تلاش مرتضوی برای پنهان شدن پشت اصولگرایان/ اسناد کمک مالی مرتضوی به متحصنین مجلس ششم
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،هرچند مرتضوی تلاش دارد با بزرگنمایی عملکرد خود در دوران اصلاحات مخالفین فسادهای امروزش را عده ای اصلاح طلب معرفی کند اما بررسی اسناد فساد تامین اجتماعی نشان می دهد فساد وی فراتر از یک جناح خاص بوده است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،برای مصاحبه هفتهنامه پنجره با سعید مرتضوی چندبار مکان مصاحبه تغییر کرد تا اینکه قرار از سوی مرتضوی یک مجتمع نوساز و خالی از سکنه در خیابان آزادی – خیابان دکتر هوشیار تعیین شد. سعید مرتضوی در یکی از پروندههایی که ردپایی از رانتبازی در آن دیده میشود، به پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان جهت کمک به موسسه خیریه نخبگان عدل (که خود از هیئت امنای این موسسه است) متهم شده است. نکته جالب توجه آنکه بعد از مصاحبه در بررسی بیشتر اسناد این موسسه، متوجه شدیم که ۲۵۰ میلیون تومان مذکور هزینه خرید آپارتمانی شده بود که آدرس آن مکانی در خیابان آزادی – خیابان دکتر هوشیار را نشان میداد؛ بله دفتر کار جدید آقای مرتضوی یا همان موسسه خیریه نجبگان عدل!
خروجی تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی، یک گزارش ۸۰ صفحهای و نزدیک به ۸۰ هزار سند مالی و اداری بود که گزارش آن با تصویب کمیسیون اجتماعی به صحن علنی مجلس ارائه شد و بسیاری از اسناد هم هیچگاه علنی نشد و شاید بعدها به کار دستگاه قضایی بیاید اما این تحقیق و تفحص نکات جالب توجهی داشت که دانستن آن خالی از لطف نیست:
این همه روایت رسمی از تفاهمنامه شرکت هولدینگ سورینت قشم و تأمین اجتماعی است؛ اما حالا ذکر چند نکته کلیدی میتواند این روایت خشک و رسمی را جذاب کند:
بانک FIIB که از اساس متعلق به بابک زنجانی بوده و برخلاف ارقامی که برای زنجانی در پروندههای دیگر السیهای کلان صادر کرده؛ بانکی کوچک و ناچیز است که صرفا یک دفتر کوچک در مالزی دارد! این چکها هر چند بابت «ضمانت انتقال قطعی اسناد شرکتهای لیست پیوست تفاهمنامه» صادر شده اند اما پس از فسخ قرارداد که مدیرعامل جدید تأمین اجتماعی خواستار استرداد این چکها میشود مشخص میشود که این چکها سر از وزارت نفت درآوردهاند! وزارت نفتی که قرار بود زنجانی برای آنها نفت را از مبادی غیررسمی به فروش برساند. نکته دیگر، قیمتگذاری این ۱۳۸ شرکت است. برای مثال شرکت هتلهای هما با دارایی یک هتل در تهران، دو هتل در مشهد، یک هتل در شیراز، یک هتل در بندرعباس و چند ملک دیگر، تنها به قیمت ۶۵۵ میلیارد تومان قیمتگذاری شده است! این در حالی است که مثلا هتلهای مشابه در تهران به تنهایی نزدیک به ۴۰۰ میلیارد تومان ارزشگذاری شدهاند و به نظر میرسد که قیمت واقعی این شرکت با چندین هتل در سراسر کشور بسیار بیشتر از قیمت مدنظر تفاهمنامه باشد. این روند در دیگر شرکتها نیز به چشم میخورد.
نکته جالب دیگر اینکه برخلاف ادعای مرتضوی، در مرحله اول تنها یک چک در وجه شرکت سورینت به شماره (۸۵۹۱۳۵۱/۸۲۳) صادر میشود که چند روز بعد رئیس هیئت مدیره سورینت قشم درخواست تقسیم این چک به پنج فقره را به تأمین اجتماعی ارسال میکند؛ پنج فقرهای که به نظر میرسد بهتر مورد مصرف (یا به عبارت بهتر خرج کردن) قرار میگرفت.
آقای شیک و کلاهی به گشادی ۱۶۴ امضا
هفته آخر شهریور ماه سال گذشته خبری در رسانهها منتشر شد که خیلی از مردم از شنیدنش شگفت زده شدند! خبر این بود: «رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس گفت ۱۶۴ نفر از نمایندگان نامه قدردانی از عملکرد مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی را امضا کردند». خبر آنقدر عجیب و حیرتانگیز بود که خود نمایندگان مجلس نیز حیرت زده شدند.
پس از انتشار این خبر، بسیاری از نمایندگان در صحن علنی مجلس نسبت به آن واکنش نشان دادند. پزشکیان نماینده تبریز در مجلس گفت: «امروز عدهای از مجلسیها شدیدا معتقد بودند که فریب خوردهاند!» البته عدهای دیگر مانند مهدی کوچکزاده امضای خود را تأیید کردند. سید محمد بیاتیان نماینده بیجار گفت: «قسم میخورم هیچ نمایندهای در حمایت از سعید مرتضوی نامه امضا نکرده است. نامه تشکر نمایندگان در راستای حمایت از تبدیل صندوق تأمین اجتماعی به سازمان بود و هیچ حمایتی از شخص خاصی وجود نداشته است». نکته جالب آنکه در متن نامه، هیچ نامی از سعید مرتضوی و حمایت از وی به میان نیامده است و امضاهای نمایندگان، تحت عنوان «نامه تقدیر نمایندگان خطاب به آقای رئیسجمهور پیرامون اصلاح اساسنامه در جهت ارتقاء سازمان تأمین اجتماعی» جمعآوری شده. امضاهای اولیه نشان میدهد این نامه حداقل از تاریخ ۲۲ مرداد ماه سال گذشته در حال جمعآوری بوده است اما در تاریخ ۲۳ مرداد ماه (به گواه تاریخ ذیل امضا)، عبدالرضا عزیزی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس و از چهرههای مؤثر فراکسیون رهروان ولایت، در بالای نامه با دست خود این جمله را اضافه کرده است: «ضمن تأیید مطالب فراکسیون، حمایت واضح خود را از ادامه مدیریت آقای دکتر مرتضوی اعلام میداریم».
همین جمله کافی است تا وی بعدها در شهریور ماه سال ۹۱ مدعی شود که ۱۶۴ نماینده از مرتضوی حمایت کردهاند! هر چند برخی از نمایندگان هیچگاه آن یک جمله را نخوانده بودند. ذیل این نامه، امضای چهرههایی نظیر مسعود پزشکیان، روح الله حسینیان و قاضیزاده هاشمی(مسئول کارگروه بخش بهداشت و درمان تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی) نیز به چشم میخورد.
برخلاف ادعای نماینده بیجار که قسم خورده بود هیچ کس حامی مرتضوی نبوده است عبدالله سامری نماینده خرمشهر ذیل امضای خود در این نامه مینویسد: «به کوری چشم دشمنان اسلام از رئیسجمهوری تشکر میکنم و همچنین از برادر محترم جناب آقای مرتضوی تشکر میکنم». رجب رحمانی یکی دیگر از نمایندگان مجلس نیز امضای خود را به این جمله مزین کرده است: «از زحمات و فعالیت چشمگیر ایشان (جناب مرتضوی!) صمیمانه تشکر میکنم». عزیزی در آن ایام، خود اعتراف ناقصی کرد و گفت: «در رأس اﻣﻀاهای اﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ، ﻣﺤﮑﻢ، درﺷﺖ و ﺷﯿﮏ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻋﺰﯾﺰی رئیس ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ. ﻣﻦ ﻧﻔﺮ اﺻﻠﯽ ﻧﺒﻮدم وﻟﯽ ﺑﻪ ﻧﻔﺮ اﺻﻠﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪم ﮐﻪ اﺷﮑﺎلی هم ﻧﺪارد. ﻣﻦ همه اﻣﻀﺎها را ﺟﻤﻊ ﻧﮑﺮدم وﻟﯽ ﻟﯿﺪر ﺟﻤﻊآوری اﻣﻀﺎ ﺑﺮای ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﻮی ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽآﯾﻢ ﮐﻪ اﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪارد و اﯾﻦ را ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮم». بعدها برخی رسانهها به عزیزی لقب آقای شیک دادند!
معضلی به نام «غیرشمول»
شاید بتوان این واژه «غیرشمول» را کد رمز واریز پولهای شبههدار و فسادهای صورت گرفته در تأمین اجتماعی دانست. بر اساس قانون تأمین اجتماعی و بخش دستورالعمل پرداخت از محل سرجمع اعتبارات مواد بودجه (غیرشمول) این اختیار به هیئت مدیره و مدیرعامل داده شده است که ۰۵/۰درصد از بودجه تحت اختیار را در راستای کمک بلاعوض و اعطای وام قرضالحسنه به بیمهشدگان، مستمری بگیران، کارکنان، کانونهای بازنشستگان، مؤسسات و… حسب تشخیص پرداخت کرده یا دستور پرداخت آن را صادر کنند. مجموع این بودجه در سال گذشته ۱۵ میلیارد تومان بوده که نزدیک به یک سوم آن توزیع شده است.
شاید این مبلغ در کنار رانتهای برخی شرکتهای شستا یا پولهای حاصل تفاهم با بابک زنجانی رقم ناچیزی محسوب شود اما مسیری کاملا رسمی در اختیار مدیرعامل و هیئت مدیره قرار داده است که به هر کسی که مایل هستند پول پرداخت کنند!
وام به وزیر وقت کار (شیخ الاسلامی)، کمک به مدیران مسئول روزنامهها، کارت هدیههای چند میلیونی به وزرا و محمدرضا رحیمی، مدیران و معاونین مرتضوی، هیئت مدیره و هیئت امنای تأمین اجتماعی و دهها مورد دیگر از حاتم بخشیهای مرتضوی، صرفا با همین ترفند پرداخت شده است.
ستاد انتخاباتی خانوادگی
در نامه حمایت از مرتضوی خطاب به رهبر انقلاب نام سه نفر در صدر این لیست قرار داشت: ناصر برهانی، علی اکبر خبازها (کانون عالی کارگران بازنشسته) و غلامرضا عباسی (کانون انجمنهای صنفی کارگران کورهپزخانههای استان تهران)
نکته جالب توجه آنکه عباسی، تحت عنوان کانون انجمنهای صنفی کارگران کورهپزخانههای استان تهران مبلغ یک میلیارد ریال وجه نقد و یک میلیارد ریال بن رفاه دریافت کرد و مبلغ ۹۶۰ میلیون ریال نیز به آقای علی اکبر خبازها بابت مساعدت به کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیران سازمان تأمین اجتماعی پرداخت شد. مبلغ ۴۵۰ میلیون ریال وجه نقد هم به آقای ناصر برهانی، بابت فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی و آموزشی پرداخت شده است. همچنین برهانی مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال از مرتضوی گرفته که در سند امور مالی سازمان، دلیل آن ذکر نشده! نکته جالب توجه آنکه این افراد بعدها جبهه متحد کارگران ایران اسلامی را به دبیرکلی برهانی تأسیس میکنند این جبهه فاقد ثبت، دفتر رسمی و حداقلهای قانونی بوده و در ایام انتخابات تأسیس شده است. این جبهه در انتخابات اخیر شورای شهر تهران با سرلیستی آقای شیخالاسلامی در صحنه سیاسی کشور حاضر شده بود و نام همسر سعید مرتضوی (هما فلاح تفتی) و دختر خبازها (نرگس خبازها) نیز در میان لیست این جبهه به چشم میخورد. مرتضوی در آیین افتتاح این جبهه گفته بود: «ورود نمایندگانی از تشکلهای کارگری و افراد نزدیک به تأمین اجتماعی در شوراهای اسلامی، باعث تأمین حقوق کارگران میشود!» شاید به همین دلیل این جبهه از تبلیغات تمام صفحه روزنامه خورشید نیز بیبهره نبود.
وقتی سعید مرتضوی در آخرین روز کاری خود (۱۶ مرداد ماه) دستور پرداخت ۹۶ میلیون تومان پول را برای خبازها صادر می کند
خبازها دریافت چک را در رسانه ها تکذیب کرده است (تصویر چک ۹۶ میلیون تومانی در وجه خبازها)
مرتضوی در مصاحبه همین شماره پنجره، مدعی است که مخالفین وی از جناح افراطی مجلس ششم هستند و متحصنین مجلس ششم این تحقیق و تفحص را ترتیب دادهاند. هرچند که خطر حضور جریان تندروی مشارکت در دولت جدید میتواند یک نگرانی جدی باشد اما مرور سخنرانی برهانی دبیرکل جبهه متحد کارگران ایران، در هشتمین روز تحصن جمعی از نمایندگان مجلس ششم خالی از لطف نیست. ناصر برهانی عضو هیئت مرکزی کانون شوراهای کار استان تهران گفت: «من از طرف کارگران استان تهران از رد صلاحیتها متأسفم و میگویم که با شما همدردیم و از تحصن شما حمایت میکنیم و خواهان نهادینه شدن دموکراسی در کشور هستیم». وی که در جمع نمایندگان متحصن سخن میگفت، اظهار داشت: «چرا چند روز پس از سخنرانی رهبری هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و در مورد ردصلاحیتها هیچ تجدیدنظری نشده است. خوشحالیم که شما تحصن و اعتصاب را در کشور نهادینه کردید». وی در پایان گفت: «اگر خاتمی با رأی ۲۱ میلیون نفر نتوانست خواستههای ملت را برآورده کند، دیگر ما چه کاری میتوانیم بکنیم». منبع: خبرگزاری ایسنا، یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۲ (کد خبر: ۸۲۱۰-۱۲۸۲۹»)
وقتی خبازها و برهانی احساس تکلیف میکنند که در رابطه با پرونده کهریزک از مرتضوی حمایت کنند!
تصویر لیست انتخاباتی جبهه متحد کارگران با سرلیستی شیخ الاسلامی و با حضور هما فلاح تفتی (همسر مرتضوی) ،نرگس خبازها (دختر خبازها) و پروین احمدی نژاد
منفعت مرتضوی برای رسانههای اصلاحطلب
رابطه مرتضوی با رسانههای اصلاحطلب شاید در دوره اصلاحات همچون رابطه کارد و پنیر بود ولی گویا این رابطه در دوران تصدی تأمین اجتماعی به رابطه کره و پنیر تغییر پیدا کرده است! سعید مرتضوی در راستای ترویج منویات و اخبار خود در چندین نوبت به برخی روزنامهها مبالغ قابل توجهی پرداخت کرده است که در میان این روزنامهها نامهایی نظیر اعتماد، آرمان و آفتاب یزد به چشم میخورد. علاوه بر این، نام هوشنگ سفیدی مدیرمسئول وقت روزنامه آرمان در میان دریافتکنندگان کارت هدیه (به مبلغ ۱۰ میلیون تومان) و همچنین دریافت ۵۰ میلیون تومان جهت سمپوزیوم مؤسسه آرمان به چشم میخورد. یا برای مثال روزنامه آفتاب یزد برخلاف ژست مخالفت اینروزهایش با مرتضوی، در دوران مدیریت وی بسیاری از سخنرانیهای وی را به صورت ویژه پوشش داده است که بر اساس اسناد واریزی از بودجه غیرشمول بهنظر میرسد این لطف آفتاب یزد بیجواب نمانده است.
وقتی روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد برای مرتضوی خبر سفارشی منتشر میکند و بر اساس آن فاکتور و چک صادر می شود!
سند پرداخت پول به روزنامه های اصلاح طلبی نظیر اعتماد، آرمان، آفتاب یزد و…
ماجرای ۳۷ نماینده مجلس
در همه ادوار مجلس مبالغی پول توسط تأمین اجتماعی و برخی نهادهای حمایتی دیگر بین مسئولین و نمایندگان توزیع میشود تا بتوانند به مراجعین مردمی کمک کنند؛ هر چند که این رویه میتواند فسادزا یا حداقل موجب توزیع ناعادلانه منابع مالی شود، اما آنچه مشهود است بر اساس قانون تأمین اجتماعی (اختیارات مصارف بودجه غیرشمول)، این روند غیرقانونی نیست! هر چند که مثلا در دوران تصدی علی ذبیحی در مجلس، این روند تقریبا برای مدتی متوقف شد. در مجالس گذشته به دلیل کاستن از حواشی این کمکهای مالی، نمایندگان حق دریافت مستقیم مبالغ را نداشته و باید این مبالغ با دریافت رسید به دفاتر نمایندگان تحویل داده میشد. اما آنچه در تحقیق و تفحص اخیر آمده نشاندهنده آن است که ۱۳۶ میلیون تومان پول از بودجه غیرشمول کسر و به جای آن نامهای دستنویس حاوی چند کد (با عنوان نماینده مجلس) در اختیار امور مالی تأمین اجتماعی قرار گرفته است.
هر چند که بسیاری از نمایندگان در معرض دریافت این پولها قرار دارند اما هیچ لیستی حاوی نام آنها و دریافت رسید این پولها وجود ندارد! دور از تصور نیست که این برگه دستنویس صرفا مجوزی برای برداشت ۱۳۶ میلیونی از حساب تأمین اجتماعی بوده باشد.
آمبولانسهای ناپدید شده
قصه آمبولانسهای سازمان شنیدنی است. هیئت مدیره تأمین اجتماعی در شهریور ۹۰ مجوز خرید ۱۰۰ دستگاه آمبولانس را از طریق شرکت بازرگانی خانهسازی ایران (وابسته به تأمین اجتماعی) میدهد. این شرکت که خود را نماینده انحصاری یک برند مشهور معرفی کرده و با همین ترفند مجوز ترک تشریفات مناقصه را اخذ نموده بود، در نقش واسطه با شرکتی دیگر قراردادی به مبلغ ۷۵ میلیارد و ۴۸۰ میلیون ریال منعقد مینماید و همزمان ۴۰ درصد مبلغ کل قرارداد را نیز به شرکت یاد شده پرداخت میکند!
سند خرید ۱۰۰ آمبولانس توسط شرکت خانه سازی ایران
سندی که نشان می دهد تنها ۲۰ آمبولانس خریداری شده و این تعداد نیز قابلیت شماره گذاری ندارد!
فروشنده متعهد به تحویل آمبولانسها ظرف ۱۲۰ روز کاری میشود ولی به بهانه نوسانات ارزی سال۹۱ فقط ۲۰ دستگاه آن را تحویل میدهد. اینک بخش درمان مدام درخواست آمبولانس دارد ولی همان ۲۰ دستگاه نیز به دلیل فقدان مستندات، شمارهگذاری نشده و عملا در انبار بلااستفاده مانده است!
سندی که نشان می دهد برخلاف ادعای مرتضوی؛ ارزش شرکت هایی که وی به عنوان رد دیون دولتی از احمدی نژاد دریافت کرده است بجای ۳۵ هزار میلیارد تومان تنها ۳هزار و ۹۰۰ میلیون تومان ارزش دارد.
ایرج ندیمی، محمد مهدی رهبری املشی،غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی،محمدحسین قربانی ،حسن تامینی،جبارکوچکی نژاد،مهردادلاهوتی،ناصرعاشوری،حمیدرضاخصوصی،حسن خسته بند،محمود شکری،صفرنعیمی رز،عطالله حکیمی
دیدگاه