعی بسیار عمیق بود و واقعاً قابل جبران نیست.
نقش سفارتخانهها و رسانههای خارجی در سازماندهی فتنهگران و ارتباط سران فتنه با آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
نقوی حسینی: فتنه ۸۸ یک برنامهریزی فراانتخاباتی بود و کاملاً وظایف و نقشها تعریف شده بود. خبرگزاریها نقش خیلی مهمی در تهییج و تحریک و دعوت مردم به عنوان یک عامل ارتباط جمعی ایفا کردند. بی بی سی فارسی با همین مأموریت تشکیل شد و پا به دنیای رسانه گذاشت. سفارتخانههای خارجی هم نقششان واقعاً عجیب بود. سفارتخانههایی که در روزهای تعطیل باز بودند و از مردم و افراد وکسانی که رفت و آمد میکردند استقبال میکردند. برخی از سفارتخانهها از جمله سفارتخانه دولت خبیث و کثیف انگلیس که همیشه در سابقه تاریخ روابط بینالمللی در کشور ما پر از خیانت و جنایت است شبانهروز فعال بود. اینکه مردم در مقابل سفارت این کشور حضور پیدا میکنند را ما هم تأیید نمیکنیم ولی مردم از این رفتارهای آنها خشمگین میشوند. سفارت خارجی به جای اینکه کار دیپلماسی و کنسولیاش را انجام دهد در امور داخلی ما دخالت میکند. این سفارتخانهها ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با آقایان در ارتباط بودند و یا عوامل این سفارتخانهها در تشکیلات سران فتنه حضور داشتند.
با توجه به تجربههای کشورهای دیگر در انقلابهای مخملی، برخوردهای نظامهای مشابه با فتنهگرانشان چطور بوده و به نظر شما چگونه باید با فتنهگران برخورد کرد؟
نقوی حسینی: فتنه یک برنامهریزی طراحی شده بود. افراد و عوامل فتنه در این پازل برنامهریزی شده بازی کردند. قبول دارم که بسیاری از این بازیگران ناآگاهانه بازی کردند نه سران و عوامل فتنه سطح کف خیابان. در فتنه بسیاری از آنهایی که نا آگاهانه عمل کردند دیدید که به محض آگاه شدن صحنه را خالی کردند و متوجه شدند که توطئه از چه قرار است. دوشنبه بعد از انتخابات در خیابان انقلاب و خیابان نواب بودم، کتک هم خوردم. میدیدم افرادی که در خیابان هستند، این جوانانی و آن مردمی که در خیابان هستند مطمئن بودم ۹۰ درصد آنها از واقعیت آگاهی ندارند. و در جریان این فتنه ۱۰ درصد سازمان یافته بودند که همه عوامل سلطنتطلب، منافقین و زندانیان سیاسی و ضربه خوردههای از انقلاب اسلامی و جاسوسها بودند و کار اصلی را آنها میکردند. مردم نمیدانستند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است به همین جهت حضرت آقا یک طراحی بسیار زیبایی انجام دادند و آرام آرام بصیرت بخشی کردند و آگاهی دادند. مردم نیز با این بصیرت افزایی رهبری از پشت فتنه کنار کشیدند به طوری که در دوشنبه بعد از انتخابات سیل جمیعت در خیابان بودند ولی قبل از حماسه ۹ دی اینها بیانیه مشترک و فردی میدادند، رسانههای خارجی دعوت میکردند ولی کسی در خیابان نمیرفت. اینها حاصل بصیرتبخشی و مدیریت مدبرانهای که مقام معظم رهبری داشتند است. وقتی مردم آگاهی پیدا کردند متوجه شدند که چه طراحی صورت گرفته بود.
به وجود آورندگان این اتفاقات چکار باید بکنند؟. کسانی که باعث از دست رفتن جان چند ۱۰ نفر مردم شدند. باید با اینها چکار کنیم؟ با کسانی که باعث شدند مردمی فریبب خوردند و به عاشورا اهانت کردند باید با آنها چکار کنیم؟ با کسانی که باعث شدند افرادی بیایند عکس امام(ره) را آتش بزنند چه باید کرد؟ حصر اینها لطف نظام جمهوری اسلامی به این افراد است. این اصلاً مجازات نیست. این دیدگاه شخصی من است که میگویم باید قوه قضائیه یک محکمه تشکیل دهد و تمام کسانی که در جریان فتنه نقش ایفا کردند به هر اندازه پشت میز محاکمه حاضر شوند و به اندازه نقشی که ایفا کردند مجازات شوند. حال شاید فردی حتی تبرئه شود ولی نباید این مسئله بلا تکلیف بماند. خشم مردم خیلی زیاد است. مردم به ما میگویند که این همه جنایت شده و اینها فقط در حصر خانگی هستند. این از نظر مردم عدالت نیست.
دیدگاه