گر به شورا راه یابد پای من/ هرچه ویرانی است عمران می کنم
تقریبا یک سال پیش بود که ما هم برای اولین بار در شهرمان ژستهای هالیوودی و آتلیه ای از همشهریان عزیز خود دیدیم که تا دیروز پریروزش نمی دانستیم اینقدر خوشتیپند.
تقریبا یک سال پیش بود که ما هم برای اولین بار در شهرمان ژستهای هالیوودی و آتلیه ای از همشهریان عزیز خود دیدیم که تا دیروز پریروزش نمی دانستیم اینقدر خوشتیپند.
تقریبا یک سال پیش بودکه ما دیدیم شانس هم بدچیزی نیست، میتوان رقبای قبلی را در زندان دید و هی برسرشان کوفت چنانکه پولاد کوبند آهنگران….
تقریبا یکسال پیش بودکه ما برای اولین بار در ستادها شام خوردیم که اتفاقا خیلی خوشمزه بود تازه دوغ با طعم نعنا هم به ما دادند.
تقریبا یکسال پیش بود که ما از در ستاد ها از بس شیرینی وشربت خورده بودیم به بیماری عصرجدید یعنی چاقی مبتلا شدیم و بعد دو ماه رژیم گرفتیم. می گویی: کاه از خودتان نبود کاهدان که ازخودتان بود وما می گوییم آری درست است ولی نشنیده ای: مال مفت و دل بی رحم.
و یک سال پیش ما چه میتینگ های کنسرت اینکلودی که نرفتیم،چه فریادها که نزدیم ، چه حرفهای قشنگی که نشنیدیم، چه وعده های شیرینی که نشنیدیم. وعده شیرین می شنیدیم و در کنارش شیرینی می خوردیم که روحمان تازه می شد. برادر خاطرت هست….
چقدر آن روز ها خوب بود چقدر همه ما را دوست داشتند. به ما خودکار و تقویم می دادند، به ما بادکنک و پرچم می دادند، غریبا …..حتی به ما پیکسل هم می دادند که تا آن موقع اصلا ندیده بودیم.
اما افسوس لحظه های خوب همیشه می گذرد و چه زود دیر می شود….
و اما به ما گفتند همین که در شورا نشستیم شهری بسازیم مثل یک دسته گل… به ما گفتند زرجوب وگوهر رود را به دانوب و راین تبدیل خواهیم کرد. مگر رشت چه کم از پاریس دارد که آن یکی مترویی وسیع داشته باشد ولی شهر شما بی بهره بماند. و این را بدانیدکه ما در زمینه حقوق شهروندی آنچنان پیش خواهیم رفت که ممالک منظمه به ماغبطه بخورند. و ما آنچنان روحیه انتقاد پذیری درخود خواهیم پروراند که اگرکسی ارزنی انتقاد به ما داشت فی الفور او را دلسوز خطاب کرده و از او تشکرخواهیم کرد. ما کاری خواهیم کرد که دیگر تلویزیونهای اجنبی نگویند وقت آن رسیده که شما هم در ترکیه صاحب خانه شوید ،بلکه وقت آن رسیده که شما در رشت خانه داشته باشید.
و اما عشق…
اینک پس ازگذشت یکسال ما شهروندان یک برسر خود میزنیم یک برسر شهر و یک بر سر….
اینک پس از گذشت یک سال ما تاکید موکد بر روی کلمه تخصص را درک کردیم اما نفهمیدیم اصلا تخصص به چه دردخورده است. تنها چیزی که ما بی تخصص ها از متخصص ها شنیدیم چندکلمه قشنگ خارجی بود مثل لندفیل، مثل مونوریل ترافیک و…وچندکلمه نه چندان جدید داخلی که متخصصین با تکیه بر تخصصشان خوش آهنگتر ادا می کردند مثل : پسماند، روانآب، مرکز دفن و شاید جمع آوری.
ما حتی با وجود اینکه در این چند ماه فقط نام این همه چیز خوب را شنیدیم و خودش را ندیدیم اما به همان دلخوش بودیم. ماگفتیم درست است چاله و چوله داریم، زباله های شهری بی سامان است، باران که می آید درخانه هایمان واترپلو بازی می کنیم اما به عوض متخصص داریم. که اگر امسال تنها کلمه های خوشگل به مایاد دادند، سال دیگر معنی آنها را یاد خواهندداد، اگر سال بعدترش پر نزدند بهارستان، بودجه اش را محاسبه می کنند،سال بعدتر صرفه اش را و ۴ سال بعد گروه بعدی موظف به انجام این تفکر پر از تخصص می شود.
بعد ازعشق:
ودراین چند ماه بخت برگشته هایی ندانسته خبط کرده،انتقاد کردند. تحلیل کردند آنهم چهارتا چهار تا، میگویی: چرا چهارتا ؟میگویم:پس چند تا؟، میگویی: یکی! ، میگویم : چرا یکی؟ ، میگویی: آخه شورا کلا رو کاکل یکی میچرخه.
آری داشتم می گفتم این دوستان که ذهنشان فلاش بک سیاه و سفید بسان فیلم های شبکه ۳ به گذشته زده بود، گفتند خوب روحیه که انتقاد پذیر است و …
القصه هربار که از این جمع انتقاد شد: زمین آهنین شد سپهر آبنوس.
اعلان جنگ شد، شورا سایتهای متفق و متحد راجمع کرد و به بهانه توهین هر صدای اعتراضی را در گلو خشکاند. دریغا عصر شعبان بی مخ ها دیگر سر آمده بود اما گویی استفاده از شعبان بی مخ های سایبری جدیدا مد شده که هربار با هتاکی و بد و بیراه به هم ازخجالت طرف هم در می آیند. داعیه توهین به مسوول نیز جدیدا مد شده است وخدا نکندکسی بگوید بالای چشمتان ابرو.
و کسی نیست بگوید ای برادران و اکنون ای خواهران که شما هم اخیرا به جمع برادران اضافه شده اید! امان بدهید. مسوول باید عمیق باشد. گیرم کسی به شماغرض بورزد و توهین کند قضاوت در درجه اول با خدا و درنهایت با مردم است. از خبط هم آرام می توان گذشت. چون دریایی عمیق باشید که همه چیزرا در درون خود میکشد و دم نمیزند،و هر روز لبریز تر می شود از حکمت و معرفت. دوستان! دریایی عمیق باشید نه دریایی باعمق یک بند انگشت. و شاید باز جدیدتر و از شوخی گذشته :به یاد دوست مومن و خدا ترسی بیفتید که وقتی در بازار کوفه برصورتش زباله ریختند، تنها برای دشمنش دعا کرد.حیف که تعالیم ارزشمندمان رااز یاد برده ایم. البته عجیب نیست همه مان به زهر چشم گرفتن عادت کرده ایم. بالاخره این نهاد هم از دل همین مردم برگرفته شده است.
و اما تخصص:
و اما تخصص فعلا برای ما کاری نکرده، هر از گاهی که از کنار رودخانه های مظلوم رشت می گذریم همچنان بوی گند زباله و فاضلاب وصحنه های مشمئز کننده اش مشام و دیده را می آزارد و گاهی هم که باترس و لرز سوال می کنیم که چه شد؟؟؟ جواب می شنویم که چه می دانید که طرحهایمان آن قدر کلان است که در مخیله شما نمی گنجد و بهتر است سوال نکنید. و ماگوش می کنیم و تشکر می کنیم که پل دهن پر کن کنار رودخانه خوب شد زودتر افتتاح شد چون پل از رودخانه مهمتر است وخیلی ها برای عبور دادن مقاصدشان از روی پل به آن احتیاج دارند. و رودخانه فعلا در نوبت بماند. اصلا اگر رودخانه ،ترافیک مشکلات ساخت وساز، آبگرفتگی و همه اینها حل شود مسافران آینده بهارستان یا صیقلان از چه حرف بزنند، و بر سر چه کسانی بکوبند و جامعه کلا آنوقت دیگر چه می خواهد. آنوقت آرزوها تمام می شود و وقتی آرزو تمام شد، زندگی بی معنا می شود و جوانها انگیزه خود را از دست می دهند.پس تمام این تلاشها به سود خود مردم است باشد که قدردان باشند.
پایان
(متن بالاشوخی کوچکی بازحمتکشان شهر بود.انشالله موجب تکدرخاطرکسی نشده و انتظارعموم مبنی بربالابردن ظرفیت انتقادپذیری را، برآورده سازد.)
احسان ا… گیلانی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه