آقای پزشکیان! جبهه اصلاحات به درد شما نمی خورد؛ تشکیلاتی بسازید که با خودتان همسو باشد
اکنون که دولت در همان چارچوبی عمل میکند که وعده داده بود، بخشهایی از جبهه اصلاحات با سرعتی کمسابقه به سمت عبور از دولت پزشکیان حرکت میکنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، عماد سلیمانی در خراسان نوشت:
توئیت اخیر جواد امام نشان میدهد که بخشی از اصلاحطلبان در جریان انتخابات از پزشکیان حمایت کردند، اما حالا که نوبت اجرای تصمیمات سخت رسیده، همان حامیان در حال فاصلهگذاری انتقادی از دولت هستند؛ فاصلهگذاریای که بیشتر شبیه تلاش برای کنارکشیدن از هزینههای واقعی اداره دولت است. اصلاحطلبان در انتخابات اخیر با علم به اینکه پزشکیان صریح و بیپرده خود را متعهد به سیاستهای کلی نظام میدانست و در تمام مناظرهها بر آن تأکید میکرد، از او حمایت یکپارچه کردند.
اما اکنون که دولت در همان چارچوبی عمل میکند که وعده داده بود، بخشهایی از جبهه اصلاحات با سرعتی کمسابقه به سمت عبور از دولت پزشکیان حرکت میکنند. گویی مسئله نه اختلاف دیدگاهی، بلکه از دست رفتن سهم سیاسی و اقتصادی است.
در محور متن جواد امام یک تناقض بنیادین وجود دارد؛ او از اثرات فاجعهبار تثبیت مصنوعی قیمتها سخن میگوید، اما هر تلاش دولت برای اصلاح این ساختار را نیز فشار مضاعف میخواند. این سطح از دوگانهسازی میان علت و معلول، نقد کارشناسی نیست، بازتولید همان فشاری است که سالها اصلاحات اقتصادی را به تعویق انداخت و کشوری با هزینههای سنگین انرژی، کسری بودجه مزمن و سرمایهگریزی ساختاری برجای گذاشت. اگر بحران نتیجه سیاستهای پوپولیستی است، خروج از آن ناگزیر نیازمند تصمیمات سخت است، نمیتوان هم از ریشهها گلایه کرد و هم راه اصلاح را با ادبیات پوپولیستی مسدود نمود.
اما لایه مهمتر این توئیت، مقصد سیاسی آن است. جبهه اصلاحات عملاً از همان هفتههای نخست دولت تلاش کرده مرزبندی هویتی خود را از کابینه پزشکیان تثبیت کند.
بیانیههای تند کمیته سیاسی، کنایههای رادیکال برخی چهرههای محوری و حالا توئیت صریح سخنگو، همگی یک پیام واحد دارند، دولت پزشکیان، دولت ما نیست. این تلاش آشکار برای سلب هویت اصلاحطلبی از دولت در شرایطی صورت میگیرد که بخش قابلتوجهی از مدیران ارشد اقتصادی، اجرایی و سیاستگذاری دولت، همان چهرههایی هستند که سالها در شبکه تصمیمگیری اصلاحطلبان حضور داشتهاند و امروز نیز ذینفع اصلی ساختارهای نیمهدولتی و شرکتهای بزرگ هستند.
عبور از دولت زمانی معنا دارد که با عبور از منافع همراه باشد، نه صرفاً عبور رسانهای. رهبر انقلاب صریحاً تأکید کردند که همه جریانها، اعم از منتقد و موافق، باید دولت را در عبور از دوره دشوار فعلی یاری کنند. اما بخشی از اصلاحطلبان راه فرار از مسئولیت را ترجیح میدهند، بیآنکه در هزینه تصمیمات سخت شریک شوند، خود را در جایگاه اپوزیسیون داخلساختار مینشانند. چنین رویکردی، بیش از آنکه نقدی کمککننده باشد، تخریب سرمایه اجتماعی اصلاحات است.
نقدی که بهجای دستگیری، به مچگیری بدل شود، عملاً فاصله اصلاحطلبان با جامعه را افزایش میدهد.در این میان، یک واقعیت سیاسی مهم نیز نباید پنهان بماند؛ اگر پزشکیان میخواهد مسیر اصلاحات ساختاری و گفتوگوی ملی را ادامه دهد، ناگزیر باید تشکیلات سیاسی مستقل و همسو با خطمشی خود بسازد.
تجربه دولت روحانی نشان داد اتکای صرف به جبهه اصلاحات، بدون ایجاد شبکه سازمانی پایدار، درنهایت دولت را بیپشتوانه میگذارد و جریان اصلاحات را نیز در موقعیت مطالبهگری بیهزینه نگه میدارد. امروز که سخنگوی رسمی جبهه اصلاحات، آشکارا مشروعیت هویتی دولت را زیرسؤال میبرد، این ضرورت بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد. نقد دولت لازم است، اما مسئولیتگریزی نه. اگر اصلاحطلبان میخواهند همچنان مدعی اصلاحگری باشند، باید در هزینه اصلاحات نیز سهیم شوند، نه آنکه هر زمان میدان سیاست سخت شد، به پشت صحنه بازگردند و دولت منتخب خود را تنها بگذارند.

دیدگاه