مهراب صادق‌نیا، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب پاسخ داد:

چرا مردم از روحانیت فاصله گرفته اند؟ | وقتی دین وارد سیاسی‌کاری می‌شود

مهراب صادق‌نیا گفت: آموزه‌های دینی به دلیل بد عمل کردن یک روحانی در مناصب سیاسی در اذهان کمرنگ می‌شود یا زیر سوال می‌رود. واقعیت این است که از دیرباز نگاهی مذهبی وجود داشته، که ربطی هم به اسلام ندارد، و به این رأی می‌دهد که سیاست درس آلوده‌ای است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، مهراب صادق‌نیا، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین درباره سخنرانی‌های افراطی در برخی منابر اظهارنظر کرده که در ادامه می‌خوانید:

روحانیت چه جایگاهی در فضای سیاسی ایران دارد و در کل روحانیون برای ورود به مسائل باید چه مرزی را برای خود تعیین کنند؟
جمله معروفی از امام خمینی و پیشتر هم از مرحوم مدرس با این مضمون نقل شده بود که «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست.» این جمله به معنای آن نیست که سیاستمداران و روحانیون در قالب کسانی که در امور سیاسی و مذهبی تخصص دارند یکی هستند و می‌توانند در کنار یکدیگر همکاری کنند. در واقع معنای جمله این است که زیربنای امور سیاسی در آموزه‌های مذهبی ما، و مبانی نظری سیاست در آموزه‌های اسلامی وجود دارد.

اما وقتی به روحانیون می‌رسیم به گمان من این‌طور نیست که هر روحانی بتواند سیاست‌ورز باشد و سیاست پیشه کند و مجاز به دخالت در امور سیاست باشد. روحانی‌ها برابر آنچه تعلیم می‌بینند هیچ آموزه سیاسی‌ای را آموزش نمی‌بینند و درس سیاسی یا نظریه سیاسی نمی‌خوانند. به همین دلیل از آنجا که یک روحانی هستند، مجوز حضور در کنش‌های سیاسی را نمی‌گیرند.

البته احیاناً می‌توانند به دلیل آشنایی با آموزه‌های اسلامی درباره همخوان بودن رویه سیاسی با آموزه‌های دینی نظر بدهند. یا مثلاً درباره اینکه نظریه سیاسی اسلام چه هست یا نیست آن‌هایی که مطالعه کرده‌اند می‌توانند نظر بدهند. اما به صورت طبیعی روحانیون از آنجا که روحانی هستند، نباید در سیاست دخالتی داشته باشد مگر اینکه در کنار دروس حوزوی به طور تخصصی سیاست هم خوانده باشند.

روحانیون در فاصله گرفتن مردم با روحانیت چقدر نقش و سهم دارند؟

به یکی از خطبه‌های نمازجمعه که توسط آقای موحدی کرمانی ایراد می‌شد گوش می‌دادم که ایشان فرمودند، معلم‌ها سعی کنند طوری تدریس کنند که آموزه‌های اسلامی در ذهن دانش‌آموزان کمرنگ نشود. دوست داشتم توجه ایشان را به این مساله جلب کنم: عاملی که ممکن است آموزه‌های اسلامی را در ذهن دانش‌آموزان کمرنگ کند صرفاً یک معلم در دبستان یا دبیرستان یا دانشگاه نخواهد بود.

آموزه‌های دینی به دلیل بد عمل کردن یک روحانی در مناصب سیاسی در اذهان کمرنگ می‌شود یا زیر سوال می‌رود. واقعیت این است که از دیرباز نگاهی مذهبی وجود داشته، که ربطی هم به اسلام ندارد، و به این رأی می‌دهد که سیاست درس آلوده‌ای است و همه چیز را آلوده می‌کند و دین هم اگر وارد سیاسی‌کاری شود، آلوده می‌شود؛ خیلی‌ها بر کنستانتین که در قرن چهارم میلادی مسیحیت را دین رسمی اعلام کرد خرده گرفتند که «تو به مسیحیت کمک نکردی و دین را در معرض داوری و قضاوت عموم قرار دادی.» به گمان من مداخله روحانی‌های سیاسی سبب شده هم آن‌ها و هم اساساً مذهب در معرض ناکارآمدی قرار بگیرد.

یعنی سبب شده است منطق ارزیابی آموزه‌های دینی تغییر پیدا کند و بیشتر منطق ارزیابی آموزه‌های کارآمدی شده است؛ به بیان دیگر وقتی در جامعه نابسامانی‌هایی چون گرانی، بیکاری، تورم، تبعیض یا بی‌عدالتی به وجود آید اساساً آموزه‌های مذهبی به چالش کشیده می‌شوند. چون افکار عمومی می‌گویند مذهبی‌ها با مداخله در امور سیاسی موجب شده‌اند این وضعیت بد پیش بیاید. نکته‌ای که پیشتر حضرت امام خمینی علیه الرحمه اشاره کرده بود که اگر عملکرد نامناسبی داشته باشیم، عملاً اسلام را با چالش روبه‌رو خواهیم کرد.

چرا واکنش اعتراضی‌ای به عملکرد برخی از روحانیون نشان داده نمی‌شود؟

نهاد مرجعیت و نهاد حوزه علمیه باید این حساسیت را داشته باشد. به هر حال حوزه علمیه امروزه نسبت به برخی از مسائل حساس است؛ مثلاً درباره ورود زنان به ورزشگاه‌ها یا جمله‌ای که احیاناً در تلویزیون پخش شود حوزه‌های علمیه به شدت واکنش نشان می‌دهند یا اینکه نقدی به مداح را برنمی‌تابند. این واکنش‌ها لزوماً بد نیست.

اما مردم بحق توقع دارند حوزه‌های علمیه و روحانیون در برابر نابسامانی‌هایی چون تبعیض، بی‌عدالتی، ظلم، گرانی و… هم معترض شوند و واکنش لازم را نشان بدهند و به مردم توضیح دهند که با این وضعیت موافق نیستند و به شرایط نابسامان نقد و اعتراض دارد تا ذهنیت افکار عمومی نسبت به حوزه بازسازی شود.

قبول دارید واکنش نشان ندادن مرجعیت امری غیرمتعارف است؟

ببینید، مراجع در طول تاریخ هر زمان که احساس تکلیف کرده‌اند حرف زده‌اند و اثرگذار بوده‌اند. اگر هم در پاره‌ای از موارد سکوت می‌کنند حتماً سکوت‌شان بر اساس مصلحت‌هایی است. با این حال در پاسخ اینکه مرجعیت چرا در خصوص برخی از مسائل سکوت می‌کند من واقعاً نمی‌توانم توضیحی بدهم.

اما این را می‌دانم که پاره‌ای از افراد و جریان‌ها برای مرجعیت تصمیم‌سازی می‌کنند؛ یعنی مثلاً مساله‌ای را به مراجع توضیح می‌دهند و آن‌ها را در معرض یک تصمیم قرار می‌دهند. ممکن است مراجع در برخی از موارد اعتراضی نداشته باشد چراکه بعضی‌ها مساله را به گونه‌ای برایشان تشریح می‌کنند که با واقعیت‌ها همخوان نیست.

تکلیف روحانیت با فضای مجازی‌ای که گستردگی زیادی پیدا کرده است چیست؟

ما از یک سو به مردم می‌گوییم از فضای مجازی استفاده نکنید و اینترنت و تلگرام را فیلتر و ماهواره را ممنوع می‌کنیم، اما از سوی دیگر روحانیت برای اینکه در جامعه حضور پیدا کنند از این فضا بهره می‌برد. مراجع ما ماهواره دارند، روحانیون در اینستاگرام فعال هستند و… به همین خاطر به نوعی پارادوکس دچار شده‌ایم. این را قطعاً باید بدانیم که وقتی مذهب وارد فضای مجازی می‌شود دیگر صورت اولیه خود را از دست می‌دهد و رسانه معنای اولیه مذهب را تغییر می‌دهد.

چون روحانیون مخاطب‌محور می‌شوند تا احتمالاً فالوئر و لایک‌های بیشتری نصیب‌شان شود. دوم اینکه گزینشی عمل می‌کنند؛ یعنی بخشی از ماجرا را می‌گویند. سوم اینکه به جای پاسخ به مساله در صدد حل مساله هستند و نکته چهارم اینکه مذهب را به مثابه رویه فرهنگی معرفی می‌کنند که ابعاد ایدئولوژیک مذهب زیر سایه می‌رود. با این حال روحانیت باید سهم ببرد و نمی‌تواند با فضای مجازی مخالفت کند.

Share