خستگی سیاسی نیروهای حامی دولت در استان
خستگی سیاسی نیروهای حامی دولت در استان این یادداشت کوتاه در جواب برادر و دوست قلم دار ما جناب علیرضا سحرخیز است که گویا درد تا مغز استخوان ایشان رسیده است که در این اندک زمان سپری شده از عمر دولت تدبیر و امید از کاربست تدبیر در استان نا امید شده است و میتوان […]
خستگی سیاسی نیروهای حامی دولت در استان
این یادداشت کوتاه در جواب برادر و دوست قلم دار ما جناب علیرضا سحرخیز است که گویا درد تا مغز استخوان ایشان رسیده است که در این اندک زمان سپری شده از عمر دولت تدبیر و امید از کاربست تدبیر در استان نا امید شده است و میتوان درک کرد کسی که خود به عنوان یک طرفدار پشتیبان دولت پیروز انتخابات بوده است چگونه میشود که از تغییر اوضاع و تدبیر دولتیان نا امید گردد!
در اینکه تغییرات در سطح مدیران ارشد چندان مطلوب نبوده است و بیشتر مدیرانی که استان را دچار روزمرگی کرده بودند، همچنان ریاست میکنند و در بدبینانهترین حالت از شهری به شهر دیگر منتقل میشوند، هیچ شکی نیست و بهتر است مسئولین عزل و نصب بدانند که در دنیای شیشهای امروز نمیتوان با فرستادن مدیری از غربیترین شهرستان به شرقیترین نقطه استان، دم از تغییر زد و رسانهها نیز تمامی حرکات مسئولین را رصد میکنند.
دولت آقای روحانی با قول تغییر، روی کار آمد اما هنوز تغییرات لازم در استان گیلان صورت نگرفته است و مدیران با تصمیمات خود، تنها طیف حاکم در گذشته را راضی کردهاند و نیروهای ستادی و حامی دولت در بیشتر شهرستانها از عملکرد مسئولین در عزل و نصبها راضی نیستند. درگذشته مسئولین، دخالت نمایندگان را بهانهای برای برخی از انتصابات، در آستین داشتند که امروز نمایندگان در بیشتر موارد نه اینکه دخالتی در عزل و نصب ها نداشتهاند بلکه در مواردی حتی نمایندگانِ طیف حامی دولت نیز از برخی از عزل و نصب ها ابراز ناخرسندی و بی اطلاعی میکنند.
مدیران استانی، نیروهای حامی دولت را به صبوری دعوت میکنند و گویا خود نمیداند که مهره چینی لازم برای انتخابات مجلس دهم توسط بدنه تغییر نیافته و یا منصوب شده از جبهه رقیب صورت میگیرد و کیست که نداند دولت، تمامی عزم خود را برای ترکیب مجلسی اعتدالی جزم کرده است و اگر آقای دکتر نوبخت موفق نشوند در استان خودشان انتخابات مجلس را پیروز باشند، باید گفت که شاید دولت تدبیر و امید تنها دولتی باشد که در سه دهه اخیر، پاستور را فقط یک دوره تجربه کند و ترس دلسوزان حامی دولت از آن است که صبر، طعم تلخی چون گیاه صبر داشته باشد!
معمولا مسیر بهارستان در این چند ساله از پاستور گذشته است و همیشه مجلس بعد از دولت جدید با توجه به تغییر نظر مردم در انتخابات ریاست جمهوری، همرنگ و نزدیک دولت بوده است و این در بیشتر موارد جز در موردی که بنی صدر راه خود را از نیروی انقلاب جدا کرد، اتفاق افتاده است.
اما در سطح استان گیلان، تدابیر اندیشیده شده تا به امروز بسیاری از نیروهای فعال سیاسی را دلسرد و موضوع انتخابات بعدی را غیر قابل پیش بینی و تا حدی به نفع جبهه مقابل کرده است که با مهره چینیهای اشتباه به بهانه فراجناحی بودن دولت، بیشتر فرمانداران استان از بدنه اعتدال نیستند و با این اوصاف هر روز در سایتهای نزدیک به جبهه مقابل، هجمههای تندی بر علیه اندک مدیران همراه دولت در کوران انتخابات به راه افتاده است!
خستگی سیاسی که در قلم آقای سحرخیز دیده میشود را در روح و جسم بسیاری از نیروهای فعال استان میتوان دید و کسی نمیداند که چرا با تمامی قولهایی که آقای نوبخت به تغییر در استان داده بودند، همچنان در بر همان پاشنه میچرخد!
اما در پایان میخواهم به آقای سحرخیز و سایر دوستان دلسوز نظام و دولت عرض کنم بیایید یک بار دیگر خودمان تدبیر کنیم و باب مذاکره با مدیران استانی و کشوری را نبندیم تا شاید میوه این صبر، پیروزی و برآیند این تذکرها، تغییر رویه برخی از تصمیم سازان ارشد استان باشد.
اعتدال یعنی اینکه اگر چه میدانم شما و دیگر عزیزانی که خستگی هنوز بر تنشان مانده است، تمامی تلاش خود را پیش از رسانهای کردن این موضوع کردهاید اما برادرانه از شما و دیگر نیروهای فعال انتظار میرود که کمی بیشتر صبر پیشه کنید تا شاید فرجی حاصل گشت.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه