روحانی: طوری رفتار میکنم که آب در دل رهبری تکان نخورد
به گزارش دیارمیرزا ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان،به مطلبی از محمد ایمانی با عنوان«روحانی کجا ایستاده است؟ »اختصاص یافت: «جمهوری اسلامی ایران» را نمیتوان نادیده گرفت. این، مهمترین پیام انتخابات ریاست جمهوری ایران در انظار جهانی است. «جمهوری اسلامی» به معنای جلوهای از نظام امت- امامت، در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ جلوهای دیگر کرد […]
به گزارش دیارمیرزا ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان،به مطلبی از محمد ایمانی با عنوان«روحانی کجا ایستاده است؟ »اختصاص یافت:
«جمهوری اسلامی ایران» را نمیتوان نادیده گرفت. این، مهمترین پیام انتخابات ریاست جمهوری ایران در انظار جهانی است. «جمهوری اسلامی» به معنای جلوهای از نظام امت- امامت، در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ جلوهای دیگر کرد و برای چندمینبار، برگ برنده تازهای در رقابت با غرب مهاجم روی میز گذاشت. در حالی که برخی تحلیلگران تصور میکردند ایران به انفعال افتاده، جمهوری اسلامی بار دیگر الهامبخش ملتها و نگاههای کنجکاو شد. ۷۳ درصد مردم در سی و چهارمین سال از پیروزی انقلاب، پای کار جمهوری اسلامی آمدند و در کمال آرامش و امنیت و ثبات و قانونگرایی در جشن مردمسالاری دینی شرکت کردند. این تجلی حیات و روح ملی در پیکره جمهوری اسلامی به رغم همه عداوتها و فشارها و بمباران تبلیغاتی دشمن است.
این حماسه کمنظیر ملی در حالی که دشمنان امید و ایمان و انگیزه ملت ایران را از چند سال پیش مورد هجمه قرار داده بودند، موجی از امید و نشاط را در کشور برانگیخت. امید و نشاط پدید آمد، یک فرصت بزرگ ملی است که منطقا باید با حماسه اقتصادی و شکستن حصار تحریم دشمن کامل شود.
بیتردید دشمنانی که چند هفته مانده به انتخابات و حتی در روزهای آخر قبل از انتخابات تصریح میکردند انتخابات ایران را به رسمیت و مشروعیت نمیشناسند، از وقوع حماسه بزرگ غافلگیر شدند. آنها میدانداری خیرهکننده ملت ایران را نمیپسندیدند و حتما پس از خروج از غافلگیری بر فشارها و مزاحمتهای خود خواهند افزود؛ هرچند در این راه با دشواریهایی مواجهند. مسئله کامیابی یا ناکامیهای انتخاباتی را باید از همین زاویه مورد ارزیابی قرار داد و نه از زاویه قرمز و آبیهای رایج و متعصبانه عرصه سیاست.
اگر نامزدها یا حامیان آنها با درک شرایط خطیر کشور در انتخابات نقش آفریدند، قطعا در پیروزی سهیماند و شکست، چه برای نامزد منتخب و چه برای دیگر نامزدها تنها هنگامی است که در تراز اقتضائات «جمهوری اسلامی»- نظام امت و امامت- و درخشندگی آن ظاهر نشده باشند.
حقیقت این است که خط تمایز اصلی در کشور بر سر دوگانه اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست. کدام اصولگرای حقیقی میتواند قائل به اصلاحطلبی و تغییر (بهبود) وضع موجود به وضع مطلوب مبتنی بر آرمانها و اصول نباشد؟ و از آن سو کدام اصلاحطلب حقیقی میتواند از اصلاحگری دم بزند اما معتقد به اصول و آرمانهای اصیل اسلامی به عنوان مطلوبهایی که باید به آنها رسید، نباشد؟ نه امروز و نه در طول ۱۶ سال گذشته، اختلاف مطلقا بر سر این دو عنوان که در واقع دو روی یک سکهاند، نبود. از زمانی که ادعای اصلاحطلبی تبدیل به نقاب و پوششی برای اباحیگری، قانونشکنی و دینستیزی در کشور شد، تاکید بر اصولگرایی ضرورت یافت.
۱۴ سال پیش- سال ۱۳۷۸- در حالی که فتنهگران به همراه پایگاه مطبوعاتی دشمن و براساس نقشه طراحی شده از سوی سرویسهای جاسوسی بیگانه آشوب تیر ۷۸ را به راه انداختند، این آقای حسن روحانی بود که در سخنرانی راهپیمایی حماسی ۲۳تیر تصریح کرد اراذل و اوباش پستتر و حقیرتر از آنند که بتوانند براندازی کنند و باید سرکوب شوند.
چند ماه بعد و در آستانه انتخابات مجلس (بهمن ۷۸) در حالی که جریان فتنهگر و ساختارشکن، آقای هاشمی را عالیجناب سرخپوش خطاب میکرد یا شعار میداد مجلس زوری و ناطق نوری نمیخواهیم، این اصولگرایان بودند که در قالب «ائتلاف پیروان خط امام و رهبری» از آقایان هاشمی و روحانی در کنار چهرههایی چون حداد عادل، محسن رضایی، دانش جعفری، احمدینژاد، توکلی، موحدی کرمانی، الهام و… حمایت کرده و به آنان رای دادند؛ همانگونه که در انتخابات مجالس قبلی رای داده بودند.
یک دهه بعد وقتی فتنه سال ۸۸ رخ داد و بعد به خیانت کمسابقه دعوت به آشوب در روز ۲۵ بهمن از سوی سران فتنه انجامید، باز هم حسن روحانی بود که با اشاره به همین خیانت گفت «این عده با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهرهبرداری آمریکا و رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف شدند.
این حرکت، یک حرکت ضد اسلامی و ضد ملی بود. حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده، کاملا محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضد انقلابی اقدام نماید.» موسوی و کروبی پس از ارتکاب آخرین خیانت در دعوت به اغتشاش ۲۵ بهمن بود که در معرض حصر قرار گرفتند.
با این اوصاف خیلی وقاحت میخواهد که جریان فعال در فتنههای ۷۸ و ۸۸ برای مصادره رئیسجمهور منتخب و آرای وی خیز بردارد. برخی از همانها البته یکی در میان در مصاحبه با رسانههای بیگانه- نظیر مصاحبه آقای «محمد.ن» با دویچه وله- یا در برخی محافل خودمانی تصریح میکنند که «متاسفانه مردم به یک آخوند و روحانی مضاعف که سینه چاک ولایت فقیه است و در برابر آن نخواهد ایستاد، رای دادند.» و «خاک بر سر ما که ترقی معکوس کردهایم»!
اما برای خروج از انزوا به رسم همیشگی منافقین، مجبورند خود را همرنگ متن مردم و جماعت جا بزنند. آنها این حقیقت را پنهان میکنند که با وجود تحریم انتخابات مجلس نهم و ادعای حضور در انتخابات ریاستجمهوری، تنها ۷ درصد در میزان مشارکت تغییر حاصل شد که آن نیز مربوط به تفاوت همیشگی انتخابات مجلس و ریاستجمهوری است.
حتی اصلاحطلبان نیز نمیتوانند رای رئیسجمهور منتخب را به نام خود کنند چرا که رأی نامزد اول آنان در انتخابات شورای شهر تهران، یک دهم آراء کل شرکتکنندگان و یک هجدهم کل واجدین حق رای بوده است. در واقع رای آنها همان ۸-۷ درصدی است که در آخرین نظرسنجیهای قبل از انتخابات، نصیب نامزد اصلاحطلب (آقای عارف) شد و البته نگارنده تاکید دارد که حساب این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (منصوب رهبر معظم انقلاب) را نیز باید از حساب فتنهگران فاقد پایگاه اجتماعی متمایز دید.
این نوشته بر آن نیست که از آقای روحانی، یک قدیس اصولگرا بسازد؛ که چنین قدیسی- بیعیب و نقص و منزه- را در میان نامزدهای اصولگرا نیز نمیتوان پیدا کرد و همچنان که رئیسجمهور فعلی دارای نقاط قوت و ضعف است. طبیعتا به کارنامه عملکرد نامزد منتخب چه در مناظرهها و تبلیغات انتخاباتی و چه در دوره تصدی مسئولیت مذاکرات هستهای میتوان نقدهایی وارد کرد.
طبعا اگر شروع اعتمادسازی و رفع ابهامات درباره برنامه هستهای ایران اقدام حکیمانهای بود، نادرستی اعتماد و خوشبینی بیش از اندازه بعدی به مرور زمان معلوم شد و همین موضوع اکنون تبدیل به یک تجربه گرانقیمت ملی شده، چنان که رئیسجمهور منتخب در اولین مصاحبه مطبوعاتی بر حق غنیسازی ایران تاکید نموده و تصریح میکند ما هرگز از حق ملت ایران در این زمینه کوتاه نخواهیم آمد.
روحانی امروز یقینا به مراتب کارآزمودهتر و دشمنشناستر از روحانی ۱۰سال پیش است همانگونه که محل وثوق و مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته و همچنان که جایی تصریح کرده مطمئن باشید من به نحوی رفتار میکنم که حتی آب در دل نظام و رهبری تکان نخورد. او در این ۱۵-۱۰ سال شاهد بوده که افراطیون منافق چه معامله دوگانهای ابتدا با هاشمی و سپس خاتمی کردند و به تعبیر یکی از عناصر ضدانقلاب نفوذی در دفتر تحکیم وحدت چه «نگاه ساندیسی» به سیاستمداران داشتهاند؛ محتوا را مکیده و پاکتش را زیر پا گذاشتهاند!
اصولگرایان وفاداران به اصول و آرمانهای انقلاب، رئیسجمهور جدید را از خودشان میدانند حتی اگر در انتخابات به نامزدهای دیگر رای داده باشند. او قرار است یازدهمین دولت جمهوری اسلامی را تشکیل دهد و سکاندار امور اجرایی کشور باشد. طبعا اصولگرایان دلیلی نمیبینند این همانی صددرصدی میان اصول و رئیسجمهور جدید برقرار کنند همانگونه که چنین نسبتی نه میان اصول و نامزدهای دیگر یا میان اصول و آقای احمدینژاد برقرار نبوده است.
مسئله این است که قانون اساسی مسئولیت و تکالیف بزرگی بر دوش رئیسجمهور قرار داده که باید او را به طور همهجانبه در ادای این امانت و مسئولیت بزرگ یاری کرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «اداره کشور واقعا کار سختی است و همه افراد و همه دستگاهها باید رئیسجمهور برگزیده مردم را یاری کنند.» این مسئولیت اصلی و راهبرد کلی اصولگرایان خواهد بود. این مهم، البته مسئولیتی طرفینی است و باید مراقبت کرد اتفاقاتی نظیر ماجراجوییهای جریان فتنه یا حلقه انحراف بر تعامل دولت جدید با سایر دستگاههای حاکمیتی یا نیروهای وفادار به انقلاب سایه نیندازد.
بیتردید همانگونه که دولتهای موسوم به سازندگی، اصلاحات و عدالت کم یا زیاد در معرض نفوذطلبی فرصتطلبان و بدخواهان و معارضان با اصل نظام و انقلاب قرار داشت، دولت موسوم به اعتدال و تدبیر نیز نمیتواند از این طمع نفوذطلبی چه در چینش کابینه و چه در تعیین راهبرد و تدوین برنامهها و جهتگیریها و اولویتبندیها مستثنا باشد. بدین معنا پیروزی حقیقی رئیسجمهور منتخب جدید را باید انشاءالله در مرداد ۱۳۹۶ که پرونده دولت وی به سرانجام نیکو میرسد، به نظاره نشست. سنگ بنای محکم این پیروزی همان منطق الهی است که «قوا انفسکم و اهلیکم. خود و اطرافیان و نزدیکان خود را مراقبت کنید.»
تلک الایام نداولها بین الناس. دست به دست شدن روزگار قدرت میان مردمان، سنت الهی است. نه باید سرمست غرور شویم و بالش زیر سر خود بگذاریم و نه اینکه مضطرب و متحیر شده و قدرت تمرکز و تدبیر را از دست بدهیم. دشمن- از جنس اردوگاه طواغیت و مستکبران- دشمن خبیث همیشگی است که اگر دشمنی و مزاحمت نکند، باید ما را شک بیندازد. ملت ایران پشتگرم به وعدههای هدایت و نصرت الهی، بنبستها را گشوده و در طوفان و تلاطم به برکت نعمت ولایت فقیه پیش آمده است.
فرصت انتخابات در کشور ما- فارغ از پیروزیها و ناکامیهای ظاهری- فرصت گشایشهای مهم برای کشور و نظام است، مشروط بر آن که حماسه ملت به چشم امانت بزرگ نگریسته شود و از معرض شبیخون آنها که با مردم و نظام دل صافی ندارند، مصون بماند. باید مراقبت بود آنها که در حماسه دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ و ۲۲خرداد ۸۸ خلل ایجاد کردند و مهمانهای ناخوانده سفره اعتماد و ملت شدند، این بار نتوانند با نفوذ و امتیازطلبی و غنیمتانگاری مسئولیت، به دولت جمهوری اسلامی آسیب بزنند و در چشم ولینعمتان کمقدر سازند.
چنین مراقبتی است که میتواند دولت جدید را در برابر تیرهای تهدید و فشار بیگانگان رویین تن کند. در عین حال نباید رئیسجمهور محترم را در برابر وقاحت و فشار و طلبکاری قدرتهای بیگانه یا جریانهای فتنهگر و امتیازطلب و قانونشکن تنها گذاشت. دولت، خاکریز و خط مقدم جمهوری اسلامی است.
دیدگاه