چگونه معماری یک آزمایشگاه در یزد معروف شد؟+ تصاویر
تصور کنید ساختمانی که قرار بود فقط یک آزمایشگاه باشد، به نمادی از تعامل با شهر و مردمش تبدیل میشود. در یزد، جایی که اغلب ساختمانها، دیوارهایی بلند و بدون ارتباط بصری با خیابان دارند، پروژه «آزمایشگاه» این معادله را تغییر داده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، هویت تاریخی، الزاما تنها پاسخ به صورت مسئله پروژهها نیست، رویکرد اگر این باشد که از معانی گذشته بتوان به تمرینهایی رسید که در کارکرد امروزی خود و رفتار با شهر و مردمانش مناسبات مطلوبی را سپری کنند، میتواند راهکاری چالشی و جذاب ایجاد کند که همزمان به ساختار ارزشمندی نیز تکیه کرده است.
عموم ساخت و سازهای اخیر یزد این شهر را به سمت دو بخشی کردن بافت جدید و قدیم نزدیک کرده است، رشد بیرویه بافت جدیدتر سبب گشته که معماری یزد از معانی پویای خود فاصله گرفته و به معماری منزوی گرویده است. این امر برداشتی غلط از معانی گذشته معماری بستر خود میباشد که بر درونگرایی و انزوا در تمامی کارکردهای معماری پافشاری دارد.
محل قرارگیری پروژه در منطقه صفائیه (یکی از بافتهای جدید شهر یزد) است که در همسایگی آن عموم ساختها به صورت تیپ، تک متریال و بدون دیالوگ با شهر است. تمامی جدارههای مرزی خیابان و ساختمانها حدوداً ۴ متر بلندا دارند، تماماً سلباند و امکانِ ارتباط بصری عابرین و مردم شهر را با بناها به حداقل میرسانند. در این پروژه سعی شده با ریشهیابی این مفاهیم، باز تعریفی از معماری یزد در پرتو عملکردهای آن داده شود. این تعامل از جنس گفتمان دید و منظر و احساس فضاست.
پروژه حاضر ماشینی است در پاسخ به عملکردهای مورد نیاز درونی خود (یک آزمایشگاه کامل) و همزمان دوگانه ایست که از یک سو (نمای جنوبی) در تلاش برای گفت و گو با شهر و مردمانش یک هویت برونگراست که میکوشد تا از این طریق خود را به شهر بشناساند و برای مردمانش دست یافتنی باشد و از سوی دیگر (خیابان ۶ متری اول) یک ساختمان درونگراست که در تلاش جهت حفظ آرامش کوچه مسکونی و احترام به همسایگان خود میباشد.
در مجموعه مطالب معماری، هدف معرفی توان و ظرفیت بالای این علم نزد معماران صاحب سبک کشورمان است. این آثار به وضوح نشان میدهند که دانش معماری در ایران مطابق با پیشرفتهای روز و حتی فراتر از آن قرار دارد که میتواند جایگاه خاص کشورمان در خلق آثار هنری و حرفهای را اثبات کند. بنابراین در تصاویر این مطالب ما فقط از هنر و دانش معماری لذت میبریم…
خواسته کارفرما برای این پروژه یک بازسازی سطحیِ داخلی و امکانسازی برای بهره برداری آزمایشگاهی در این ساختمان مسکونی ۳ واحده بود. در جلسات متوالی با کارفرما بر این امر تلاش شد تا از تمامی پتانسیلهای بنای موجود استفاده گردد.
در ابتدا این پروژه تعریفی از نماسازی نداشت، بیان این موضوع که به جای استفاده کردن از یک تابلو جهت شناسایی عملکرد این ساختمان و شهرتش در شهر میتوان از نمایی استفاده کرد که حجم کلی آن (۸*۱۲) میتواند همانند تابلویی بزرگ هویتش را در شهر فریاد بزند و برای مردم شهر دست یافتنی و دوست داشتنی باشد، در جریان پروژه محقق گشت.
کاویدن زمین و دستیابی به حیاطی با حجم دو برابر (به جای حیاط کوچک جلوخان بنای موجود) این تمرین را برای ایجاد یک پلازای شهری کوچک مقیاس و بخشیدن فضایی به مردمان شهر پیش برد.
این پلازا نیازمند یک جداره ایوان گونه و دعوت کننده بود که در پس روزنهایش و سکوی پیش روی خود (پیرنشین) برای مردم ملموس باشد. ساختار کلی حجم ساختمان در ضلع رو به بلوار؛ پویا، پرکار، دعوت کننده و به یادماندنیست. هویتی خاص در نمای این ساختمان تجلی میکند که تمامی ریشههای آن، موتیفها و معانی برگرفته از دل معماری گذشته بستر موجود است.
راهکارهای عملکردی در میانه راه توسعه پروژه، ساختاری متفاوت برای بنا به وجود آورد. بنای موجود یک ساختمان مصالح بنایی با دیوارهای باربر بود. میانه دو آکس دیوارهای باربر (۳-Bw۲Bw) یک دستگاه پله دو طرفه غیر استاندارد بود که ساختمان را به دو بخش کلی (شرقی و غربی) تبدیل کرده بود، این امر امکان گستردگی و یکپارچگی فضا را از ما میگرفت که این ویژگی فضایی مورد نیاز سالن کار فنی یک آزمایشگاه است. در ابتدا تلاش بر حذف این عنصر صورت گرفت تا به فضای یکپارچهتر برسیم، این امر نیازمند تقویت سازهای و تغییرات و الحاق سازهی فلزی به سازهی موجود مصالح بنایی پروژه بود. (تیر و ستون آهنی در انتهای انقطاع دیوار بابر)
پلهها و به طور کلی دسترسیها در این پروژه به نحوی متفاوت دیده شد. پله و پلهای منتهی به آن به عنوان عنصر اصلی عملکرد (پویایی و جستار در پروژه) بدل گشت که خود به صورت یک اُبژه درک شد. پله از یک دستگاه یکپارچه که سدی در میانه ساختمان بود به چند اُبژهی فضاساز و خویش عملکرد تبدیل شد. ارتباط عمودی بین طبقه همکف و زیرزمین از طریق یک پله خطی چسبیده به جداره ایوان شهری میسر میگردد که از قضا این پله در بخشی از ساختمان است که متعلق به مردم میباشد و با پلازای شهری کوچک خود کار میکند. فضایی که در زیر این پله و پل مجاورش به وجود آمده ساختاری از یک باغ معلق در گودال باغچه زیرزمین به وجود آورده است که هر گوشهاش فضایی برای فراغت مردمان شهر است و همزمان میتواند فضایی مطلوب برای انتظار کشیدن استفاده کنندگان بنا باشد.
گودال باغچه ایجاد شده در این پروژه و عناصر طبیعی آن مثل (آب، خاک، درختان، گیاهان و …) در طول جریان اصلی زیست بنا و جهت روحبخشی به فضای عملکردی ساختمان میباشد. این حجم منفی علاوه بر ایجاد کیفیت فضایی مطلوب برای طبقهی ۱-، خود به فضایی با کیفیت بدل شد که در دل خود مجالهایی برای حضور و بودن افراد در فضاهای باز و نیمه بازی به وجود آورد که صرفا متعلق به ا ستفاده کنندگان فضا نیست و برای عموم مردم کار میکند.
ارتباط عمودی همکف به طبقه اول از طریق پلکانی مجزا در لابی انتظار اصلی پروژه برقرار میشود که این پله تعریف کننده بخش پذیرش این آزمایشگاه میباشد و همزمان با هورنو (نورگیرسقفی) بنا کار میکند.
این نورگیرها (در فضای کریدور اصلی، مجاور سالن کار و اتاق جلسات) به جای پنجرههای رو به بیرون بخشی از آسمان را متعلق به این پروژه میکند و همزمان کمترین گرما را به فضای داخل انتقال میدهد، نور کامل و مکفی برای این طبقه ایجاد میکند و با قطع ارتباط ساختمان با شهر در بخش فنی، حواس پرتی کارشناسان آزمایشگاه را به حداقل میرساند و همزمان منجر به احترام بیشتر به همسایگان بخش مسکونی کوچه اول میباشد.
ارتباط طبقه اول به بام که برای رسیدن به پشت بام دو بخشی (بخش تأسیساتی و روف باکس) میباشد چسبیده به جداره نما به وجود آمده است، این پله خود به عنصری شاخص برای نمای پروژه بدل گشته است که پویایی ساختمان را بر شهر هویدا میسازد و همزمان کیفیت فضایی متفاوتی را برای استفاده کننده خودایجاد میکند، نظرگاهی به شهر است که امکان راه رفتن روی جداره بنا را نیز میسر میسازد که این یک تجربه زیستی جدید است.
ریشههای این مفهوم در موجودیتهای کهنهتر بستر (شهر سریزد) یافت شد. بناهای متعددی از گذشته یزد به جای مانده است که پویایی و حرکت در آن عیان است. (مثل پلکان جدارههای نمای سریزد)
سریزد یک شهر دو طبقه است که به ما نشان میدهد پویایی و حرکت در شهرسازی و معماری قدیم این بستر وجود داشته و در عملکرد خود به درستی کار میکرده است.
این دوگانه از اینجا به وجود آمد که بخشهای خصوصیتر نیازمند یک خلوت و درونگرایی در کنار خلوص کلی حجم بیآلایش خود میباشند و فضاهای جمعی و شهری همانند محلهها و میادین گذشته پرکارتر و در تلاش برای تعامل برقرار کردن با مردم شهر میباشد، همانند تمرینی که در این بنا رخ داده است.
پوستهی مشبک ایوان گونهی نمای بلوار پروژه از ساختاری سازه ای، سبک و بافته به وجود آمده است. این الگوی آجری به نحوی برای این پوسته طراحی شده است که رویکردی جدید از این مصالح برای استفاده در نماهای شهری باشد، این امر همزمان در جهت استفاده از مصالح بومی ظرفیت استان است. پوسته نهایی نما خود در تضاد با بافت یکدست بخش جدید شهرسازی یزد میباشد. (ساختمانهای سادهِ آجر کرم و یکدست و خود متشابه)
خلوص، توجه به سادگی و یکدستی مصالح در این پروژه حواس بیننده را سریع به موضوع اصلی ایده میبرد. به این ترتیب ذهن در پی شلوغی پدیدههای متعدد و مجزا نمیگردد. همانند بافت یکدست رویه، جداره و سازه در معماری سریزد، فرد در تعامل با این بنا به فهم خود از بنا میاندیشد نه به جزئیات مصالح.
اطلاعات پروژه:
ماشین گفتمان شهری، آزمایشگاه دکتر مقیمی – استودیوی طراحی درک فضا
نام پروژه: ماشین گفتمان شهری، آزمایشگاه دکتر مقیمی
موقعیت پروژه: استان یزد
شرکت مشاور: استودیو معماری درک فضا
معمار مسئول: مهیار جمشیدی
تیم طراحی: حانیه دانشور، بهاره پزشکی، فاطمه حسنلو
گرافیک و پرزانته: بیتا رضایی، امیرحسین محمد، رومینا قورچیان، ملیکا علیقلی زاده
تاریخ آغاز پروژه: ۱۴۰۰
تاریخ پایان پروژه: ۱۴۰۲
مساحت زیر بنا (متر مربع): ۴۵۰
دستهبندی کاربری: درمانی
تیم اجرایی: سعید بخشی
تاسیسات الکتریکی: عمادی، اکبرپوریان، مردانی
تاسیسات مکانیکی: عمادی، اکبرپوریان، مردانی
عکاسی پروژه: محمدحسین حمزه لویی
جهان معماری












دیدگاه