سعید جلیلی از دلایل کاندیداتوری‌اش می‌گوید

دیارمیرزا: سعید جلیلی ،اگر بخواهیم یک کار آرمانی انجام دهیم یک کار ارزشی انجام دهیم و به عبارتی می‌خواهیم کاری کنیم که مثلأ نهایتش برویم به بهشت، ملزوماتش هم باید ارزشی و آرمانی باشد، یعنی نمی‌شود شما بگویید مثلأ من می‌خواهم با گناه و اینها بروم بهشت!

به گزارش دیارمیرزا متن زیر ویراسته سخنرانی و پرسش و پاسخ دکتر سعید جلیلی پس از اعلام کاندیداتوری برای نمایندگی مجلس ششم در مجمع تبشیر مشهد می‌باشد. دکتر جلیلی در این سخنرانی که در تاریخ ۱۷ بهمن ۷۸ ایراد شده، با ارائه تحلیلی از وضعیت کشور به ارائه دلایل خود برای حضور در صحنه‌ رقابت‌ مجلس شورای اسلامی می‌پردازد. این روزها که موج دعوت از دکتر جلیلی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری در سراسر کشور ایجاد شده است بازخوانی نظرات ایشان ضروری و مفید می‌باشد.1391120914255505_PhotoL

ما نسلی بودیم که در جایی و زمانی قرار گرفتیم که دو نعمت بزرگ الهی نصیب ما شد. نعمت بزرگ اول نعمت برخورداری از اندیشه ناب اسلامی- پس از مدتها که بسیاری از علما و مجاهدین ما آرزوی آنرا می‌کردند- بود. ما در این دوران اندیشه اسلام را به عنوان یک اندیشه اسلام را به عنوان یک اندیشه مدعی دیدیم. توفیق بزرگ دوم این بود که اندیشه را نه تنها صرفا به لحاظ تئوریک و علمی بلکه فراتر از آن عرصه عمل تبلورش را دیدیم.

یعنی اگر اندیشه دینی به ما تابیدن گرفت در کنارش تبلورهای اندیشه دینی را در رفتارهای دینی بعنوان یک رفتار الگو و نمونه شاهد بودیم و این دو کم توفیقی نبود و نعمت بسیار بزرگی بود که شاید کمتر نسلی در معرض هر دو قرار بگیرد. و دقیقا انگیزه‌ای که امروز ما را واداشته که در این صحنه بیاییم و فعالیتی را در این صحنه شروع کنیم، دغدغه خاطری است که از همین دو جهت پیدا کرده‌ایم.

جریانات سیاسی امروز کشور بی‌پایه‌اند

در بحث اول، در بحث اندیشه مدعی بودیم که اسلام دینی است برای هدایت بشر و برای تمام زمینه‌ها حرف دارد. جدا از تمام تحرک‌ها و توطئه‌ها که ممکن است از سوی دشمنان بروز کند- که حتما هم همین‌طور است- خود ما هم قصورها و تقصیرهایی در این زمینه داشته‌ایم- اگر شما در عرصه عمل محتاج به اندیشه هستید این اندیشه را حتما باید تبیین و ارائه کنید و عدم تبیین و عدم ارائه خود به خود خلاء‌ای ایجاد خواهد کرد که اندیشه‌های دیگر می‌آید و جای آنرا می‌گیرد. اندیشه سیاسی بطور مطلق- جدا از اندیشه دینی سیاسی یا اندیشه غیر دینی سیاسی –پنج مولفه دارد: هستی شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و فرجام شناسی چهار مؤلفه اساسی است بحث پنجم آن بحث جامعه و حکومت است، و تمام این‌ها تاثیر مستقیم دارند بر آن بحث پنجم و چون این بحثها را شما تبیین نمی‌کنید، یکدفعه شاهد یک پوسته‌ای از بحث‌های پنجمش می‌شوید در بحثهای حکومت و بعد می‌بینید همان جوانی که با شما در تمام آن چهار تا مشترک است و باید لزوما نظر مشترک پنجم را داشته باشد، آنجا از شما دارد جدا می‌شود. و چون اینها بحث نمی‌شود شما شاهدید که آنچه که امروز به عنوان جریانات سیاسی در کشور ما شکل می‌گیرد یک بحث‌های بی‌پایه است بحثهایی است که شما خیلی راحت می‌بینید که امروز شخصی یک دیدگاه کاملأ x دارد فردا یک دیدگاه کاملأ مقابل y دارد، همان فرد است و مدعی همان جریان است اما یکدفعه دیدگاهش ۱۸۰ درجه فرق می‌کند و تا شما این بحثها را نکنید سایر بحثها هیچ فایده‌ای نخواهد داشت و بی فرجام خواهد بود و مرتب و مکرر ممکن است ادامه پیدا کند.

اگر مبنای خود را مسائلی چون توسعه را روشن نکنید گیر می‌کنید

یعنی وقتی شما می‌گویید:«لو ان القرای امنوا و اتقوالفتحنا علیهم برکات من السماء» اینرا شما وقتی می‌توانید بیاورید در عرصه‌ی تئوری‌های توسعه سیاسی که قبلأ مبانی هستی‌شناسی تان را درست کرده باشید یعنی اگر شما در هستی شناسی یک بانی را باز کنید تحت عنوان عالم غیب و تاثیر آن بر عالم ماده آن موقع معنی پیدا می‌کند و الا خیلی طبیعی است که اگر این را مثلأ ببرید پیش یک اندیشمند غربی برایش خیلی عجیب است، «آسمان»،«برکت» یعنی چه این حرفها! درست می‌گوید چونه آن مبانی را ندارد. لذا تئوری‌هایی که می‌دهد بر یک سیستم دیگری می‌رود. اما شما وقتی اینجا بحث می‌کنید می‌گویید مثلأ من در باب توسعه حرف خاص خودم را دارم به این دلیل که شما وقتی یک مبنای دیگری دارید. اگر این مبانی را روشن نکنید آنوقت گیر می‌کنید، در بحث روابط بین‌الملل هم همینطور است. در بحث روابط بین‌الملل یکی از بحثهای مهم و واقعی بحث جنگ است. شما اینجا یک بحثی را باز می‌کنید که مثلأ «کمک الهی در جنگ به مؤمنین» این در هیچ تئوری روابط بین‌المللی نمی‌گنجد!

این یک بحث است که اگر شما خوب روی ان کار نکنید بنده که مثلأ دانشجو هستیم و می‌روم در دانشگاه تا وقتی که درس می‌خوانم ولو در دانشگاه امام صادق(ع) وقتی این بحثها را شما مطرح نکنید مثلأ وقتی یحث تئوری انقلابها می‌شود بحث تئوری روابط بین‌الملل می‌شود بحث توسعه می‌شود و شما مثلأ از افلاطون شروع می‌کنید به پست مدرنیستها ختم می‌کنید و در کنارش اندیشه ناب اسلام و آن پارادایم فکری حضرت اما با آن چیزی را مبتنی بر تفکر شیعی است مطرح نکینید طبیعتا من ولو اینکه بچه خوبی هستم مثلأ ادعای بسیجی بودن و مسلمان بودن هم دارم، فردا که می‌روم توی کار درست است که دوست دارم اعتقاداتم را انجام دهم اما وقتی چیزی دیگری ندارم همین خلاء فکری باعث می‌شود که آن بشود راهنمای عمل. همان چهار تا چیزی که خوانده‌ام ناگهان به ذهنم متبادر می‌شود و همانها را مبنا قرار می‌دهم. اینست که یک کار بزرگ باید در این زمینه‌ها صورت بگیرد و امروز شما احساس می‌کنید ان بحثی که تحت عنوان «پارادایم فکری انقلاب» که مبتنی بر مبانی ارزشی ماست یعنی وقتی شما فرجام شناسی خاص خودتان را دارید، انسان‌شناسی خاص خود را دارید این یک بحث جدی است و یکی از تبلورهای آن که می‌تواند بسترسازی بکند می‌تواند مجلس باشد با توجه به بعضی از اختیارات و امکانات و امتیازات.

خطر سوءرفتارها می‌تواند همه ما را در معرض لغزش قرار دهد

بحث دیگر من اینست که اگر شما امروز آنهایی که در عرصه عمل سیاسی قرار دارند را ده گروه کنید، اگر خط اول- همجه به مبانی و اصول- اگر شامل گروهی از اینها – مثلأ شامل یک گروه یا پنج گروه از اینها- باشد و همه آنها را شامل نشود، یک خطر دوم وجود دارد و آن خطر عملکرد سوء در رفتاری است که ما ارائه دادیم. اگر این خطر اول از جانب نیمی یا یک سوم از آن گروهها بوده، این خطر دوم متاسفانه خطری است که می‌تواند همه ما را در معرض لغزش قرار دهد، انوقت بستری بشود باز برای همان خطر اول.

امروز علیرغم گذشت بیست سال علیرغم آمدن و رفتن جناحهای مختلف و علیرغم در مسند امور قرار گرفتن رؤسای مختلف در سطوح مختلف، یک سری مشکلات، بلیه‌ها و آفات در درون این سیستم اداری- اجرایی کشور وجود دارد و هیچکدامش هم حل نشده و بلکه مضاعف شده نه تنها اینها هست بلکه از دید افراد جامعه و همینهایی که خودتان را فعال می‌بینید در عرصه سیاست، مغفول مانده است.

این سیستم اداری اجرایی متاسفانه دچار آفتهایی شده که سیستم را ناکارآمد کرده است اما این خطر بزرگ هم است که این ناکارآمدی به حساب رفتار سوء بنده و x وy و… گذاشته نمی‌شود بلکه به حساب این گذاشته می‌شود که دین در اداره حکومت ناتوان است. حالا کسی نیست که این سوال را بکند که بنده که این رفتار را کردم و غلط بوده و نتیجه نداده مگر رفتار دینی بوده است؟ ولو اینک بنده حتی مدعی باشم، کجا رفتار من ناشی از دین بود و بعد جواب نداد؟ این یک سوال اساسی است.

بسیاری از کارها یا صرفا نمایشی انجام می‌شود یا قائم به فرد است

شما در این دستگاه- اعم از سیستم اجرایی و… وقتی می‌بینید که امور فرجام سیستمی پیدا نمی‌کند، حتی امور ساده، حتی یک بخشنامه اداری هم وقتی در این سیستم می‌اقتد و جواب نمی‌دهد، چگونه انتظار دارید که مبانی انقلاب ارزشهای انقلاب، فرمایشات رهبری که یک سیاست اعلام شده است وقتی که به این دستگاه برسد فردا نمود عینی پیدا بکند، ولایت فقیه یعنی آن حرفی که از منشأ ولی فقیه صادر می‌شود فردا نمود عینی و اجرایی در دستگاهها پیدا کند. وقتی شما می‌بینید که در تمام دستگاهها این آفتها سیستم اجرایی کشور را گرفته اینجا شما باید بیایید سراغ اینها تا بتوانی کار را به نتیجه برسانی. وقتی سیستم اجرایی دچار بی‌انگیزگی شد، این یکی از آفتهای بزرگ است.

با این بسیاری از کارها صرفا نمایشی انجام می‌شود، یا می‌بینید آنجایی هم که کارها انجام می‌شود قائم به فرد است، من یک مثال بزنم، اگر بنده را رئیس یک اداره کوچک بگذارند. اگر من به این اداره آشنایی نداشته باشد سوابق کاری و تجربه نداشته باشم ولو بک اداره‌ی کوچک، یک مدرسه‌‌ی کوچک، مدتها طول خواهد کشید تا من بفهمم که حالا این مدرسه چندتا در دارد چند کارمند دارد، کاری که می‌کند چیست و بعد از اینکه آشنا شدم، تازه اول کار ماست. بعد حالا یک کمی هم که اشراف پیدا کرده‌ای به تو می‌گویند که خب حالا تو دوره ات تمام شده، بلند شو برو. حالا بیایید در سطوح بالاتر، مدیر کل، معاون و وزیر و خود وزیر حالا فرضأ وزیر هم خیلی آدم خوبی است خطش هم با خط فلان نماینده مجلس می‌خواند.

یکی از بلیه‌ها در سطوح بالا ترجیح مصالح شخصی بر مصالح سیستمی است

وقتی که می‌خواهیم مسوولیت اجرا و حل مشکلات مردم از حوزه‌ای به این شخص واگذار کنیم باید ببینیم چقدر مایه گذشت و چه خدمتی کرده است؟ ما یکی از بحثهایمان اینست که یکی از بلیه‌های که در سطوح بالا می‌بینیم، ترجیح مصالح شخصی است بر مصالح سیستمی.

فرد خدمت هم می‌کند اما حد خدمتش آنجایی است که به مصللحت شخصی‌اش لطمه‌ای نخورد. این فرهنگ که مصلحت سیستمی را ترجیح بدهد نیست.

ما می‌بینیم که یک وزیری معرفی می‌شود (مثلأ آقای مهاجرانی) یک عده موافق صحبت می‌کنند یک ده هم مخالف صحبت می‌کنند. یک نکته اصلی درباره ایشان هست که هیچ کس به آن اشاره نمی‌کند بلکه خود ایشان به عنوان یک نقطه ارزشی و قوت می‌آید و مطرح می‌کند.

ایشان قبل از اینکه وزیر ارشاد بشود ۸ سال معاون حقوقی رئیس جمهور بود. کار معاون حقوقی رئیس جمهور اینست که باید بگردد و تمام مشکلات وزارتخانه و دستگاهها و نهادها و بنیادها را بررسی کند و جمع کند و برایشان قانون درست بکند و بصورت لایحه ببرد هیأت دولت ببرد مجلس و این مشکلات را رفع کند. ببیند چه کار عظیمی است! بعدایشان آیا واقعا وقت می‌کند به کار دیگری هم بپردازد، ایشان خوب در ظرف این ۸سال مثلأ یک کتاب در مورد حضرت زینب(س) نوشته یک کتاب در مورد فردوسی نوشته یک کتاب در مورد حضرت سلمان نوشته یک کتاب در مورد سلمان رشدی نوشته، اینها خوب است اما وقتی که ما یک مسوولیتی را می‌گیریم اول از همه باید در قبال مسوولیتمان پاسخگو باشیم. در این زمینه چقدر موفق بودیم ولو اینکه کسی می‌خواهد از سایر بحثهای ایشان خوششان بیاید و یا نیاید. نه تنها ایشان و هر کس دیگر. اینکه من گفتم آن بحثهای اول ممکن است از جانب یک گروه خطرناک باشد این خطر دوم که بعد منجر به این ناکارآمدی سیستم شده که بعد متاسفانه به آن نتیجه‌گیری بسیار خطرناک که پس دین اداره حکومت ناکارآمد است، می‌انجامد. این بخاطر آن سوء رفتارهایی است که همه ما را ممکن است شامل بشود و هیچکس نباید خودش را از تیغ این انتقاد مصون بداند از آن طرف هم یک مثال بزنم: مثلأ شما- حالا چون من وزارت خارجه هستم – نگاه کنید مثلأ من که یک کارمند وزارت خارجه هستم وقت کم می‌آورم بعد آقای ولایتی خیلی وقته اضفه آوردند و مثلأ یک مقاله پزشکی هم نوشتند مثلأ تو قلان سمینار هم می‌رفت و ارائه می‌داد. خب این اصلأ جا ندارد. سیاست خارجی با آن همه مشکلات و بحرانها و از این مثالها متاسفانه زیاد است.

اصلاح سیستم به معنای راه‌اندازی سیستم بوروکراتیک عریض و طویل نیست

مشکل دیگر ما اینست که سیستمی که شما می‌بینید کارها صرفا نمایشی می‌شود و پیش نمی‌رود این سیستم کلی هم برایش بودجه هزینه می‌شود یعنی یک سیستمی نیست که حالا بگوییم مجانی کار می‌کند بودجه کشور ما را اگر تشبیه کنیم به ده واحد آب اگر بدلایل مختلف این ده واحد تامین نشود و شش واحد تامین شد اما این شش واحد وقتی دارد منتقل می‌شود داخل لوله‌ها و شلنگهای وسط هرز می‌رود، بواسطه پوسیدگی‌ها و سوراخها که اینها همین بحثهای ماست. اگر بر فرض محال امشب همه گروهها هم آمدند گفتند که تصمیم گرفتیم که خوب باشیم و با هم باشیم گفتند این مشکل، این هم سیاست. فردا اینها را بدهیم به سیستم تا آنرا اجرا کند. آیا فردا این واقعا اجرا می‌شود در سیستم!؟ حتی میخواهم بگویم بر عکسجواب می‌دهد. یک مثال بزنم. مثلأ سال ۷۰ بود که آقا در جمع کارگزاران نظام یک صحبتی داشتند درباره تشریفات و تجمل‌گرایی مسوولین و سر این صحبتها شد و مجلس (مجلس سوم) جلسه گذاشت و بحثهای مختلف که به به چقدر فرمایشات خوبی بود و بیابیم بردنامه ریزی کنیم، نتیجه‌اش چه شد؟ یک بخشنامه. پنج ماه بعد از امضای معاون اول رئیس جمهور که بله در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری این کمیته تشکیل شد و این کمیته هم این موارد تصویب کرد که از حالا خودروهای دولتی فقط افراد زیر می‌توانند استفاده کنند، یک صفحه و نیم فقط عناوین کسانی بود که می‌توانستند از این خودروها استفاده کنند! همه را گفته بودند. بند دوم بخشنامه هم این بود که حالا آن افراد بالا می‌توانند استفاده شخصی هم بکند! یعنی ببینند این بحث چقدر بر عکس شد و بعد همین اجرا نشد. ما میراث دارچه کسانی هستیم؟ کسانی که نمودهایی از رفتار دینی در آنها دیدیم در قالب آن چیزی که ما امروز به آن می‌گوییم تفکر بسیجی اینکه من می‌گویم اصلاح ساختار سیستم این نیست که حالا شما بیایید و یک سیستم عریض و طویل بروکراتیک راه بیاندازید- در جبهه چطور بود، مگر یک سیستم ارزیابی قوی و مطمئن بود؟ اگر ما یک نفر را می‌دیدیم که فرمانده گردان شده یقین داشتیم که لیاقتش را دارد و حتی اگر برادرش معاون گردان است شما نمی‌گفتید پارتی بازی کرده است- چون فرمانده گردان شده هیچ چیز نداشت الا اینکه زودتر شهید شوی. در این سیستم خود به خود کسی می‌آید بالا که ویژگی‌های لازم را دارد.

در این سیستم- حالا چون آن مثال ماشینها را زدم- ضمن اینکه هیچ بخشنامه‌ای نبود یک فرهنگ جا افتاده بود که بعضی از این فرمانده‌هان ما مثلأ (شهید داداللهی) فرمانده ادوات لشکر امام رضا(ع) امکان نداشته که مثلأ یک بسیجی پشت وانت بنشیند و او جلو بنشیند، اینها را نه آقا فرموده بودند و نه لازم بود بخشنامه‌ای صادر شود ما میراث دار چنین فرهنگ و چنین تفکری هستیم که دیدیم واقعا رفتاری ملهم از دین است. آیا این نتیجه نمی‌داد؟ به هر جا هم می‌زدیم نتیجه می‌داد. پس اگر ما اینجا ایراد داریم این رفتارها را باید اصلاح کنیم.

نظارت امروز مجلس اتفاقی و سیاسی است

مجلس یکی از مهم‌ترین جاهاست در هر دو عرصه. در عرصه اول می‌تواند جلوی آن امواج و بسترسازی‌ها را برای آن بحثهای تئوریک که مطرح شد بگیرد و در هر عرصه دوم وظایف مهم خودش یعنی نظارت و تقنین را انجام دهد. نظارتی که امروز مجلس دارد یک نظارت مستمر و نهادینه نیست یک نظارت اتفاقی و سیاسی است. یعنی مثلأ اگر در یک جایی یک مشکل ایجاد شود ممکن است مثلأ از یک دستگاه اجرایی سوال بشود. اما آفاتی که ما در مدیریتمان داریم اینست که هر کسی که یک مسوولیتی را قبول می‌کند معلوم نیست با چه کارنامه مدیریتی کار قبول کرد و با چه کارنامه مدیریتی کار را تحویل داد و نه در طی کار، کارنامه‌اش معلوم است.

بحث ما این نیست که اگر مثلأ یک وزیری خوب نبود بگوییم خب حالا بگذار بد عکل کند و بخورد زمین و ما هم دیگر به او رای ندهیم و آبرویش برود. این هر یک روز که در یک کاری اینگونه است دارد به کشور لطمه می‌خورد.

مجلس در همین زمینه دو وظیفه دارد به لحاظ مصداقی یک تنظیم بودجه برای هر وزارتخانه که آیا مثلأ این وزارتخانه صد میلیون هزینه‌اش هست که من برایش اختصاص می‌دهم یا نه.

وظیفه مهم دیگر آنکه طبق قانون حسابرسی دقیق بودجه هر سال وزارتخانه بر عهده مجلس است که آیا آن صد میلیون را درست مصرف کردی یا نه؟

مجلس باید نظارتی نهادینه و مستمر بر دستگاه‌های اجرایی داشته باشد

مجلس باید یک چتر نظارتی سنگین بر دستگاههای اجرایی که در حوزه تحت امتیاز مجلس هستند بصورت نهادینه و مستمر داشته باشد اما بحث ما اینست که تازه این هم کافی نیست یعنی حالا مثلأ شما بنده را هم گذاشتید مسوول فلان دستگاه و بنده هم خطا نکردم بحث اینست که طراحی بشود که ببینیم تو چقدر کار را پیش بردی! اگر امروز این کاری که شما تحویل گرفتید نمره‌اش ۱۴بود درست است که خطایی نداشتی و گردش کار هم خوب بود اما باید دید که چقدر این کار را به بحث آرمانی‌اش نزدیک کردی.

مجلسی می‌تواند اینگونه عمل کند که خودش به این آفت دچار نباشد.

ذات نایافته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش

چه به لحاظ تک تک افراد نماینده و به چه لحاظ کلیت مجلس، یعنی اگر شما احساس کردید که تک تک افراد یا خدای نکرده کلیت مجلس دچار همین عوارض است – مصلحت شخصی را ترجیح می‌دهد بر کل مجلس و سیستم – این مجلس نمی‌تواند پرسشگر و مصلح باشد چرا که خود آلوده شده است این یکی از بحثهای اساسی است که مجلس باید داشته باشد.

باید اگر لازم شد جلوی همه ایستاد حتی دوستان

پرسش: نقاط ضعف و قوت خودتان را چه می‌دانید؟

پاسخ: من حالا چون از سال ۶۸ که وارد وزارت خارجه شدم و از سال ۷۰ مسوولیت اداره بازرسی وزارت خارجه را داشتم که کارش ارزیابی عملکرد سفارتخانه‌ها بود تا سال ۷۷ عرض می‌کنم. برای رفع مشکلاتی که ذکر شد در یک مدل کوچکش مثل یک وزاتخانه تا سه شرط عمده هست:۱-فهم زدرست مشکلات ۲-اراده جدی برای اصلاح و ۳-اینکه خود شما دچاراین لغزشها نشوی در هیچ مرحله‌ای.
ما در حد تجربه‌ای که داشتیم دیدیم که اگر ما این سه عنصر را هر جا توانستیم جمع کنیم کار نتیجه نداد. مشکلات به گونه‌ای نیست که نشود حل کرد. کسی که وارد این مقولات می‌خواهد بشود باید جوشکن باشد و اگر لازم شد باید جلوی همه بایستد حتی دوستان.

بحث‌های ما نباید تابع جریانات سیاسی باشد

پرسش: هدف از کاندیدا شدنتان را بیان کنید و برداشتتان را از جریان‌های سیاسی جامعه بگویید؟

پاسخ: هدف از کاندیدا شدن همین بحثهاست ما فکر می‌کنیم این دو بحث، دو مقوله مهم است و اگر اینها خوب شناخته شود و خوب به آنها پرداخته بشود و مجلس یکی از آنجاهایی است که می‌تواند این وظیفه را انجام دهد و بسیار می‌تواند تاثیر گذار باشد البته این نکته را هم عوض کنم اینگونه هم نیست که حتی اگر ۲۹۰ نماینده را با این طرز تفکر فرضأ بفرستید مجلس، فردا بگویید همه مشکلات حل است. نه! همان چیزی که آقا در جمع دانشجویان دانشگاه شریف گفتند که بعضی از این بحثها باید بصورت فرهنگ عمومی در بیاید ولی مجلس می‌تواند بسترسازی بکند برای این فرهنگ. یعنی شما به صرف بخشنامه نوشتن و یا حتی نظارت مستمر تنها نمی‌توانید. اینها لازم است اما کافی نیست. به نظر ما مجلس می‌تواند ۳۰تا۴۰ درصد تاثیر داشته باشد حداقل.

در مورد جریان‌های فکری و سیاسی جامعه باید بگویم که متاسفانه از دیدگاه من و آن تعریفی که در ابتدا از یک اندیشه سیاسی ارائه دادم من هیچ جریانی نمی‌بینم. مثلأ شما می‌بینید طرف امروز کاملأ یک دیدگاه دارد فردا به دلیل مقتضیات و مصالح شخصی‌اش صد و هشتاد درجه دیدگاههایش عوض می‌شود. من نمی‌دانم آیا اینها اصلأ ارزش اینقدر تامل را دارند؟ آن دیدگاه وقتی خوب است که از یک مبانی اصول خاصی دیدگاهی باشد امروز یک حرفی زده و فردا حرف دیگری می‌زند و حتی گاه دیدگاه تئوریکش نیز عوض می‌شود. یکی از کارهایی که باید به صورت فرهنگ درآوریم این است که نباید رفتار و حتی بحثهای ما تابع رفتار همچنین جریانات سیاسی باشد. ما یک اصول ارزشی انقلاب داریم آن مبانی فکری و ارزشی انقلاب، امام و رهبری است محک باید این باشد. عوض اینکه ما بگوییم چقدر آنها را قبول داریم آنها بگویند که چقدر ما را قبول دارند چرا ما باید اینقدر به تعداد اینها نظر جمع کنیم. شما ببینید مثلأ نظری در جامعه مطرح می‌شود دو سال همه راجع به آن بحث می‌کنند. دوره انتخابات قبل مثلأ بحث یک دفعه رفت روی توسعه، همه می‌گفتند توسعه! چهار سال تمام شد حالا یک بحث دیگر. برای چیه؟ برای اینکه آن کسی که می‌آید و بحث توسعه را مطرح می‌کند وقتی به او می‌گویی تعریفت از توسعه چیست؟ می‌گوید نمی‌دانم! فعلأ به اقتضای اینکه همه می‌گویند توسعه ما هم می‌گوییم توسعه! یکدفعه همه می‌گویند جامعه مدنی، ما هم می‌گوییم جامعه مدنی. آخر این بحث چقدر واقعی است چقدر واقعا مملکت این است و بعد دیدگاهی که من دارم ارائه می‌دهم چقدر یک دیدگاه منسجمی است که می‌توانم همه‌ی بحث را ارائه کنم. شما می‌بینید که در این قضیه این مباحث مطرح نیست آنوقت بنده و شما هم تازه باید بیاییم و بنشینیم اینها را تحلیل کنیم. تحلیل ما اینست که اینها واقعا حرفهای جدی نیست.

نکته دوم در بحثهای سیاسی و نیروهای سیاسی اینست که یکوقت هست که ما گروهها و دیدگاهها را با مبانی انقلاب امام و رهبری و بیاناتی که مکررأ دارند نقد می‌کنیم یعنی شاخص اصلی ما اینهاست اما من می‌خواهم بگویم کار بدتر از این حرفهاست یعنی اگر انقلاب و امام و رهبری و اینها اهم به هم کنار باشد، حرفها و ادعاهایی که فلان جریان سیاسی- همه جریانها- دارند مثلأ یکی می‌گوید «آزادی» یا می‌گوید «اطلاع رسانی آزاد» یکی مثلأ می‌گوید «ولایت»، ما می‌گوییم مثلأ تویی که می‌گویی «آزادی» شما عملکرد خودش را نسبت به ادعای خودش بررسی کنید می‌بینید هزار و یک مشکل دارد چه رسد به اینکه شما ادعای طرف مقابل او را در قبال او مطرح کنید نقد افراد نسبت به ادعاهای خودشان نشان می‌دهد که چقدر آسیب پذیرند.

امروز «ولایت» اول از همه خودت باید پایبندی‌ات را به ولایت نشان دهی چون اگر تو آن پایبندی و اعتقاد را نداشته باشی و حرف ولایت در رفتارت نمود عینی نداشته باشد دیگر از آن یکی دیگر چه انتظاری داری؟

پرسش: با توجه به اینکه شما در سالها اخیر در تهران بودید چگونه شد که کاندیدای مشهد شدید؟ در ضمن زندگینامه خودتان را هم بگویید؟

پاسخ: به هر حال ما که مشهدی هستیم و اگرتهران هم بوده‌ایم رفت و آمد به مشهد داشته‌ایم و در حد یک شهروند حداقل آشنا داریم. من سال ۶۲ که دیپلم گرفتم دانشگاه امام صادق(ع) قبول شدم و رفتم تهران، سال ۶۸ فوق لیسانس گرفتم و همان سال هم دکترای خارج کشور قبول شدیم هم در وزارت خارجه استخدام شدیم که بعد هم اعزام دکترا را تبدیل به داخلش کردیم و در همان دانشگاه امام صادق(ع) دکترا را در رشته علوم سیاسی- گرایش جامعه شناسی سیاسی – ادامه دادم و الان در شرف دفاع پایان نامه هستم. در وزارت خارجه هم از ۷۱ تا ۷۷ مسوولیت اداره بازری وزارت خارجه را داشتم. از آن زمان هم مسوول میز آمریکا را در وزارت خارجه هستم و معاون اداره اول آمریکا هستم که کارهای مربوط به آمریکا و تحرکاتی که آمریکا در قبال ایران دارد را تعقیب بررسی می‌کنیم.

آفت‌ها ناشی از فقدان تفکر جامع‌نگر و سیستمی است

پرسش: شما چه برنامه‌های اقتصادی برای شهر مشهد و رفع مشکلات آن دارید؟

پاسخ: آفتهایی که من اشاره کردم آن آفتها برمی‌گردد یک تفکر جامعه نگر و سیستمی.

چه ما چه به لحاظ موضعی و چه بلحاظ منطقه‌ای باید نگاهمان به مشکلات نگاه و فرانگر و جامعه نگر و سیستمی باشد یعنی نمی‌شود فقط به مسایل سیاسی نگاه کرد و به مسائل اقتصادی نگاه نکرد یا فرهنگی را نگاه کنید و اجتماعی را نگاه نکنید. مشهد را نگاه کنید و زابل را نگاه نکنید. کسی که نماینده شهری می‌شود نماینده ۶۰۰ میلیون مردم است دیگر حالا نماینده مشهد نیست اگر چه به لحاظ شناختی که نسبت به شهرش دارد هر کسی باید موضع خودش را بیشتر مشخص کند. شما فرض کنید امروز مثلأ نماینده‌ای از مشهد احساس کند که این بودجه‌ای که دارد اختصاص پیدا کند به مشهد مثلأ اختصاص پیدا می‌کند به زابل ولو اینکه بنده نماینده مشهد هستم باید آنرا به زابل اختصاص دهم.

من یک مثال عرض کنم. مثلأ خود آقای رئیس جمهور فرمودند که در برنامه پنج ساله سوم ما باید سالی حداقل ۷۵۰هزار شغل ایجاد کنیم یعنی روزی حداقل دو هزار شغل این می‌دانید یعنی چه؟ یک کارخانه‌ای که من خیال می‌کردم فرضا دو هزار کارگر و کارمند دارد، سوال کردم این کارخانه تولیدی چند نفر پرسنل دارد گفتند ۵۰ نفر کارگر دارد. دو هزار شغل ایجاد کردن یعنی روزی چهل کارخانه مثل این درست کردن آن وقت شما کنار بحثهای صددرصد حاشیه‌ای که امروز مطرح است آیا این جواب می‌دهد. آیا واقعا سیستم اجرایی ما واقعا اینگونه عمل می‌کند؟ تازه اگر این هم اجرا شود نمی‌گویند عالی است می‌گویند تازه رسیده‌ایم به شرایط سال ۷۵(این را اتفاق آقای نجفی رئیس سازمان برنامه و بودجه می‌گفت) حالا اگر این ۷۵۰هزار شغل را ایجاد نکنید طبیعی است که این جوانی که دیپلم گرفته و دانشگاه قبول نشده، یا آنکه دانشگاه قبول شده، ما چقدر فوق لیسانس بی‌کار داریم! اینجاست که مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هم بروز می‌کند آن وقت خلاء تئوریک هم دارید که اعتقادی هم نکرده‌اید بعد ببینید که چه وضعی می‌شود.

نباید مقهور جمع شد

پرسش: آیا فکر می‌کنید تفکر و ایده شما با فرض ورود به مجلس قابل اجرا باشد؟ (با توجه به دعواهای جناحهای مختلف)

پاسخ: ما امیدواریم که این چنین باشد. ما از آرماننمان- آن هم حداقل آرمان- نباید دور شویم.

به نظر من شایدلازم باشد که یک نماینده جلوی ۲۸۹ نماینده دیگر بایستد. بعنی مقهور جمع نباید شد اگر چیزی را درست یافتید.

بعد هم ما یک مبنای اصولی در بحثهایمان داریم که آن- همانطور که امام فرمودند- ما مامور به تکلیفیم،یعنی وظیفه‌یمان است که تکلیف را به نحو احسن انجام دهیم ان شاءا… نتیجه داد بهتر.

هر کس سرکار باشد مشکلات فعلی دولت را دارد

پرسش: آیا با ریاست جمهوری آقای خاتمی کشور عقب گرد نداشته است؟

پاسخ: وقتی این مشکلاتی که من اشاره کردم که در مقاله‌ای مفصل‌تر شاید ارائه کنیم- و سیستم اجرایی ما را اینگونه ناکارآمد و فلج کرده است طوری که هیچ چیزی در آن فرجام ندارد.

این مشکلات را هر کس روی کار باشد دارد چه آقای هاشمی چه آقای خاتمی چه آقای موسوی و… اگر شما سیستم اجرایی این مملکت را به این رادیو تشبیه کنید که اگر این رادیو سیم پیچهایش قاطی است نباید بگویی حالا برق ۲۲۰ولت نمی‌خورد برق ۲۳۰ ولت بزن یا اصلأ ۵۰۰ولت بزن! آقای میرحسین موسوی برود آقای هاشمی رفسنجانی بیاید. جواب نمی‌دهد! بلکه اگر از این جنبه اینها متوجه مشکل بودند و با این وضع نرسیدند خب مقصرند.

نماینده مجلس به طریق اولی می‌تواند در نقد نمایندگان ولی فقیه نظر بدهد

پرسش: آیا مجلس می‌تواند در مورد نمایندگان ولی فقیه در نهادها و استانها نظر دهد و پرسشگر باشد و اگر در زیر مجموعه آنها فسادی دیده می‌شود چه کاری می‌تواند بکند یا باید بکند؟

پاسخ: آن سیستم اداری و اجرایی کشور را که من گفتم منظورم فقط قوه مجریه نیست می‌تواند اعم باشد. اما هر کس در چارچوب وظایف خودش. مجلس مثلأ در یک چارچوب می‌تواند اعمال نظر بکند و در یک چارچوب وظایف قانونی‌اش نیست اما یک بستری است که می‌تواند نظر بدهد. وقتی دفتر رهبری یک واحدی دارد به اسم واحد ارتباطات مردمی که جمع بندی نظرات خدمت ایشان داده می‌شود، یک نماینده مجلس به طریق اولی می‌تواند نظریات خودش را عنوان وکیل مردم، معتمد مردم ارائه کند و بعد بررسی می‌شود.

اندیشه نماینده مجلس باید اندیشه اصلاح و تاثیرگذاری بر دستگاهها به منظور اصلاح آنها باشد که لازمه‌اش یک: فهم مشکلات است، دو: اراده جدی و قوی برای اصلاح و مرعوب جو نشدن و هر چیزی را که در چارچوب وظایفش باشد شامل می‌شود.

در سیستم شکل درست می‌کنیم ولی محتوا ندارد

پرسش: راجع به جوانان و به خصوص بسیج چه نظر و برنامه‌ای دارید؟

پاسخ: من در یک مورد خاص چون شاهد بودم گله‌ای را عرض کنم. سال ۶۷ که حضرت امام آخرین پیام درباره‌ی بسیج دادند، همان جملات بسیار ارزنده و والا را درباره‌ی بسیج فرمودند- بسیج میقات پابرهنگان است. اگر تفکر بسیجی بر کشوری طنین‌انداز شد، چشم طمع جهانخواران از آن قطع خواهد شد و ….

یکی از جملاتی که حضرت امام فرمودند، در آن جمله خود حضرت امام، مبدأ و مبدع یک تشکل شدند و فرمودند «امروز یکی از ضروری‌ترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است» و بعد شروع کردند برایش کلی شرح وظایف آوردند- فرزندان عزیز بسیجی‌ام در این دو سنگرها حافظه اصول تغییر ناپذیر نه شرقی نه غربی باشند، به فکر حل مسایل اعتقادی بسیجیان باشند و… مواظب نفوذ ایادی شرق و غرب به این دو مرکز باشند. (یعنی این چیزهایی که الان می‌بینید)، به فکر ایجاد حکومت بزرگ جهانی اسلام باشند به تبیین چارچوبهای اسلام ناب ببپردازند.»

وآلان که سال ۷۸ است آن چیزی که حضرت امام در پیامشان گفتند ما چقدر انجام دادیم؟ ما در سیستم شکل درست می‌کنیم محتوا ندارد. ظرف تنها کافی نیست باید به کارها محتوا داد. اینکه می‌گویم ارزیابی تنها نباید شکلی باشد بلکه باید محتوایی و ماهوی باشد، اینست.

یکی از معضلات توسعه سیاسی ما بی‌عدالتی در مناسبات اجتماعی انتخابات است

بعنوان آخرین بحث می‌خواستم عنوان کنم که اگر تمام این حرفها اینست که ما می‌خواهیم یک کار آرمانی انجام دهیم یک کار ارزشی انجام دهیم و به عبارتی می‌خواهیم کاری کنیم که مثلأ نهایتش برویم به بهشت، ملزوماتش هم باید ارزشی و آرمانی باشد، یعنی نمی‌شود شما بگویید مثلأ من می‌خواهم با گناه و اینها بروم بهشت!

مجلس ضمن اینکه یک کار بسیار مهم و ارزشی است اما اگر شما می‌خواهید وارد این عرصه بشوید و موارد عرصه مجلس شوید آن چیزی که از ابتدای کار، من احساس می‌کنم خیلی از برادرها و خود بنده اگر مراقب نباشیم همه در معرض لغزش هستیم، در همین قدمهای ابتدایی که یکی‌اش شرکت در انتخابات است باید کارمان ارزشی باشد و همین خودش یک محک است اگر ما اعتقادمان اینست که باید تکلیفمان را انجام دهیم به نحو احسن و نتیجه فرع آن است پس دلیلی ندارد که بنده برای حصول نتیجه به هر کاری دست بزنم، به هر کاری که حداقل توجیه اخلاقی شرعی، نظری و منطقی و توجیه ارزشی برایش نداریم نباید دست بزنیم و یکی از معضلات امروز ما اینست. شما فرض کنید در مملکت ما مشکلات اقتصادی نیست مشکلات فرهنگی نیست فقط مشکلات مشکلات سیاسی باشد اصلأ من می‌خواهم بگویم یکی از مشکلات سیاسی را هم ما به آن توجه نداریم که یکی از مهمترین نمودهای مشکلات سیاسی بحث مشارکت و انتخابات است. امروز شما ببینید در عرصه انتخابات آیا ما این امکان را فراهم کرده‌ایم و در توزیع مناسبات اجتماعی عدالت را رعایت کرده‌ایم- این یکی از آرمان‌های انقلاب اسلامی است- همه از امکاناتی برخوردار باشند که بیایند قرار بگیرند و یکی فردی را در نظر بگیرید که صلاحیتهای لازم را دارد و شاید اصلح هم باشد و یا یکی سری از امکانات خاص را ندارد آیا این شرایط مساوی است ولی شما می‌بینید که هیچکس هم به این بطور جدی توجه ندارد.

انتخابات هم ضمن اینکه طریقیت دارد برای یک موضوع بهتر خودش هم موضوعیت دارد و ان شاءا… دعا کنید که خود ما در این زمینه دچار لغزش‌های نشویم. خود ما بواسطه اینکه می‌خواهیم یک هدف ارزشی انجام دهیم یک حرکت غیر ارزشی را در عرصه انتخابات نداشته باشیم.

Share