حواشی انتخاب رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا یک عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان یادداشتی درخصوص برگزاری جلسه انتخاب رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان به تحریریه ی دیارمیرزا ارسال کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا یک عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان یادداشتی درخصوص برگزاری جلسه انتخاب رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان به تحریریه ی دیارمیرزا ارسال کرده است.پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا آمادگی خود را برای شنیدن سخنان تمام افراد و گروه هایی که از انها در این یادداشت نام برده شده است اعلام می دارد.
لویی جرگه به سبک ایرانی
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید که با طرح شعارهای فراجناحی توانست اعتماد عمومی مردم را جلب کند ، این امیدواری وجود داشت که افراط و تفریط های شانزده ساله گذشته خاتمه یابد تا دولت اعتدال با تمرکز روی مسائل اصلی کشور هم و غم خود را بر خدمت و پیشرفت متمرکز نماید . اگرچه در برخی از بخش های جامعه چنین اتفاقی افتاده اما برخی از رویدادهای جامعه حاکی از استمرار افراط گرائی در بخش هایی از سازمان دولت تدبیر و امید است که متاسفانه نشانه بی تدبیری و مآلاً از بین رفتن نهال امید در جامعه است که مصداق دانشگاهی آن را ذیلاً با خوانندگان محترم در میان می گذاریم :
در پنجاه سال گذشته نهاد دانشگاه در کشور ما هیچ وقت از اهمیت نیفتاده و به همین دلیل اتفاقات آن از حساسیت ویژه ای برخوردار است. در همین راستا با روی کار آمدن مقامات جدید وزارت علوم، گروهی از استادان دانشگاه گیلان، رئیس فعلی دانشگاه را برای ریاست این دانشگاه پیشنهاد کردند که با توجه به سوابق علمی ، اجتماعی و اجرائی ایشان مورد پذیرش قرار گرفت و در این سمت منصوب گردید . رئیس دانشگاه نیز برای آنکه نشان دهد نظر افکار عمومی دانشگاهی برای او مهم است، انتصاب پست ریاست دانشکده ها را به انتخاب اساتید گذاشت و آن را نوعی دموکراسی تلقی کرد اما گذشت زمان نشان داد که اطرافیان ایشان اعتقاد زیادی به دموکراسی ندارند زیرا پوسته ای از دموکراسی هدایت شده را پیش پای اساتید دانشگاه قرار داده و از انتخاب رئیس اولین تا آخرین دانشکده بتدریج حلقه انتخاب را تنگ تر کردند، به طوری که برخی از دوستان دانشگاهی جلسه اخیر انتخاب رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی را فرمایشی و فرآیند آن را فریبکارانه تلقی نمودند.
در این جلسه چه گذشت…..
صبح روز یکشنبه چهارم خرداد اعلام شد که عصر آن روز جلسه انتخاب رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی با حضور نمایندگان منتخب گروه های آموزشی در دفتر رئیس دانشگاه برگزار می شود. به همین دلیل در زمان موعود اعضای منتخب گروه های آموزشی ( که ما آن را لویی جرگه به سبک ایرانی خوانده ایم ) و برخی از کاندیداهای احراز پست ریاست دانشکده در محل مورد نظر حاضر شدند و رئیس دانشگاه پس از بیان نظرات خود سالن را ترک کرد تا جلسه وارد شور شود . سپس گروهی از حاضران که تنور انتخاب را مطابق نیات خود می دیدند در یک موضع گیری عجیب اصرار کردند تا فی الفور رأی گیری برای انتخاب رئیس دانشکده بعمل آید اما دوستان دیگری هم بودند که بر این فرآیند ایراد وارد کرده و معتقد بودند ابتدا کاندیداها آمادگی خود را کتبا برای ریاست دانشکده اعلام کنند، آنگاه پس از اعلام برنامه ایشان و بحث و بررسی گروه منتخب جلسه رأی گیری برگزار شود . متاسفانه دوستانی که مایل بودند فوراً همه چیز تمام شود ، استدلال گروه رقیب را نپذیرفته و بر رأی گیری فوری پافشاری کردند . در نتیجه با بحث و مشاجره دو طرف (دانشگاهی !) بازار هتاکی ، افترا و تهمت گرم شد و حرمت ها هتک و اخلاق و ادب پایمال گردید. نگارنده به رغم ارادتی که نسبت به شخص رئیس دانشگاه دارد ( و البته در روی کار آمدن ایشان نیز به سهم خود مشارکت داشته است ) بدلیل رسالت مطبوعاتی خود و نیز وجدان اخلاقی خویش نمی تواند از این اتفاق نامیمون و خطای آشکار بگذرد و به انعکاس آن نپردازد . زیرا حفظ حرمت امامزاده با متولی آن است و نباید اجازه داده شود حریم حرمت دانشگاه با خود خواهی ها و خودکامگی های افراد فرصت طلب شکسته شود . اینجانب برخلاف اعتراض یکی از حاضران در جلسه چهارشنبه، معتقد نبودم در لویی جرگه فرمایشی شرکت کرده ام اما اصرار غیر منطقی اکثریت حاضران جلسه مذکور برای برگزاری فوری انتخابات و انتخاب رئیس دانشکده از میان اسامی نامشخص ( که در افواه جریان داشت)، البته سئوال برانگیز بود و اصل انتخاب را به شدت مخدوش کرده و مورد سئوال قرار می داد .
اگرچه در یادداشت های پیشین نیز نوشته ام متأسفانه ما عموماً اهل افراط و تفریط هستیم، به طوری که یا از این سو و یا از آن سوی دیوار می افتیم، درحالی که بر اساس پیشینه فرهنگی و منطق اسلامی مان بخاطر میانه روی و اعتدال شایسته تحسین شده ایم و مولای مان علی (ع) نیز گرایش به چپ وراست را جز گمراهی نمی داند و بعید به نظر می رسد دولت تدبیر و امید ( که ما آن را سنتز دولت های گذشته خوانده ایم ) بر این افراط و تفریط ها صحه بگذارد چون با اندیشه و عمل دولت اعتدال منافات حتمی دارد .
جلسه روز یکشنبه (که در آستانه عید مبعث انجام شد ) نشان می دهد اندیشه و عمل مدعیان آزادی و دموکراسی با منادی بعثت ( که پیام آورمکارم و فضایل اخلاقی بود ) هیچ تناسبی ندارد . اینک در حالی که دولت روحانی تلاش می کند با اتخاذ تدابیر منطقی ، امیدها را در دل همه ایرانی ها زنده کند و حتی در معادلات بین المللی شعار برد- برد را مطرح می کند ، آیا مواضع سلبی ، نفیی و حذفی کسانی که بر مصادر امورنشسته اند بی اعتقادی ایشان به وجه اعتدالی دولت اعتدال را نشان نمی دهد ؟
درست است که طی هشت سال مدیریت احمدی نژاد، بخش بزرگی از فرهیختگان جامعه از مدیریت و حضور موثر در صحنه های اجتماعی حدف شدند اما این دلیل آن نمی شود که مدیران جدید و منتخبان آنها خودکامگی را پیش گیرند و حالا که نوبت به آنها رسیده بر اساس امیال شخصی ترکتازی کنند. زیرا در اندیشه ما هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند و اگر چنین کنند این کار سوء استفاده از آزادی و فرصتی است که مردم بزرگ ما طی آفرینش حماسه سیاسی و بخاطر پاسداری از ارزش های انقلابی و پاسداشت خون مقدس شهدا در اختیار آنها قرار داده اند. مردم ما که فرصت های تازه را برای مدیران خود می آفرینند ، فعالیت های آنها را هم رصد می کنند و چنانچه بوی سوءاستفاده و انحراف را از عملکرد آنها استشمام کنند رأی اعتماد خود را از مدیران پس می گیرند . چنانکه بارها در طی دهه های گذشته نشان داده اند، آنها عقد اخوت دائمی و نامشروط با کسی نبسته اند .
اشتباه اساسی مدیران ما این است که رفتار سیاسی را به سیاست زدگی و بازی های سیاسی بدل کرده و با بی توجهی به مقتضیات ملی و محلی ، گرفتار منویات شخصی و گروهی خویش هستند و اگر مجال یابند رفتارهای جاه طلبانه متأثر از خودشیفتگی و خودکامگی ( منبعث از عقده های تاریخ اجتماعی) را در پیش می گیرند تا آنکه مجدداً نوبت به جناح سیاسی دیگری برسد….
آیا نتیجه انتخابات یکشنبه مذکور و بازی های سیاسی مشابه جز این است که بجای تداوم حرکت های پرشتاب علمی ، از این پس گروهی از استادان در اندیشه تشکیل و تشکل اپوزیسیون باشند و بجای همکاری های علمی ، بخشی از انرژی خود را در تقابل ها و تعارض های سیاسی هزینه نمایند ؟
ریاست محترم دانشگاه در آغاز جلسه مذکور اظهار داشت که آئین نامه ویژه ای برای روش ابداعی انتخاباتی خود نوشته اند و قرار است پیام آن را به عنوان یک تحفه دموکراتیک به دانشگاه های دیگر هم صادر نمایند . براستی اگر آنچه در یکشنبه مذکور گذشت، دموکراسی است. پس خودکامگی و استبداد رأی کدام است ؟ اگر خودکامگی اساس دموکراسی است ، پس هرگز مباد دموکراسی ؟ بلکه باید گفت صورت نیکو نیاید هیچ کار ای برادر سیرت نیکو بیار
دکتر سید ولی الله موسوی
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان
دیدگاه