عزل در انزلی و مسئله ویژگیهای شخصیتی کارگزاران سیاسی
باید نسبت به مشکلات رفتاری و ضعفهای شخصیتی در تمام جریانات سیاسی حساسیت به خرج داد و با شهامت و پایداری، در برابر اهانت به مردم و رسانهها ایستاد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، سعید خاوری نژاد در یادداشتی نوشت:
اهانت فرماندار معزول به خبرنگاران و اهل رسانه، چیزی نبود که فقط یک بار رخ داده باشد؛ دههها است در کشور شاهد رواج خشونت کلامی چهره های سیاسی و اجتماعی صاحبقدرت هستیم که مردم و به ویژه رسانههای منتقد را هدف قرار داده اند.
الگویی که در این رفتار قابل شناسایی است برای ما ناآشنا نیست زیرا این رخداد تلخ فقط جلوهای از جریانی فکری بوده است که سالهای مدیدی با حق به جانب دانستن خود، با هر چیزی که تفکری متفاوت دارد، به هر شکلی که بخواهد رفتار میکند و کارگزاران آن از پاسخگویی در قبال شکستهای مدیریتی و ضعفهای شخصیتی خود مصون ماندهاند.
اما این بار فشار افکار عمومی و رسانههای استان گیلان که به طور شایسته از شان و منزلت خود دفاع کردند نتیجه داد و گستاخی و بیتوجهی به منزلت اصحاب رسانه به عزلی منجر شد که از مدتی پیش نیز به نحوی دیگر انتظار میرفت.
پیام ماجرا بسیار ساده و روشن است: عرصه رسانه، جولانگاه تهدید نیست و منزلت خبرنگاران باید تضمین شود زیرا زحمات رسانهها و خبرنگاران مایه آگاهی و سواد ما است.
باید پرسید چرا چنین اتفاقاتی رخ میدهد و چرا برخی مسئولین گاه به خود اجازه استفاده از ادبیات ناشایست میدهند. در صورتی که به این اتفاق نگاهی منتقدانه و جامعه شناختی داشته باشیم ممکن است با ضرورت پرداختن به مسائلی نظیر تنزل و فرسودگی ارزشها و هنجارهای اخلاقی، تقدیس خشونت، روا داشتن هجمه کلامی و بیاخلاقی در روابط بین فردی مواجه شویم که با خودبرتربینی، بیاعتنایی به اهمیت رعایت بایستههای رفتاری و بهویژه، احساس امنیت کارگزاران سیاسی در برابر پاسخگویی به رسانهها همراه بوده است.
نگاهی به سوابق رفتار جریانات سیاسی در کشور با اهل رسانه نشان داده است که به طور معمول، منزلت خبرنگاران هنگامی مورد احترام بیشتر قرار میگیرد که خود مسئولین نیز اهل تفکر یا برآمده از جریانی باشند که مقام قلم، اندیشه، آزادی بیان، پاسخگویی و جایگاه مردم را پاس می دارند. البته تضمینی در این امر نیست، اما به طور معمول اینگونه بوده است.
در برابر آن، هنگامی که کارگزاران سیاسی از میان افرادی انتخاب شوند که متعلق به جریاناتی باشند که با مسائلی نظیر دستور، بایدها و نبایدها، ارزشها و هنجارهای غیرقابل نقد، تقدس باورها، رواداری هجمه کلامی و فیزیکی علیه دشمن شناخته میشوند، با اطمینان بیشتری میتوان گفت که در انتخاب مدیران، مسائلی نظیر سنجش شایستگیهای شغلی و قابلیتهای شخصیتی، قربانی منافع و اقتضائات گروهی و محفلی میشود و نتیجه اینکه، صرفنظر از شکستهای مدیریتی مکرر و ناکارآمدی مشهود اینقبیل سیاستمداران، در مواردی شاهد بدرفتاریها و بیملاحظگیهای رفتاری هستیم: ریشههای رخداد انزلی را درست در همینجا باید یافت.
اما با نگاهی منصفانه، باید گفت که این سادهاندیشانه است که تمام مشکلات و ناهنجاریها رفتاری را به جریانات تندرو و خشونتگرایان نسبت داد (البته رد این ادعا نیز بهلطف اشتباهات مکرر ایشان دشوار است). در واقع، شایستهتر این است که گفته شود باید نسبت به مشکلات رفتاری و ضعفهای شخصیتی در تمام جریانات سیاسی حساسیت به خرج داد و با شهامت و پایداری، در برابر اهانت به مردم و رسانهها ایستاد.
نگارنده آگاه است که مسئله، چیزی فراتر از جریانات خطی است و بهطور نگرانکنندهای به سست شدن بایسته های اخلاقی در مناسبات اجتماعی و پرستیژ مدیریتی در لایههای مختلف جامعه مربوط است. مسئولیت اصلی در این زمینه بر دوش افرادی است که مدیران را برمیگزینند و هنگامی که کار به بررسی صلاحیتها و قابلیتهای ایشان میرسد، ایدئولوژی یا تعلق خطی را مهمتر از قابلیتهای شخصیتی و مهارتهای فردی در نظر میگیرند. آنگاه این مردم هستند که هزینه خواهند داد.
دیدگاه