داسها را از دست مردم بگیرید و راحت زندگی کنید
زندگی ما ایرانیان بیشتر از آن که مطلوب خودمان باشد، باب میل و مطلبق سلیقه دیگران شکل میگیرد و عدهای هم که برای در دست داشتن افسار زندگی خود تلاش میکنند، معمولا هنجارشکنان و حرمت شکنان و ناقضان عرف ماصف میشوند. اگر زندگی در جوامع غربی را از نزدیک تجربه کرده باشید و یا از […]
زندگی ما ایرانیان بیشتر از آن که مطلوب خودمان باشد، باب میل و مطلبق سلیقه دیگران شکل میگیرد و عدهای هم که برای در دست داشتن افسار زندگی خود تلاش میکنند، معمولا هنجارشکنان و حرمت شکنان و ناقضان عرف ماصف میشوند.
اگر زندگی در جوامع غربی را از نزدیک تجربه کرده باشید و یا از طریق فیلمها و سریالها مورد توجه قرار داده باشید، به راحتی خواهید دید که محوریت شخصی در تصمیم سازیها که بعضا به دلیل تفاوت فرهنگی برای ما قابل درک هم نیست، نقش مؤثرتری ایفا میکند اما در جامعه ایران، بیشترین نگرانی در زمان تصمیمگیریهای زندگی شخصی، نظر فامیل و همسایه و اطرافیان است.
اگر چه نمیشود به یکباره برخی از الگوهای مثبت زندگی غربی را جایگزین زندگی ایرانی کرد و راقم این سطور نیز چنین رویکردی را نه مناسب و نه مطلوب میداند اما میشود کمی از چشم و همچشمی در زندگی کم کرد و در قاموس زندگی، فکر اینکه اگر این فعل را مرتکب شوم، فلانی چه میگوید و دیگری چه میاندیشد را کم اثر کنیم.
بیشتر مردم داسی به دست دیگران دادهاند تا خوشیهای زندگی آنها را درو کنند ولی آنچه میماند نه مطلوب خودشان است و نه همان زندگی است که خود درو میکنند و بدان راضی باشند. ما خود را در حصار اندیشه و استاندارد دیگران محصور کردهایم و آن حصار را هر روز بلندتر و مطول میکنیم.
دیدن زیباییها و خوشیهای دیگران و یا دیدن زیباییهای جهان، زندگی را زیباتر و خواستنیتر میکند، روح آدمی را صیقل میدهد و انسان را به سوی زندگی امیدوارانه و مسئولانه هدایت میکند، مسئولیت حفظ و احترام به آن زندگی خوب و مسئولیت ساختن همان زندگی برای خانواده و اطرافیان.
شاید کمی باور ناپذیر جلوه کند که همه ما در مقابل شادی و سرخوشی یکدیگر مسئولیت داریم و یک ناتراشیده در مجلسی میتواند همه مجلس را تحت شعاع قرار دهد و خراش بر روح و روان همه اندازد و یک خوش تراش میتواند همه را محو و محسور زیبایی خود کند و تمام بحث مجلس به خوبیهای وی اختصاص پیدا کند.
یک ترمز ناجور و یک تشر اشارتی در خیابان میتواند همان کارمندی را عصبی کند که بنا است دختر، خواهر، برادر و…. شما جهت دریافت مدرک تحصیلی، گواهینامه، کارت پایان خدمت و …. امروز به ایشان راجع شوند، نمیدانید چقدر کار آنها را به تأخیر و در مواردی به دست انداز میاندازید!
ویلیلام بلیک سالها پیش در شعری گفت: برهای بیاید و علف تنهاییام را بچرد و سهراب هم هنرمندانه آن را بومی کرد و گفت: من در این تاریکی فکر یک بره روشن هستم تا بیاید علف خستگی ام را بچرد و بنده امروز سعی دارم بگویم که من در این حوضچه زندگی در پی روزنهای هستم تا نور را نوش کنم و داس از دست سارقان خوشیها بستانم و چنان راحت نفس بکشم که بتوانم بوی خوشیها را از دوردستها نیز استشمام کنم.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه