کاشکی « کاشکی » از سیاهکل حذف نشود+تصاویر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،بسیاری از جوانان از روستای کاشکی کوچ کرده اند و دیگر جوانی در آن یافت نمی شد. امید است تا مسئولین با تدابیر خود جلوی محو شدن این روستا را بگیرند تا یکبار دیگر روستایی به مانند لاکارم را در تاریخ پیدا نکنیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،بسیاری از جوانان از روستای کاشکی کوچ کرده اند و دیگر جوانی در آن یافت نمی شد. امید است تا مسئولین با تدابیر خود جلوی محو شدن این روستا را بگیرند تا یکبار دیگر روستایی به مانند لاکارم را در تاریخ پیدا نکنیم.
«در سیاهکل »درخصوص روستای «کاشکی: نوشت:این روستا در ۸ کیلومتری شهر سیاهکل قرار دارد.
برای رسیدن به کاشکی می بایست از مسیر سیاهکل به دیلمان خارج شد و به سمت روستای سوتگوابر رفت.
وقتی که از مسیر جاده اصلی خارج می شوی وارد جاده ای پر پیچ و خم و بسیار زیبا خواهی شد که با رنگ های زیبای درختان چشمان انسان را به گوشه گوشه مسیر جاده خیره می کند.
تا جایی رفتم که تابلوی کوچکی در یک سه راهی نصب شده بود و بر روی آن نوشته بود به سمت روستای کاشکی، از این تابلو به بعد جاده آسفالته تمام شد و ادامه مسیر خاکی بود.
شاید نباید این را بگویم، اما به دلیل اینکه ماشینی که با آن قصد رسیدن به روستای کاشکی را داشتم از نوع آفرود نبود، چند بار تصمیم گرفتم که ادامه راه ندهیم، حتی یکبار نیز دور زدم اما شوق دیدار مردمی که وصف آنها را شنیده بودم من را وادار کرد که به کاشکی بروم.
با احتیاط فراوان و به نحوی که در مسیر جا نمانم به راه خود ادامه دادم.
در بین راه یک سوله بزرگ متروکه وجود داشت که من را به یاد فرصت هایی که برای ایجاد اشتغال در سیاهکل وجود دارد و از آنها استفاده نمی شود انداخت.
به یک دوراهی با یک پل رسیدیم که هیچ تابلویی نداشت و با توکل بر خداوند به سمت چپ رفتیم تا شاید به منازلی که از دور معلوم بود برسم.
سرانجام اولین خانه را دیدیم ولی به دلیل اینکه کسی در مسیر جاده نبود به راه خود ادامه دادم.
وقتی که به انتهای جاده رسیدیم مدرسه ای که از قیافه اش معلوم بود که درب آن چندسالی است که به روی دانش آموزان بسته شده وجود داشت.
سکوت مطلق روستا را فرا گرفته بود.
با صدای شاتر دوربین عکاسی پیرزنی از خانه بیرون آمد.
با او هم صحبت شدم و وی نیز بسیار صمیمی پاسخ سئوالات من را داد.
از وی خواستم تا از مشکلات مردم روستا بگوید.
این پیرزن مهربان در پاسخ من با لهجه شیرین گیلگی مخصوص مردم این منطقه گفت: ما در تابستان با مشکل آب شرب مواجه بودیم ولی چند هفته ای است که این مشکل برطرف شده و گاز لوله کشی نیز نداریم.
جوانان به علت نداشتن امکانات در اینجا زندگی نمی کنند و همگی به شهر و یا استان های دیگر رفته اند.
در روزهایی که درسیاهکل بازار است (روزهای دوشنبه و پنج شنبه) یک پیکان وانت به اینجا می آید و مردم را با خود به شهر می برد.
به دلیل نبود آب، باغات چای خشک شدند و به همین جهت مردم نمی توانند در این روستا کشاورزی کنند.
یک روستا به نام لاکارم نیز بعد از روستای کاشکی وجود داشت که به دلیل نداشتن جاده و امکانات اولیه زندگی، همگی ساکنین آن از آنجا کوچ کردند.
(در تصویر زیر آخرین نقطه این روستا که پس از آن روستای لاکارم وجود داشت و هم اکنون محو شده است را مشاهده می کنید.)
وی در رابطه با تعطیل شدن مدرسه این روستا گفت: این مدرسه به دلیل نداشتن دانش آموز تعطیل شده است.
در مسیر برگشت دو کودک را دیدم که با چکمه های قرمز رنگش و چترهایشان در حال برگشتن از مدرسه به خانه های خود بودند.
با آنها که امیررضا رضایی (سمت چپ) و رضا نیمی (سمت راست) نام داشتند هم صحبت شدم.
آنها که بسیار زیبا به سئوالات من پاسخ می دادند می گفتند: ما سه نفر هستیم که از روستای کاشکی به مدرسه ای در روستای سوتگوابر می رویم.
دو نفر از ما در بالا کاشکی و یک نفر که دختر است در پایین کاشکی زندگی می کنیم.
پدران ما شغل دامداری دارند و ما نیز به آنها کمک می کنیم.
امیررضا می گفت که خانه ما نسبت به رضا خیلی نزدیکتر است و رضا می بایست فاصله زیادتری نسبت به من را طی کند تا به مدرسه برسد.
هر روز به صورت پیاده به مدرسه می رویم و اگر برف بیاید دیگر قادر نیستیم که این مسیر را طی بکنیم.
امام راحل فرمودند «به داد روستائیان برسید که نه قلم بیان دارند و نه زبان شکایت…»
بسیاری از جوانان از روستای کاشکی کوچ کرده اند و دیگر جوانی در آن یافت نمی شد.
امید است تا مسئولین با تدابیر خود جلوی محو شدن این روستا را بگیرند تا یکبار دیگر روستایی به مانند لاکارم را در تاریخ پیدا نکنیم.
دیدگاه