اهالی دیارمیرزا در سازمان میراث فرهنگی چه سهمی دارند؟
به گزارش دیارمیرزا سئوال اینجاست که این تغییرات در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، برای اهالی دیارمیرزا چه رهآوردی خواهد داشت و مدیران گیلانی مستقر در پایتخت و استان در حوزه تصمیمگیری چگونه نقشآفرینی خواهند نمود؟
به گزارش دیارمیرزا مردان دولت “تدبیر و امید” یک به یک بر روی صندلیهای خود جای میگیرند و در آغازین روزهای فعالیت خود همزمان با رصد کردن آنچه بر حوزه تحت تصدی گذشته است، گاهگاهی نیز در رسانه ملی حضور مییابند و به تشریح طرحها و برنامههایی که مقرر است وضعیت کشور را به عقل و اعتدال سامان دهد، میپردازند.
در همه گفتوگوها، بیانات و سخنرانیهایی که این روزها به گوش مخاطبان میرسد، یک جمله کلیدی یکسان میتوان یافت و آن “برونرفت از شرایط حاضر” است؛ گو اینکه تعبیری وجود دارد که “شرایط حاضر” عقبه بسیار سخت از یک زمان طولانی است که در گذر زمان در اثر بیتدبیری، درنوردیده شده است و حال میبایست به شرایط اول بازگشته و در یک گام پیشتر در مسیر مطلوب قرار گیرد.
در این میان، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ضمن همسانی با دیگر وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، وضعیت سختتری را از سر گذارنده است. حضور افرادی از جنس اسفندیار رحیممشایی در رأس و پس از آن، حمید بقایی، روحالله احمدزاده کرمانی، سیدحسن موسوی و محمدشریف ملکزاده، این سازمان را با همه مجموعههای فعال آن در مسیری قرار داده است که جز دور شدن از حوزه تخصصی و قرار گرفتن در حاشیه سیاسی، فضای دیگری از آن نمیتوان متصور بود؛ تغییر مدیران متخصص، دورکاری کارشناسان دلسوز و منتقد، جدا کردن پیکره اصلی سازمان و انتقال معاونتهای میراث فرهنگی، صنایع دستی و پژوهشکده میراث فرهنگی به استانهای فارس و اصفهان، تخریب یکی پس از دیگری آثار و بناهای تاریخی و برگزاری انواع همایشها، نمایشگاهها و جشنوارههای سطحی و پرهزینه که با “سفرهای همگانی” آغاز و با “صدای پای بهار” به پایان رسید، تنها بخش کوچکی از حوادثی بوده که سازمان نوپایی چون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از سر گذرانده است؛ چنانکه محمدعلی نجفی ـ رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ـ “ناپیوستگی سازمانی بین بخشهای مختلف، تنزل منزلت و جایگاه سازمان و نیز نگاه سیاسی به این سازمان در هشت سال اخیر” را از مهمترین موضوعاتی میداند که این سازمان از آن رنج برده است و عبارت “لگدکوب شدن سازمان” را مورد تأکید قرار میدهد.
بیتردید دولت یازدهم برای “برونرفت از شرایط حاضر” در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ضرورت حضور مردانی را میطلبید که دست به جهادی بزرگ یازند. دکتر حسن روحانی بیآنکه به کمترین ملاحظهکاری تن در دهد، با تثبیت موقعیت وزاری خود در کابینه، در کوتاهترین زمان ممکن سکان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را به دکتر محمدعلی نجفی ـ مردی که رنگ و بوی برنامهریزی را در کارنامه خود داشت ـ سپرد. برخی صاحبنظران اگرچه بر توانمندی نجفی در حوزه فرهنگ عمومی، برنامهریزی و اجرا واقف بودند، اما نمیتوانستند نگرانی خود را از انتصابات لایههای میانی مدیریتی این سازمان سرپوش نهند؛ اما گام اول نجفی محکم نهاده شد و او با بهره جستن از مشاوره افراد توانمندی چون مهندس سیدمحمد بهشتی و انتصاب دکتر مهدی حجت بهعنوان قائممقام و معاون میراث فرهنگی و نیز جلیل گلشن بهعنوان رئیس پژوهشکده میراث فرهنگی و گردشگری، نشان داد بر هویت و پیشینه میراث باور داشته و بر آن است کار به کاردان سپرده شود. علاوه بر آن، شنیدن نامهایی چون محسن امامی، محمدحسین عادلی، سیدطه هاشمی و … برای نقشآفرینی در حوزه گردشگری و سرمایهگذاری، میتواند از بار دغدغهها کاسته و آرامش را بر این سازمان حاکم نماید.
اما سئوال اینجاست که این تغییرات در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای گیلانیان چه رهآوردی خواهد داشت و مدیران گیلانی مستقر در پایتخت و استان در حوزه تصمیمگیری چگونه نقشآفرینی خواهند نمود؟
در میان گزینههای پبشنهادی تصدی ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بعد از سیدرضا صالحی امیری و محسن مهرعلیزاده که جزء جدیترین گزینهها محسوب میشدند، نام هادی حقشناس ـ نماینده مردم بندر انزلی در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی ـ نیز به چشم میخورد. او که پیش از این بهواسطه پذیرش مسئولیت در ستاد دکتر حسن روحانی، در زمان انتخابات مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بعد از انتخابات بهنظر میرسید جایگاه خوبی برای این گیلانی در ارکان دولت یازدهم مورد نظر باشد، با معرفی دکتر محمدعلی نجفی بحث انتصاب او در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منتفی شد؛ شاید پیش از او، بعد از شکلگیری دولت دهم و حضور حمید بقایی بهعنوان معاون اجرایی دولت دوم محمود احمدینژاد، روحالله قهرمانی چابک ـ استاندار اسبق گیلان ـ بدین شکل گزینه پیشنهادی ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بود که با حضور روحالله احمدزاده کرمانی ـ استاندار اسبق فارس ـ در این سازمان، این فرصت هم در همان زمان از گیلانیان سلب شد و نیروهای شاخص گیلانی نتوانستند نقشپرداز حوزه تصمیمگیری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باشند.
اما این روزها در لابهلای خبرهای انعکاسیافته، بیش از همه نام مرتضی طالع ماسوله نیز به گوش میرسد. او که از تحصیلات آکادمیک در دانشگاه سوئیس برخوردار است، با اتمام تحصیلات به ایران بازگشت و در دولت اصلاحات در تیم کارشناسی تدوین برنامه ملی توسعه گردشگری جای گرفت و در زمان تصدی ریاست محمد معزالدین بر سازمان ایرانگردی و جهانگردی، به سمت مدیرکل بازاریابی و تبلیغات منصوب شد. طالع با گرایش اصلاحطلبانه در زمان مشایی برکنار و با روی کار آمدن بقایی، دورکاری اجباری بر او تحمیل و سالها کمترین استفاده از توانمندی تخصصی وی صورت گرفت. طالع در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲ اگرچه تمامقد از محسن رضایی حمایت نمود، اما این باعث نشد پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، روحیه اعتدالگرایی او در حوزه سیاستورزی و تخصصش نادیده انگاشته شود. به همین دلیل در حلقه کمیته مشورتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ستاد رئیس جمهور منتخب قرار گرفت و زمزمههایی درخصوص انتصابش در حوزه معاونت گردشگری و سرمایهگذاری به گوش رسید که تا کنون این موضوع محقق نشده است. بیتردید طالع یکی از اصلیترین ارکان حوزه تصمیمگیری در گروه مشاوران دکتر نجفی است و میتواند اثرگذاری سازندهای بر استان گیلان داشته باشد.
از دیگر افرادی که نامش در میان مدیران میانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بهعنوان یک گیلانی مطرح است، محمدحسین مهدیپور است، که پیش از این عهدهدار مسئولیت مدیرکل طرحهای توسعه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور بوده و پس از آن در زمان مشایی به ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان منصوب شد. او پس از جدایی مشایی از این سازمان، در اثر عدم دنبالهروی از سیاستهای بقایی در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مغضوب شد و بدون کمترین تشریفات در جمع معاونین اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تودیع و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازگشت. مهدیپور اگرچه منسوب به مشایی بوده است، اما رفتار تحقیرآمیز برکناری او باعث شد با تیم مشایی فاصله گرفته و علیرغم پیشنهادات متعدد برای مسئولیتهای مختلف، هیچیک را نپذیرفت تا در جرگه منتقدان دولت دهم قرار گیرد. نام مهدیپور در گیلان با مقاومت او در مقابل تخریب “سرای میخچی” رشت (یکی از بناهای تاریخی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است) گره خورده است. مهدیپور از آخرین حلقه مدیران میراث فرهنگی گیلان بوده است که از تخریب بسیاری از بناها و آثار تاریخی جلوگیری نمود و البته تاوان سنگینی نصیب او شد.
بهرام کریمی از دیگر مدیران گیلانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور است که در زمان ریاست احمدزاده بر این سازمان، بهعنوان مدیرکل مناطق نمونه گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منصوب شد. با برکناری احمدزاده و تیم مدیرانش، او در یک وضعیت متزلزل، دوران تصدی سیدحسن موسوی بر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را از سر گذراند، تا اینکه با انتصاب محمدشریف ملکزاده، با انتقاد از وضع موجود این سازمان در جرگه مغضوبین قرار گرفت و برکنار شد.
وضعیت حاکم بر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نشان میدهد درحالی که استان گیلان جایگاه قابل اعتنایی در حوزه فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران داشته است، اما در حوزه تصمیمگیری و نقشپردازی در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، کمترین سهم را به خود اختصاص داده و همواره از نگاهها دور مانده است. این مسأله ضمن اثرگذاری در اعتبارات تخصیصی استانها، در برخی موضوعات دیگر همچون ثبت میراث تاریخی و معنوی در فهرست جهانی و ملی، مهر اصالت محصولات صنایع دستی، اولویتهای پژوهشی مناطق، تأمین زیرساختها و دیگر موارد اثرات خود را برجا نهاده است.
انتظار میرود نمایندگان مردم گیلان در مجلس شورای اسلامی که محوریت فراکسیون گردشگری خانه ملت را نیز در اختیار دارند و نخستین معاون گیلانی رئیس جمهور در طول تاریخ ایران زمین ـ دکتر محمدباقر نوبخت ـ که از حوزه نفوذ بسیار خوبی در دولت یازدهم برخوردار بوده و مطالعات بسیاری در بخش گردشگری استان گیلان نیز به رشته تحریر درآورده است، نقش اثرگذار گیلانیان شایسته و توانمند را در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مورد توجه قرار داده و موقعیت تعیینکنندهای را برای توسعه گیلان در این سازمان رقم بزنند./لاهیگ
دیدگاه