اخوان، او قلم به زمین نهاد و من قدم به جهان
اخوان، او قلم به زمین نهاد و من قدم به جهان چهارم شهریور را نمیتوانم بدون رها شدن در کوچه باغ شعرهای اخوان و رقصی همپای کرک های بد بده خوان اخوان بهسر کنم که برای شخص خودم هم روزی بس متفاوت تر از همه روزهای تقویم است. گاهی حس میکنم که در این روز، […]
اخوان، او قلم به زمین نهاد و من قدم به جهان
چهارم شهریور را نمیتوانم بدون رها شدن در کوچه باغ شعرهای اخوان و رقصی همپای کرک های بد بده خوان اخوان بهسر کنم که برای شخص خودم هم روزی بس متفاوت تر از همه روزهای تقویم است.
گاهی حس میکنم که در این روز، اخوان بر شانههایم میزند تا تنهاییام را تکانده باشد و مرا به روزی و ساعتی پرتاب میکند که قدم در این جهان نهادم و با گریه هایم ناراحتی خود را از رفتن او فریاد زدم.
اخوان رفت به آنجا که منتظرش بودند و من آمدم تا انتظار و قرار را مرور کنم و از همان لحظه آمدن تا به امروز که ۳۵ تابستان را به زمستان رساندهام هنوز هم بیقرارم و گویی در این جهان اصلا قراری نیست که بتوان برقرار کرد و تا در جوی ریخته نشوم همچنان حس دریا بودن خواهم داشت.
اخوان پس از مدتی کار سیاسی کردن پی برد که جنس او مرغوب تر از سیاسان زمان است پس به کنار رفت اما به دوران سیاست زده زمان خود روح دمید و اگرچه امید تخلص میکرد اما به واسطه زندگی در دوران یأس و ناامیدی، شعرهایش گردی از دل زدگی مردم دوران را با خود دارد و وقتی در دل تابستان سیاه پس ازکودتا زمستان را آفرید، روسیاهی ذغال را به رخسار مخالفان مردم انقلابی وقت نقاشی کرد.
بنابر نظر فعالین سیاسی عصر کودتا، اگر تکانهای بادهای تند زمستان اخوان نبود و سرها همچنان در گریبان میماند و سرما اجازه سر بر آوردن به یاران را نمیداد، مهمان سال و ماه زیر تگرگ، زمهریر میبست. شعر زمستان برخلاف نام خود، مردم را از خواب زمستانی بیدار کرد و مبارزات بر علیه رژیم توسط بسیاری از سرخوردگان از سر گرفته شد.
اخوان هرگز بر مردم نبود و نخواست هم که باشد، وقتی که متوجه شد نمیتواند از دریچه سیاست کمکی به مردم بکند، دریچه دیگری باز کرد که نه مهر و نه فسون را توان بستن آن بود و آن هم چیزی جز کلمات موزونی که اندیشهها را به پرواز در آورد نبود.
مهدی اخوان ثالث تخلص بسیار زیبایی نیز داشت که این تخلص در این روزها پر مسمی هم گشته است و نام زیبا دو برابر شده است، امید در امید گشته است با دولت ورزی دولت تدبیر و امید که یادآور امید آفرینیهای مهدی اخوان و نوید بخش امید آفرینیهای دولت تدبیر و امید است.
این شاعر مردمی دو بار مهمان میلههای سرد زندان شد، یک بار پس ازکودتای ننگین مرداد ۳۲ و بار دیگر اگر چه با شکایت شخصی عادی به محکمه رفت اما نتوانست در مقابل ظلم دستگاه، به مردمی که نام هایشان، جلد کهنه شناسنامههایشان درد میکرد، سکوت کند و در همان محکمه به هیئت حاکمه تاخت و بار دیگر همنشینی با زندان بانها را برگزید و زندگی مرارت باری را بر خود و خانواده خود تحمیل نمود.
نمیدانم خوشحال باشم یا ناراحت! اما این را نیک میدانم که برای همچو منی که تولد و مرگ چندان حوادث خاصی محسوب نمیشوند، اگر همزمانی سالروز رهایی کرک بد بده خوان اخوان از کالبد جانش با چشم باز نمودن من به این جهان نبود، شاید هرگز مرا به روز تولدم این قدر التفات نبود.
مرا به شعر زمان شاید هرگز التفات نبود، شعر تو در نظر من چنین خوشش آراست
در این روزهای گرم شهریوری و با یاد م،امید و پیوند زدن این تخلص شاعر عاشق به دولت تدبیر و امید و به یاد جوانیهای دولتمردان دولت اعتدالی، وجیزه را با یک تک بیتی که وصف حال نگارنده و دولت است به پایان میرسانم:
بس ملولم ای جنون عاشقی گل کن مرا
باز هم آن لات و لوت آسمان جل کن مرا
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه