وحشت دوقلوهای تبهکار از مجازات اعدام | تجاوز به زن جوان پس از آدم ربایی در پوشش مسافرکش
«وقتی زن جوان را ربودیم و نقشهمان را عملی کردیم، فهمیدیم که مجازات جرممان اعدام است و از وحشت به پای او افتادیم تا از ما شکایت نکند.» این اعترافات پسری جوان است که با همدستی برادر و در پوشش مسافرکش زنی را ربودند تا قربانی نقشه شوم خود کنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از همشهری، هشتم بهمن سال گذشته زنی جوان به اداره پلیس رفت و مدعی شد که ۲جوان تبهکار او را ربوده بودند. وی توضیح داد: چند ساعت قبل از ایستگاه متروی شهید باقری پیاده شدم تا با تاکسی به خانه بروم. ابتدا با موبایلم درخواست خودروی اینترنتی کردم اما ماشینی پیدا نشد و شارژ موبایلم تمام و خاموش شد. ناچار شدم با خودروهای عبوری به خانه بروم اما هرچه منتظر تاکسی ایستادم، پیدا نشد. سرانجام یک پراید مشکی با ۲ سرنشین مقابل پایم ترمز کرد. وقتی مسیرم را به راننده گفتم با اشاره خواست سوار شوم. به گمان اینکه راننده، مسافرکش و سرنشین صندلی جلو نیز، مسافر است سوار ماشین شدم غافل از اینکه آنها نقشه شومی در سر دارند. وی ادامه داد: پس از طی مسافتی، ماشین توقف کرد و جوانی که جلو نشسته بود به عقب آمد و کنار من نشست. وقتی اعتراض کردم چاقویی روی پهلویم گذاشت و مرا تهدید به قتل کرد. از شدت ترس دست و پایم میلرزید و به آنها التماس کردم رهایم کنند. اما جوان چاقو بهدست با تهدید دست و پایم را با چسب بست و گفت اگر سر و صدا کنم، جانم را میگیرد.
شاکی گفت: از شدت استرس به گریه افتاده بودم و همچنان با التماس از آنها میخواستم دست از سرم بردارند. حتی گفتم حاضرم هرچه پول و طلا دارم به آنها بدهم و شکایتی علیهشان مطرح نکنم با وجود این حاضر نبودند رهایم کنند. آنها مرا به یک خانه ویلایی در اطراف تهران بردند و پس از اجرای نقشه شومشان در اتاق زندانی کردند. کمی بعد صدای گریه آنها را شنیدم. یکی از آنها با گریه به دیگری میگفت که در اینترنت جست وجو کرده و متوجه شده که مجازات کاری که کردهاند، اعدام است. دیگری نیز وحشت زده میگفت از مرگ میترسد و نباید چنین اشتباهی مرتکب میشدند. آنها سپس به داخل اتاق آمدند و با گریه از من خواستند تا آنها را ببخشم و شکایت نکنم. میگفتند از اعدام میترسند و من هم برای نجات از آنجا، نقش بازی کردم و گفتم شکایت نمیکنم؛ به شرطی که مرا آزاد کنند. آنها هم قبول کردند و رهایم کردند. آن شب متهمان مرا در نزدیکی خانهام رهایم کردند و متواری شدند. من هم خودم را به اداره پلیس رساندم تا از هر دوی آنها شکایت کنم و اجازه ندهم این بلا را بر سر دختر دیگری بیاورند.
بهگفته شاکی پرونده هر دو متهم شباهت عجیبی به هم داشتند. او سرنخهایی که بهخاطر داشت را در اختیار پلیس قرار داد و به دستور قاضی محمد امین تقویان، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات برای دستگیری متهمان آغاز شد. تیم تحقیق با راهنمایی شاکی به مقابل خانهای رسید که وی در آنجا گروگان بود.
بررسیها حکایت از این داشت که خانه توسط دو نفر برای یک روز اجاره شده است اما مدارکی که برای اجاره خانه در اختیار مالک قرار گرفته بود جعلی بود. ماموران در مرحله بعد به بررسی دوربینهای مداربسته پرداختند تا اینکه شماره پلاک خودروی متهمان بهدست آمد. با این سرنخ صاحب خودروی پراید دستگیر شد و در بازجوییها معلوم شد که او با همدستی برادر دوقلویش، زن جوان را ربودهاند. وی گفت: آن شب من و برادرم اشتباه بزرگی مرتکب شدیم و پشیمانم.
وی ادامه داد: من و برادر دو قلویم قرار بود پارتی برگزار کنیم. برای همین با مدارک جعلی خانهای را برای یک شب اجاره کردیم. بعد دوستانمان را دعوت کردیم اما آنها نیامدند و ما را قال گذاشتند.
وی ادامه داد: ما بهشدت ناراحت شدیم و در خیابان میگشتیم که چشممان به زن جوانی افتاد که منتظر تاکسی بود. چندبار از آنجا گذر کردیم و دیدیم زن جوان همچنان منتظر ماشین ایستاده است. برادرم پیشنهاد داد که او را ربوده و به همان خانهای که اجاره کرده بودیم ببریم. من هم وسوسه شدم و قبول کردم و تنها کاری که در این ماجرا کردم، تهدید شاکی و بستن دست و پا و دهانش بود. اما برادرم او را مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از آن وقتی در اینترنت جستوجو کرد، متوجه شد مجازات کاری که کرده اعدام است و هر دو به وحشت افتادیم. برای همین با گریه به پای شاکی افتادیم و التماس کردیم شکایت نکند اما در نهایت او شکایت کرد و من گیر افتادم. براساس این گزارش، متهم دیگر پرونده که فراری است در حالی تحت تعقیب قرار دارد که پلیس با این احتمال که برادران دوقلو افراد دیگری را هم با این شگرد قربانی نقشه خود کردهاند، در حال تحقیق در این پرونده است.
دیدگاه