آموزش و پرورش در دهه چهارم انقلاب
آموزش و پرورش در دهه چهارم انقلاب لایحه برنامه پنجم توسعه از جهت آموزشی بسیار اهمیت دارد و به خاطر دارم در سال ۸۹ بحث مفصلی در مجلس در گرفت که آیا باید آموزش به بخش خصوصی واگذار شود یا خیر؟ این بحث در تناقض با اصل ۳۰ قانون اساسی بود که میگوید؛ دولت موظف […]
آموزش و پرورش در دهه چهارم انقلاب
لایحه برنامه پنجم توسعه از جهت آموزشی بسیار اهمیت دارد و به خاطر دارم در سال ۸۹ بحث مفصلی در مجلس در گرفت که آیا باید آموزش به بخش خصوصی واگذار شود یا خیر؟ این بحث در تناقض با اصل ۳۰ قانون اساسی بود که میگوید؛ دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همهی ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور بطور رایگان گسترش دهد. اینکه خصوصی کردن ۱۵ درصد از مدارس در طول برنامه در تضاد آشکار با قانون اساسی ماست بگذریم، نگاه اقتصادی به امر آموزش چیزی نیست که بشود به راحتی از آن چشم پوشید و تجربه نگاه اقتصادی به امر آموزش و فرهنگ هم در برخی جوامع نتایج غیر قابل جبرانی در برداشته است.
بحث بر سر جدایی دین از سیاست در بعضی از جوامع فراگیر است و کتابها و مقالات زیادی در این زمینه نوشته شده و میشود اما به نظر میرسد جدایی آموزش و پروش از بازیها و تصمیمات خلق و الساعه سیاسیون بسیار مطلوب فایده خواهد بود از آنجایی که امر آموزش در این چند ساله بیشتر از آنکه برنامه محور باشد شخص محور بوده و با روی کار آمدن دولت جدید تمامی برنامههای قبلی به یکباره کنار گذاشته و برنامه مورد نظر وزیر جدید به اجرا در میآید و نغزتر اینکه در دولت نهم و دهم فقط با تغییر وزیر بسیاری از برنامهها به یکباره تغییر کرد که گویی دولتی جدید با رویکردی متفاوت به روی کار آمده است، که البته در صورتی که مجلس نقش نظارتی خود را به درستی انجام میداد شاهد چنان ترکتازی مقام عالی وزارت نمیبودیم.
در اینجا اشاره به سخنرانیهای یکی از نمایندگان پارلمان انگستان در روز بین المللی معلم در دانشگاه کاردیف، خالی از لطف نخواهد بود (که البته داستان بسیار فراگیریست) ایشان نقل میکردند که روزی یکی از بزرگترین و موفقترین تجار آمریکا برای سخنرانی در جمع معلمان دعوت شده بود اولین جملهای که بر زبان راند این بود که اگر من بنگاه اقتصادی خود را آنگونه که شما مدارس را اداره میکنید اداره میکردم خیلی دوام نمیآوردم و ورشکست میشدم! در حالی که به سخنرانی خود ادامه میدادم چهره بر افروخته معلمان بر افروخته تر میشد و با پایان یافتن صحبتم که زمان طولانی از معلمان گرفتم خانمی بلند شد و بسیار مؤدبانه گفت: به ما گفته اند که شما مدیر شرکتی هستید که بستنی درست میکند؟ با متانت خاصی جواب دادم: بهترین بستی در آمریکا خانم! چقدر خوب، آیا شیرین و خوشمزه است ایشان پرسید؟ ۱۶ درصد سر شیر و بهترین مواد لازم و بهترین همکاران و هیچ مواد نامرغوبی استفاده نمیکنم. خانم محترم ادامه داد: زمانی که مواد اولیهای برای شما فرستاده میشود و میبینید آن چیزی نیست که سفارش دادهاید و زغال اخته و سایر اجناس خیلی خوب نیستند چکار میکنید؟ در سکوت اتاق، میتوانستم دامی را که در حال افتادن در آن بودم ببینم و همچون مرده متحرک شده بودم، اما قصد نداشتم دروغ بگویم، گفتم: پس میفرستم. درسته ولی ما نمیتوانیم زغال اخته بد را پس بفرستیم، ما آنها را بزرگ یا کوچک، تلخ و شیرین، با استعداد و استثنایی، با اعتماد به نفس، بیخانمان، بی ادب یا با ادب، با تمام خوبیها و بدیهایشان میپذیریم و به خاطر همین اینجا مدرسه است آقای محترم نه بنگاه اقتصادی.
در یک لحظه همه ۲۹۰ معلم، مدیر، معاونین، رانندگان و منشیها با خوشحالی زایدالوصفی به هوا پریدند و فریاد زدند، زغال اخته، زغال اخته! و از آن روز دگرگونی در من ایجاد شد و من از مدارس زیادی بازدید کردم و یاد گرفتم که مدارس بنگاه اقتصادی نیستد و نمیشود مانند مواد خام به آنها نگاه کرد.
آقای روحانی با کلید واژه اعتدال و محوریت تدبیر در تصمیم سازیها و بازگرداندن امید به جامعه، مردم را متقاعد کرد تا به ایشان رأی بدهند و به نظر میرسد که آموزش و پرورش اولین و عریضترین دستگاهی باشد که کلیه رأی دهندگان، مستقیم و بی واسطه آثار تدبیر را در آن میتوانند لمس کنند و اگر امیدی در میان است، اولین جایی که باید امیدوار کرد همین دستگاه پر جمعیت است.
اگرچه همه اینها بدان معنا نیست که نیاز به تغییر نداریم بلکه ما برای تغییر باورهای غلط، پرورش مدیران و سیاستمداران آینده و ساختن جامعه رو به تعالی نیاز به آموزش و پرورش کارآمد داریم و لازمه این، همکاری همه جانبه دستگاه های دولتی و خصوصا تصمیم سازان آموزشی کشور را دارد که در بحث آموزش فرزندانمان دسته بندی های سیاسی را در سطل زبالههای مدارس بریزند و پشت نیمکتهای همدلی مدارس بنشیندند و با رفاقتهای زیبای دوران مدرسه زیباترین تصمیم را برای آینده خودشان و فرزندانشان بگیرند.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه