نامه سرگشاده حجت الاسلام نورزاد به دکتر حق شناس

بیست‌گانه امام جمعه تالش برای استاندار گیلان؛ از پل اسالم تا کمربندی و لوله گاز!

امام جمعه تالش طی نامه ای خطاب به استاندار گیلان ضمن تبریک انتصاب اهم مشکلات تالش را یادآور شد و گفت: از باب احدی از گیلانیان و تالشان و مبتنی بر تکلیفی که از ساحتِ مردم شریف شهرستان تالش بر عهده خود احساس میکنم، مطالبی را محضر باهرتان ایفاد خواهم کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، حجت الاسلام نورزاد امام جمعه تالش طی نامه سرگشاده ای خطاب به هادی حق شناس استاندار گیلان به مطالبات خطه تالش اشاره کرد.

در متن نامه آمده است:

رهبر معظّم انقلاب در دیداری به مناسبت روز دانشجو، خطاب به دانشجویان و تشکّل‌های دانشجویی/سال‌ ۱۳۹۹/۲/۲۸:«این پرچم آرمان‌خواهی و مطالبه‌گری را زمین نگذارید، این مطالبه‌گری را از دست ندهید، ممکن است بعضی از این چیزهایی که شما مطالبه میکنید عملی نباشد که واقعِ قضیّه هم همین است، لکن خودِ این آرمان‌خواهی باارزش است؛ برای اینکه اگر آرمان‌خواهی وجود نداشته باشد راه را گم میکنیم»؛

«بِسم‌ِاللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم»

صدیق مکرّم، جناب مستطاب آقای دکتر هادی حق شناس استاندار فرهیخته و فرزانه استان گیلان

سلام علیکم؛
اکنون که به گواه و اذعان وثوق، پس از سال‌ها اکتساب و اغتنامِ تجربه و افتخاراتِ ثاقِبه در مناصب و مواعدِ گوناگون به سرزمین یاران و باران و معدن نجابت و رشادت و عاطفه بازگشته‌اید‌، سخت امیدوارم تا فردا روز و در مُنتهای این نعمتِ خدمت و در نهایت این کسوت و کیاست، اندوخته‌ها و یافته‌هایی پر از فخر و مباهات و گره‌گشایی و مساوات و مواسات صائب و نافذ نسبت به ولی نعمتان جامعه دینی و الهی یعنی آحاد مردم بصیر و شریف گیلان بر تارَکِ مُصحفِ اعمال و عملکردتان نقش ببندد.

کشاورز‌ زاده‌‌ای چون شما نیک میداند که گیلانیان باهمّت و کشاورزان مهربان این خطّه شهامت و شهادت با چه مشکلاتی روبرو هستند و یقیناً عرایض اینجانب مصداقی از “برنج به گیلان بردن” و “کیوی به تالش آوردن” است، اما از باب احدی از گیلانیان و تالشان و مبتنی بر تکلیفی که از ساحتِ مردم شریف شهرستان تالش بر عهده خود احساس میکنم، مطالبی را محضر باهرتان ایفاد خواهم کرد.

البته در ابتدای بیان، بسیار شایسته می‌بینم تا به دونکته اشارتی کوتاه داشته باشم اینکه اولاً به وضوح تمام و حتّی طبق اعتراف و اذعان متکثّرِ اندیشمندان و سیاستمداران و اسناد و آمار رسمیِ غربی و بین‌المللی و در یک نگاه مقایسه‌ای به نتایج و کارکردها و دست‌آوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد سیاسی و اقتصادی و علوم و فنون و تکنولوژی و دکترین نظامی و غیره نسبت به دوره قبل از انقلاب و کشورهای همطراز، از یک طرف جهانیان شاهد‌ توفیقات و ثمرات و تغییراتی بزرگ و غیرقابل انکار و خیره کننده‌ی ناشی از انقلاب در بیش از ۴۵ سال گذشته بوده و از طرف دیگر این رویشها و پیشرفتها ترسیم گر دورنمایی آرمانی برای آینده ایران اسلامی است و البتّه که این همه رُشد نیز در شرایطی بدست آمده است که دشمنان خارجی و اَیادی داخلی آنان همواره در تلاش بوده و از هر اهرمی برای تحت فشار گذاردن کشور و ناکام گذاشتن طرح‌ها و برنامه‌های آن بهره گرفته‌اند.

و ثانیاً بر کسی پوشیده نیست که تالشی‌ها به درازای تاریخ چنان تمثال و نماد و الگویی بس فاخر از غیرت و نجابت و وطن دوستی و شهامت و ایستادگیِ پای آرمانهای کشور جلوه‌گری کرده و نه اینکه در ادّعا و شعار بلکه در عمل و نسب، رنگین کمانی زیبا و جلواتی پرفروغ از وحدت و انسجام و یکدلیِ مابین تمامی مذاهب و اقوام و اندیشه‌ها را به تصویر نشانده‌اند.

مشارکت بالای تالش‌‌ها در رویدادهای مختلف انقلابی، سیاسی، اجتماعی و انتخابات‌ها برای حتّی سبد آراء و آمار مشارکت گیلانی ها در انتخابات آبروداری کرده است و عمق ولایت پذیری و پایِ کار بودنِ این مردم غیور و همراهِ امام جامعه را فریاد زده است که این مهم ابداً بر مطّلعین امر هیچ گاه مجهول و مغفول نبوده است.

حائز اهمیت است که تالش میزبان ۱۳ شهید گمنام خوشنام بوده و از ۲۸۶ شهید گلگون کفن تالشی ۶۲ شهید از برادران اهل سنّت‌اند و اصالتِ زبان و فرهنگ مردم تالش به بیش از سه‌هزار سال هم می رسد؛ ما در منطقه مریان تالش گورستان عصر آهن را به نظاره نشسته ایم و هم تبار رزمندگان و دلاورمردان و فرماندهان و شهدای افتخار آفرین گردان خندق تالش در عملیات کربلای ۵ و شخصیتهای انقلابی، مردمی، دینی و جهادی همچون ملاعزیز شریعتمدار کرگانرودی، سید علی‌اشرف کرگانرودی، ملاعلی داوانی و آیت الله سید یونس عرفانی‌ها هستیم.

آری تالش ما چنان نگینی الماس‌گون است که تمام مواهب و زیبائیهای طبیعی و الهی همچون کوهستان و جنگل و جلگه و دریا را باهم به نظاره نشسته است.

حال از اطاله بکاهم و با طرح همین مقدّمه مختصر، تنها به بخشی از کمبودها و فقدانهای منطقه تالش در قالب بیست‌گانه‌ای از دلگویه‌ها، انتظارات و مطالبات مردمی و عمومی را محضرتان تقریر کرده و تصویر سازم تا باشد که با نگاهی سرزنده و تلاشی ارزنده از جنابعالی و تمام مدیران پرقدرِ ارشد استانی و ملّی در راستای رفع این شکوه‌ها و گلایه‌ها، شاهد جلب اعتماد عمومی و اِمحای یأسِ حاکم نسبت به انتاج پروژه‌ها بوده و تالش و گیلان را از شاکله باتلاقی پروژه‌ها خارج سازیم.

هرچند که این مصادیقِ ارائه شده در متنِ ذیل بارها و بارها در خطبه‌های نماز جمعه تالش و تریبونها و محافل و مجالس مختلف به صراحت تمام تبیین و مطالبه شده و دیدارها، جلسات و حتی بازدیدهای متعددی از محلّ این عوائص نیز انجام پذیرفته و وعده‌های متعددی هم از جانب مسئولین محترم اجرایی در سالیان متمادی داده و اقبال و اراده و علاقه آنان در جهت حل مسأله نیز کاملاً مشهود بوده است اما هنوز که هنوز است تالشان عزیز برای انتاج و تحقّق لااقل واحدی از این موضوعات مطروحه، لحظه شماری می‌کنند؛

۱. برادر اندیشمندم حدود ۱۷ سال قبل که ترافیک تالش به حد بحران نزدیک می‌شد، آغازین اقدام در جهت احداث کمربندی تالش که نهایتاً به طول ۱۳ کیلومتر می باشد زده شده و هم اکنون نیز که ما در بحران شدید و لاینحل گره ترافیکی در تالش زندگی میکنیم و در دوازده ماه سال مخصوصاً در ایام تعطیلات نوروز و تابستان، تالشی ها برای طی مسافت کوتاه، چندین ساعت باید در ترافیک معطل بمانند، تا جایی که سوغات تالش را بعضاً ترافیک سنگینش نیز معرفی میکنند!!! هنوز یک متر هم از این جاده کمربندی افتتاح نشده و جالبتر اینکه اراضی لازم برای اجرای این طرح نیز هنوز تملیک و تملّک نشده اند.

یک مسیر ترانزیتی ضروری و کریدوریِ بسیار حیاتی برای شمال کشور که افتتاح آن بی‌شک نقش بسزایی نسبت به روان بودن ارتباطات جادّه‌ای و مراودات اقتصادی و تجاری با حتی کشورهای حوزه قفقاز را ایفاء خواهد کرد؛ و در واقع این کمربندی ولو به نام تالش است اما در حقیقت از آن کل کشور و مسافران فراوان داخلی و خارجی بوده و این مسیر بی تردید و دائماً زیربار ترافیک استانهایی همچون اردبیل و آذربایجان شرقی و غربی و همسایگان شمالی کشور خواهد رفت.

البتّه در شمال تالش نیز کمربندی خطبه سرا که حتی کمتر از ۳ کیلومتر است، همین قصّه‌های پرغصّه را داشته و مردم منطقه و عموم مسافران پرتعداد شمال کشور و تمام ماشینهای ترانزیتیِ بین‌المللیِ عبوری باید ساعت های زیادی را در آن نقطه از بخش کرگانرود در صف ترافیک بمانند و بسوزند و بسازند.

۲. در سال ۱۳۹۸ بر اثر بارش باران و متعاقب آن ایجاد سیلِ عظیم، شاهد فروریختن پل اسالمِ تالش شدیم و این ویرانی، اسالم را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرد و بناء بود ظرف مدت کوتاه پل جدید احداث گردد ولیکن با استقرار یک پل موقّت و آغاز ساخت پل جدید، هنوز حتی یک باند پل جدید به بهره برداری نرسیده و بیش از پنج بار زمان بهره برداری آن تمدید هم شده است و بجای هزینه چند میلیاردی با توجه به تورم و گرانی افسار گسیخته، هزینه احداث پل به چند صد میلیارد تومان رسیده و هنوز هم که هنوز است با وعده‌هایی رنگین و اما بی ثمر در حال ساخت می‌باشند و خبرهای خوبی از این سازه مانند گزارش ناظرِ طرح مبنی بر اِستاندارد نبودن آن به گوش نمی‌رسد.

۳. سدّ لاستیکی تالش که درون رودخانه بزرگ کرگانرود در شهر هشتپرِ تالش، با وعده ساخت ۱۸ ماهه قرار بود در سال ۹۷ به بهره برداری برسد، اما علاوه بر بودجه اعلامی، شن های بسیاری از محل احداث سدّ در رودخانه برداشت هم شد و در حال برداشت نیز هست، و مع الأسف این پروژه نیز هنوز با بهره برداری فاصله ها دارد.

از طرف دیگر به جهت اینکه همه ساله علی رغم بارش های شدید و سیل آسای باران، کشاورزان منطقه با کمبود ملال آور آب و بعضاً خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند، بی‌شک ساخت و تکمیل این سدّ و سدهای مشابه در دیگر نقاط شهرستان، به رفع مشکل بزرگ بی آبیِ مزارع کشاورزی، کمک شایانی خواهد کرد.

۴. نعمات الهی همواره موجب شادمانی مردم میشود اما در تالش معمولاً بارش برف موجب مسدودی راهها، بارش باران موجب سیلاب‌های سنگین و وزش باد موجب آتش سوزی جنگلها می‌گردد که تا کنون نیز متأسّفانه جنگلهای زیادی بر اثر وزش باد و آتش سوزی از بین رفته اند.

از این روی برای مقابله با این مشکل، چند سال پیش “پایگاه اطفای حریق غرب گیلان” در تالش در سال ۱۳۸۸ کلنگ زنی شد و تا حدود بسیاری(قریب به ۸۵ درصد) تکمیل هم شده است اما این پروژه نیز مانند سایر پروژه ها هنوز به بهره برداری نرسیده و هنوز هم جنگلهای وسیع تالش در خطر آتش سوزی و حریق گسترده بوده و مردم بعضاً از سر ناچاری در چنین اتفاقاتی با داس و بیل در جنگل و ییلاقات برای اطفای حریق اقدام می‌کنند.

۵. تالش که دومین شهرستان از نظر وسعت و جمعیّت در استان گیلان می‌باشد، البتّه در جوار اقدامات ارزشمندی که در حوزه بهداشت و درمان رُخ داده است اما مبتنی بر این بُعد مسافت از مرکز استان و شرایط و اقلیم و جمعیّت این منطقه وسیع، دارای عقب ماندگی‌های عجیبی نیز می‌باشد تا جایی که اخیراً یک بیمارستان خصوصی ۴۰ ساله در این شهرستان نیز تعطیل و تک بیمارستان این شهرستان هم فاقد امکانات لازم و کافی است.

فقدان شدید آمبولانس، متروک شدن بیمارستان قدیم تالش با کلّی ظرفیت و امکانات که در حال خاک خوردن است و می‌شود در دیگر مصادیقِ حوزه درمان از آنها بهره جُست و پساب و پسماند بیمارستانی و دهها امکان دیگری که باید در این بیمارستان تعبیه گردد و جای کار و مطالبه نیز دارد.

در همین موضوع “بزرگترین مرکز جراحی قلب در غرب گیلان” نیز قرار بود در همین سالها و در جوار همین بیمارستان جدید افتتاح شود اما این مورد نیز به سرانجام نرسیده و مردم علاوه بر درد بیماری از درد نبود امکانات درمان نیز رنج میبرند.

۶. “بیکاری و ما اَدراک مَاالبیکاری!!!” بیکاری قصّه پر غصّه مردم و خصوصاً جوانان این دیار غیرت و نجابت می‌باشد که با تعدیل نیرو، تقلیل تولیدات، تعطیلی و یا تضعیفِ شرکت هایی همچون صنایع چوب اسالم و شرکت سهامی جنگل شفارود و صنعت پالت سازی، شرکت چوکا و عدم توجیه اقتصادی در امر کشاورزی و دامداری، بر تعداد بیکاران افزوده شده است و ما هر ساله با خیل عظیمی از جوانان بیکار مواجه می‌شویم و بعضاً بسیاری از آنان با گذشت سی سال از دوران بیکاری، خود را بازنشسته‌ی بدون مزد و مواجب کرده اند و دچار ناامیدی شده اند و سن ازدواج بالا رفته، آمار خودکشی افزایش یافته، نرخ بیکاری و بیماری روند صعودی داشته که حل اینگونه مشکلات، نیاز به بازنگری جدّی در برخی سیاست‌ها و تصمیمات دارد.

۷. اگر سَری به آمار کشته شدگان در تصادفات زده شود قطعاً متوجّه خواهیم شد که تعداد بسیاری از فوت شدگان بر اثر حادثه تصادفی بوده است که ناشیِ از جاده‌های غیراستاندارد و تصادف خیز محور تالش – آستارا یا پره سر به تالش است و هنوز اتوبان های این محور پرتردّد بعد از سالها گذشت از آغاز ساخت آن تحویل داده نشده و نیمه کاره توسّط پیمانکار رها شده است و کسی هم پاسخگوی این مرگ و میرها نیست.

۸. تالش با پنج‌بخش و بیش از دویست هزار نفر جمعیّت در محاصره اَنبوهی از زباله‌ها قرار گرفته است و سواحل و جلگه ها به محلّ دفن زباله تبدیل و شیرابه‌های آن به دریا و سواحل روان شده و به محیط زیست و انسان صدمات فاحشی وارد ساخته است و شهرداری‌های منطقه معمولاً مجبورند که زباله های شهر و منطقه را در ساحل دپو کنند که این موضوع نارضایتی عمیق مردم و تجمّع اعتراض‌آمیز آنها را بارها در پی داشته است، از این منظر سخت در حل این مشکل نیازمند احداث کارخانه کمپوست و سایتهای علمی و عملیاتی و نیروگاه زباله سوز در راستای مدیریّت و بازیافت این طلای کثیف در تالش هستیم.

۹. در بخش سیستم یکپارچه فاضلاب و تکمیل اِگوی شهری در تالش نیز با وجود اینکه در سالیان گذشته، فراوان هزینه شده و وعده‌ها هم داده‌اند اما با گذشت حدود ۲۰ سال از شروع عملیات ساماندهی فاضلاب شهر هنوز اتمام و تکمیل این موضوع حیاتی در هاله‌ای از ابهام و سرگردانی به سر می برد و با هزاران درد و افسوس، امروز بسیاری از رودخانه‌های مهم ما در تالش و بسیاری از کف کوچه‌ها و خیابانها و محل آمد و شد و زندگی مردم به محلّی برای دفع فاضلاب آلوده شهری تبدیل و در کنار تحمیل هزینه‌های فراوان به این خانوارها، جریان زندگی را بر آنان بسیار طاقت فرسا کرده است؛

۱۰. استاندار محترم از آنجایی که حضرتعالی بومی و کشاورز زاده هستید این درد را قطعاً بهتر لمس میکنید که از فرآیند و بسترهای منابع طبیعی عمدتاً گره‌ها و عوائِص آن عائد مردم منطقه گشته است تا جایی که یک پدر غیور و زحمتکش روستایی برای ساخت یک واحد مسکونی برای خود یا فرزندش عاجز است و با داشتن حقّ تصرف در هکتارها زمین از صدها سال پیش و بصورت پدربابایی اما به دلیل چالشهای قانونی و مشکلاتی همچون فقدان طرح هادی و عدم اجرای به هنگام و متناسب و فراگیر ماده ۴ از ساخت منزل شخصی محروم است، و حتّی بعضاً اگر کشاورزی جهت حفاظت و صیانت از تمامیّت زندگی و خانواده خود بخواهد جلوی منزلش دیواری بکشد موانع و حرائمی بس عجیب و لاینحل در مسیرش ایجاد می گردد که بسی آزار دهنده و اعتماد زُداست؛ از این روی مانع زدایی، درک درست از اقلیم و ظرفیت و توپوگرافی منطقه، تسهیل گری فعّال و تغییر رویکرد در زمینه حل این مشکل آزاردهنده، امری بسیار ضروری و غیرقابل اجتناب است.

۱۱. برادر عزیزم همانگونه که مستحضرید تالشی ها مردم مهمان نوازی هستند اما یک مهمان ناخوانده‌ای سالهاست وارد حریم زندگی‌اشان شده و بسیار مشکل ساز گشته و آن هم خط لوله انتقال گاز است؛ لوله گازی که از دهها سال پیش، از میان مزارع و اراضی مردم عبور و برای آن دویست و پنجاه متر حریم قائل شدند که با این توصیف فرصت بهره مندی مردم از زمینهای خود، سالها از آنان سلب و بخش اعظمی از اراضی ساحل نشینان تالشی در آن حریم قرار گرفته است.

امّا اخیراً برای رفع این مشکل اقدام و کلاً لوله ها تغییر و یا تعویض شده و امر ترمیم خط لوله‌ گاز در منطقه تالش به اتمام رسیده است و فقط ابلاغ بخش نامه یا دستورالعمل کاهش حریم باقی مانده است که در عجبم که با گذشت حدود یکسال از اتمام پروژه، چرا ابلاغ نمی شود و مع الأسف بخش عمده ای از اراضی شخصی مردم شریف ساحل نشین منتظر و درگیر ابلاغ این دستور می باشد که شاید قسمت این بود که به دستان توانمند شما صورت گیرد و مردم ساحل نشین تالش این یادگاری را از شما به یادگار داشته باشند.

۱۲. برادر گرانسنگم تا فرصت هست یکی دیگر از کلنگ زنی‌ ها را نیز خدمتتان عارض شوم، در سال ۱۳۹۱ پروژه احداث بندر و اسکله‌ای در تالش کلنگ‌زنی شده و شوربختانه فقط به همان کلنگ‌زدن بسنده کرده‌اند، از این روی ما تالشها با داشتن حدود ۱۰۰ کیلومتر خطّ ساحلی در شهرستان از ۳۰۰ کیلومتر خطّ ساحلی گیلان(یعنی به تنهایی یک سوم خطّ ساحلی استان) اما امروز از بستر این موهبت عظیم الهی، با وجود تأکید مکرّر رهبر فرزانه انقلاب نسبت به توجّه دولت مردان به امر اقتصاد دریا و صنایع آب‌بری همچون اسکله و بنادر و صنعت فولاد و صنعت پتروشیمی، هیچ گونه بهره‌ وری اقتصادی از پهنه باشکوه سواحل تالش را نداریم.

حال که صیادان را به خانه فرستادیم میتوانیم برای فرزندان و عموم خانواده های تالشی با ساخت بندر و اسکله و صنایع مهم اشتغال آفرین و رونق بخش دیگر کارآفرینی کرده و امیدآفرینی کنیم و این امر احداث بندر تالش یک رؤیا نبوده و کاملاً هم دست یافتنی است، چراکه پیش پای شما حتّی یک سرمایه گذار اهل و کننده کاری هم برای ساخت بندر به تالش آمد و اعلام آمادگی نمود اما با عدم جدیّت و بعضاً عدم فهم درست از این امکان بزرگ نه فقط استانی بلکه ملّی و با کم لطفی، بطور مطلق در نطفه خفه شد؛ در حالی که بر کسی پوشیده نیست که امروزه در ادبیات تجارت بین الملل بهره مندی از تجارت دریایی به جهت “سهولت و سرعت و امنیّت و جامعیّت” بسیار پر رنگ است.

۱۳. فقدان راه دسترسی به ییلاقات بخش حویق که عشایر و دامداران زحمتکش آن ییلاقاتِ از تالش مجبورند با پذیرش خطرات و مشقّات بسیار و بُعد مسافت زیاد از مسیر اردبیل راهی مناطق و منازل ییلاقی خود شوند تا جایی که چندی پیش در این دست از ییلاقات تالش با اوّلین برف پاییزی بدلیل عدم راه دسترسی و یا فقدان راه مناسب و نبود امکانات لازم، یکی از دامداران عزیز ما زیر آوار برف ماند و فوت شد.

۱۴. از طرف دیگر به جهت دوری بخش حویقِ تالش از مرکز شهرستان و همچنین از مرکز استان در راستای تکریم اربابان محترم رجوع و نگاه عدالت محور در توزیع خدمت به ولی نعمتان اصیل جامعه دینی و الهی، ضرورت استقرار ادارات پرتردّد و دارای اربابان رجوع متکثّر در این بخش احساس می‌گردد.

۱۵. جوکندان با مردمان سختکوش و مهربان و نجیبش پس از سالها انتظار در همین دولت به بخش تبدیل شد، بخشی که تا به امروز فقط بر روی کاغذ و در لسان و زبان بخش نامیده می‌شود دریغ از اینکه حتی ساختمان بخشداری و یا بخشداری تعرفه شده باشد چه رسد به استقرار ادارات دیگر در آن بخش

۱۶. حالیه که استانداری تحصیلکرده از جامعه نخبگانی در رأس کار اجرایی استان مستقر شده است، انتظارات دیگری نیز مبتنی بر این عنوان جاری می‌گردد و مردم بااصالت تالش انتظاری جدّی دارند تا حضرتعالی از ظرفیت نخبگان و جوانان و شخصیتهای نابغه و خوشفکر این خطّه نخبه‌پرور در مسیولیتهای کلان و اثرگذار بکار بگیرید و استفاده کنید.

۱۷. در بُعد صیانت از فرهنگ و آئین و نمادهای اصیلِ ایرانی_اسلامی بعنوان فرصتهایی نافذ در دفاع حکیمانه و پرفایده از اخلاق و ایمان و ارزشهای وطنی و آرمانهای انقلابی و دینی و ولایی و شهدایی باید نکته‌ای را معروض دارم.
برادر پُرقدرم با توجه به اینکه مدّت پخش برنامه‌های صدا و سیمای مرکز گیلان برای تالش زبانان و فرهنگ تالشی بسیار کم بوده است، از این روی برای مردم انقلابی و نجیب تالش این تلقّی ایجاد می‌گردد که اراده جدّی در رسانه‌های استانی نسبت به تحفّظ بر فرهنگ و زبان تالشان نجیب وجود ندارد که امید داریم با توصیه های داهیانه حضرتعالی خطّ بطلانی بر این تلقّی نیز کشیده شود.

۱۸. جناب آقای استاندار از آنجائیکه در کنار صنعت اصیل برنج عمده محصول کشاورزی در تالش و خصوصاً شمال تالش محصول کیوی تلقّی شده و تنها منبع درآمد بسیاری از اهالی نیز از این محصول اَرزآور و صادراتی می‌باشد، اما این قشر پرتلاش و باغداران زحمتکش و بازرگانان و تجّار و فعّالین فرزانه این صنعت اشتغال آفرین نیز با مشکلاتی روبرو هستند که عمده مشکل آنها فقدان بازاریابی مناسب از کشورهای هدف، عدم حمایت جامع در نهاده‌های کشاورزی همچون کود و سموم، عدم ایجاد و احداث مرکز تحقیقات و ایستگاه کیوی در تالش و نگاه نادرست درباره موعد زمان صادرات و به عبارتی منع صادرات در یک برهه زمانی است که مبتنی بر نگاه اهل فن و تحلیل منطقی، لزومی به این ممنوعیّت نبوده و به نظر می رسد اِی بسا رانتی برای مافیای کیوی هم ایجاد کرده باشد است و بررسی دقیق در این باره نیز بسیار مقتضی است.

البته لازم به اشاره و تأیید است که انصافاً مدیران سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان در راستای حمایت از این صنعت، اقدامات بسیار اثرگذاری را پیگیر شده و حتی زمان ممنوعیّت این محصول را تقلیل و تا به اوّل مهر هم رسانده اند که می‌شود با حمایت حضرتعالی در قامت نماینده عالی‌ دولت در استان حتی این زمان ممنوعیّت را کاملاً حذف و انتظارات دیگر فعّالین این صنعت را هم عملیاتی کرد.

۱۹. ناترازی در مقوله صنعت برق و قطعی‌های مکرّر این نعمت بزرگ و اوّلیه در شهرستان و آسیب‌های فزآینده ضعف برق نسبت بر صنایع و بنگاههای تولیدی و اشتغال آفرین منطقه همچون شهرک بزرگ صنعتی کشلیِ تالش عجیب آزار دهنده است؛ هرچند طبق وعده مدیران استانی در سال ۹۴ بنا بود در اسالم و تالش نیروگاه‌های ۲۰ مگاواتی برق افتتاح شود که تا به امروز این وعده رسمی نیز عملیاتی نشده است.

باید عنایت داشت که از جمله موانع گسترش این صنعت در تالش عدم همراهی برخی ادارات در واگذاری زمین مناسب برای احداث سایتهای مربوطه برای تقویت برق است که لازم هست اقدام عاجلی در اختصاص زمینهای موعود توسّط اداره کل منابع طبیعی انجام پذیرد.

۲۰. منطقه گردشگری بسیار زیبای پل چوبی جوکندان در سال ۹۸ با هزینه حدود یک میلیارد و پانصدهزار تومانی افتتاح شد و اما متأسّفانه رها گردید و شاید امروز در حال نابودی کامل است در حالی که این تالاب زیبا قابلیّت اشتغال زایی فراوانی در صنعت گردشگری را نیز دارا می‌باشد که لازم است نسبت به بلاتکلیفی و تضییع علنی بیت المال و انفال در پروژه پل چوبی جوکندان حسّاسیّت به خرج داده و اقدامات عاجلی در جهت حفظ آن انجام پذیرد.

و سرآخر تأکید می شود که یقیناً در کنار این اُمّهات مطروحه، مشکلات خُرد و کلان دیگری نیز متصوّر می باشد که می‌توان درباره آن مصادیق هم انتظارات آحاد مردم شریف تالش را عنوان و رصد کرد که البته فرصت سخن در این نوشته بیش از این مجال و صلاح نیست که ان‌شاءالله در محافلی دیگر و نشست‌هایی خصوصی و حضوری بطور مبسوط مطرح و پیگیری خواهد شد.

و همچنین یادآور می‌شوم که مبتنی بر مَشی پدرانه ولی امر مسلمین جهان حضرت الامام خامنه‌ای(دام ظلّه العالی) و ارشادات و سلوک و اوامر داهیانه و مولوی ایشان، اینجانب نیز بی تردید همچون قطره‌ای از آن اقیانوس باعظمت در راستای پیشبرد اهداف متعالی ایران اسلامی و بالندگی همه جانبه گیلان عزیزمان در کنار تمام خادمان صادق و مدیران دلسوز و انقلابی و ولایتمدار که اراده خدمت به مردم و انقلاب و اسلام و خون مقدّس شهداء عزیز را داشته باشند خواهم ایستاد تا در نهایتِ این همراهی و همدلی، همه ما شاهد نزدیکتر شدن ایرانیان و گیلانیان مهربان و عطوف و بی‌نظیر به قلّه های ایده‌آل و عافیت و توفیق باشیم.

مجتبی نورزاد
امام جمعه شهرستان تالش
۱۸ آبان ماه ۱۴۰۳

Share