فردین علیخواه

شهر ، شهروند، شادی

شهر ، شهروند، شادی محمد اصفهانی در هفته گذشته به مناسبت جشن های نیمه شعبان، در مقابل ساختمان تاریخی شهرداری رشت و در میدان اصلی این شهر به اجرای برنامه پرداخت. گردشگرانی که برای گذران تعطیلات به شهر رشت سفر کرده بودند در کنار ساکنان این شهر، ساعاتی را به تماشای اجرای موسیقی زنده در […]

شهر ، شهروند، شادی
محمد اصفهانی در هفته گذشته به مناسبت جشن های نیمه شعبان، در مقابل ساختمان تاریخی شهرداری رشت و در میدان اصلی این شهر به اجرای برنامه پرداخت. گردشگرانی که برای گذران تعطیلات به شهر رشت سفر کرده بودند در کنار ساکنان این شهر، ساعاتی را به تماشای اجرای موسیقی زنده در « فضای عمومی شهری» نشستند. فضای عمومی شهری را تعمدا در داخل گیومه قرار داده ام چون مرکز توجه این یادداشت است.alikhah6-115152aks44 این رویداد هم از منظر مطالعات شهری و هم مطالعات وسایل ارتباط جمعی- که در واقع حوزه های اصلی علایق آموزشی و پژوهشی نگارنده این سطور هستند- اهمیت دارد. سال گذشته کتابی با عنوان «رویکرد اجتماع محور در پیاده راه سازی» تهیه کردم که توسط معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران منتشر شد.
در این کتاب اهمیت پیاده رو/ پیاده راه ؛ به عنوان یکی از اشکال فضاهای عمومی شهری توضیح داده شده است. اینکه برای مثال چگونه کشورهای توسعه یافته؛ در کنار کارکرد تجاری ، فضای پیاده راه را عرصه ای دارای کارکردهای فرهنگی و اجتماعی می دانند که می تواند به عنوان نهادی تلقی شود که وظیفه اجتماعی کردن افراد را بر عهده دارد. برای مثال در بسیاری از فضاهای عمومی شهرهای معروف جهان، هنرهای خیابانی(street arts) به گردشگران و ساکنان محلی عرضه می شود. یکی از این هنرها نیز موسیقی است. با اجرای موسیقی در فضاهای عمومی شهری تلاش می شود تا علاوه بر دور کردن شهروندان از زندگی کسل کننده روزمره، پیوندهای اجتماعی تقویت شده، میراث هنری به نسل جوان انتقال یافته و از طریق گسترش شادی های جمعی بین مردم، سرمایه اجتماعی محلی و ملی ارتقاء یابد. علاوه بر همه اینها باید به مفاهیمی چون « حق به شهر» (right to the city) اشاره کرد که توسط اندیشمندانی چون لوفور مطرح شده است. یکی از ابعاد چنین حقی، اختصاص فضاهای شهری به شهروند است. برنامه موسیقی محمد اصفهانی در حالی اجرا شد که مجاری ورودی به میدان شهرداری رشت ساعاتی به روی اتومبیل ها مسدود شده و شهروندان در خیابان ها راه رفتند؛ نشستند و موسیقی شنیدند. در واقع برای ساعاتی نه اتومبیل ها بلکه شهروندان صاحب خیابان شدند. ساعاتی به جای آلودگی صوتی اتومبیل ها، شهروندان موسیقی شنیدند. این پدیده از منظر مطالعات شهری قابل توجه است و امیدوارم در سایر شهرها نیز گسترش یابد.
نکته دیگر، توجه به موضوع از منظر مطالعات رسانه ای است. واقعیت آن است که در ماههای اخیر مباحث زیادی درباره پیامدهای رشد چشمگیری استفاده از شبکه های اجتماعی موبایلی مطرح شده است. بدون شک یکی از این تبعات «اعتیاد به چنین وسایلی و در نتیجه خلوت گزینی، گوشه گیری و ماندن در خانه است. آنچه که برخی از جامعه شناسان از آن به عنوان برگشت زندگی نباتی، رشد تخیلات سایبری و حتی کمای فرهنگی نام می برند. هر چند باید تحقیقات میدانی منظم و روشمندی در این خصوص انجام داد ولی معتقدم که شهرداری های کشور می توانند با تدارک و اجرای برنامه های شاد در فضاهای عمومی شهری، شهروندان را به حضور در این فضاها تشویق نمایند. بخشی از اعتیاد به رسانه های جدیدی همچون شبکه های اجتماعی موبایلی ناشی از عدم وجود برنامه های جذاب در شهر است. به قولی یکی از محققان شهری، شهروندان با قدم هایشان در فضاهای عمومی شهری و پیاده راههای شهر به نوعی رای می دهند. وقتی پیاده راهها خالی از قدم های شهروندان است یعنی آنان به مدیران شهری رای نداده اند و صندوق شهر از رای شهروندان خالیست. در بیشتر کلان شهرهای جهان کتابچه هایی با عنوان « کجا، کی» When,Where? چاپ می شود که به افراد می گوید که چه برنامه هایی، کی و کجا در حال اجراست. واقعا اگر قرار باشد به ویژه در شهرهایی غیر از تهران چنین کتابچه ای منتشر شود آیا انتظار می رود که صفحات آن بیشتر از یک برگ باشد! هر چند معتقدم برای شهر تهران هم تعداد صفحات بیشتر از این مقدار نخواهد بود. در واقع منظور آن است که از منظر جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، شبکه های اجتماعی موبایلی در واقع نوعی پناهگاه جوانان شده اند چون در غیر این صورت عاملی جذاب برای جذب آنان به شهر وجود ندارد.

فردین علیخواه- جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share