بازسازی مرگ‌های تراژیک شخصیت های برجسته تاریخ+تصاویر

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا آزاده اخلاقی‌عکاس و فیملساز ایرانی است که از در رشته کامپیوتر از دانشگاه RMIT ملبورن فارغ التحصیل شده است. مجموعه عکس حاضر برگرفته از نمایشگاه “به روایت یک شاهد عینی” است که اسفند ماه ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد. این مجموعه، روایت ۱۷ حادثه تاریخی با کمک عکاسی صحنه […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا آزاده اخلاقی‌عکاس و فیملساز ایرانی است که از در رشته کامپیوتر از دانشگاه RMIT ملبورن فارغ التحصیل شده است. مجموعه عکس حاضر برگرفته از نمایشگاه “به روایت یک شاهد عینی” است که اسفند ماه ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد.
این مجموعه، روایت ۱۷ حادثه تاریخی با کمک عکاسی صحنه پردازی شده ( استیج ) است. آزاده اخلاقی که این حوادث را بازسازی کرده نیز در این صحنه‌ها حضور دارد.
حوادث مرتبط به مرگ چهره‌های سرشناس تاریخ معاصر ایران: فروغ فرخزاد،، شهید مهدی باکری، مصدق، ، میرزاده عشقی،‌ شریعتی، تختی،‌ ترور دانشجویان در ۱۶ آذر و فرخی یزدی و…است.

مشاهده کردم فرخی روی تخت بر خلاف همیشه دراز کشیده، چون همه‌روزه که ما وارد می‌شدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف چند بیتی اشعار و رباعی که ساخته بود برای ما می‌خواند... یک پایش از تخت آویزان بود یک دستش روی سینه و دست دیگرش روی شکمش قرار داشت. چشم‌هایش از حدقه در آمده و باز بود. رنگش کبود و صورتش متورم بود. جرأت نکردم بگویم فرخی را کشته‌اند

مشاهده کردم فرخی روی تخت بر خلاف همیشه دراز کشیده، چون همه‌روزه که ما وارد می‌شدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف چند بیتی اشعار و رباعی که ساخته بود برای ما می‌خواند… یک پایش از تخت آویزان بود یک دستش روی سینه و دست دیگرش روی شکمش قرار داشت. چشم‌هایش از حدقه در آمده و باز بود. رنگش کبود و صورتش متورم بود. جرأت نکردم بگویم فرخی را کشته‌اند

«روز هفتم تیرماه سال ۱۳۰۳ شمسی، عشقی آخرین شماره‌ی روزنامه‌ی قرن بیستم را منتشر کرد. […] با آشنایی که به روحیه‌ی عصبی سردار سپه داشتند همه دانستند که عشقی بر قتل خویش صحه گذاشته است. پس حکم قتل عشقی به محمدخان درگاهی، رئیس نظمیه ابلاغ می‌شود؛ او باید بمیرد و هرچه زودتر.»

«روز هفتم تیرماه سال ۱۳۰۳ شمسی، عشقی آخرین شماره‌ی روزنامه‌ی قرن بیستم را منتشر کرد. […] با آشنایی که به روحیه‌ی عصبی سردار سپه داشتند همه دانستند که عشقی بر قتل خویش صحه گذاشته است. پس حکم قتل عشقی به محمدخان درگاهی، رئیس نظمیه ابلاغ می‌شود؛ او باید بمیرد و هرچه زودتر.»

کلنل محمد تقی خان پسیان - ۱۵ مهر ۱۳۰۰ – مشهد در این موقع جنازه برای حرکت آماده می‌شد. [...] جسد را بر روی توپ گذارده و روی آن را مملو از گل کردند؛ جمعیت مشایع فوق‌العاده بود. من تاکنون یک چنان جمعیتی را در هیچ تشییعی ندیده‌ام. موزیک ژاندارمری در عزای این سرباز رشید و فرزند خلف ایران، در پیشاپیش جنازه با نوای محزون و جگرخراش مترنم بود

کلنل محمد تقی خان پسیان – ۱۵ مهر ۱۳۰۰ – مشهد
در این موقع جنازه برای حرکت آماده می‌شد. […] جسد را بر روی توپ گذارده و روی آن را مملو از گل کردند؛ جمعیت مشایع فوق‌العاده بود. من تاکنون یک چنان جمعیتی را در هیچ تشییعی ندیده‌ام. موزیک ژاندارمری در عزای این سرباز رشید و فرزند خلف ایران، در پیشاپیش جنازه با نوای محزون و جگرخراش مترنم بود

مهدی باکری- ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ – جزیره‌ی مجنون، عراق قنبرلو، از همرزمان باکری که در جنگ ایران و عراق شهید شد: «درگیری شدت بیشتری پیدا کرده بود که ناگهان آقا مهدی نقش زمین شد. دویدم سمتش و او را برگرداندم. تیر خورده بود به پیشانی‌اش و از آن خون بیرون می‌زد. هر چه صدایش کردم، بوسیدمش، فریاد زدم، فایده‌ای نداشت.»

مهدی باکری- ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ – جزیره‌ی مجنون، عراق
قنبرلو، از همرزمان باکری که در جنگ ایران و عراق شهید شد: «درگیری شدت بیشتری پیدا کرده بود که ناگهان آقا مهدی نقش زمین شد. دویدم سمتش و او را برگرداندم. تیر خورده بود به پیشانی‌اش و از آن خون بیرون می‌زد. هر چه صدایش کردم، بوسیدمش، فریاد زدم، فایده‌ای نداشت.»

آیت‌الله محمود طالقانی – ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ - تهران روزنامه اطلاعات: «یکی از نزدیکان آیت‌الله طالقانی که در این لحظات در کنار مجاهد بزرگ قرار داشت به خبرنگار ما گفت شاید یک تعدادی نارسایی در تلفن و تهیه‌ی آمبولانس درصد شانس نجات را کاهش داد. بر اساس گزارش‌های رسیده تلاش برای نجات مجاهد بزرگ نتیجه‌ای نداشت.»

آیت‌الله محمود طالقانی – ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ – تهران
روزنامه اطلاعات: «یکی از نزدیکان آیت‌الله طالقانی که در این لحظات در کنار مجاهد بزرگ قرار داشت به خبرنگار ما گفت شاید یک تعدادی نارسایی در تلفن و تهیه‌ی آمبولانس درصد شانس نجات را کاهش داد. بر اساس گزارش‌های رسیده تلاش برای نجات مجاهد بزرگ نتیجه‌ای نداشت.»

علی شریعتی - ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ - ساوت همپتون، انگلستان سوسن شریعتی: «شریعتی ۴۳ سال بیشتر نداشت و از هیچ مشکل قلبی رنج نمی برد، یک ماهی می شد که به دنبالش بودند و... همه چیز مشکوک بود. سکته‌ی قلبی را کسی باور نکرد. اگرچه پزشکی قانونی همین را گواهی داد

علی شریعتی – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ – ساوت همپتون، انگلستان
سوسن شریعتی: «شریعتی ۴۳ سال بیشتر نداشت و از هیچ مشکل قلبی رنج نمی برد، یک ماهی می شد که به دنبالش بودند و… همه چیز مشکوک بود. سکته‌ی قلبی را کسی باور نکرد. اگرچه پزشکی قانونی همین را گواهی داد

غلامرضا تختی - ۱۷ دی ۱۳۴۶ – هتل آتلانتیک، تهران سند محرمانه ساواک: «هنگامی که جسد تختی به گورستان منتقل می‌شد ابتدا چند نفر شعار "تختی ما کشته شد" را زمزمه کردند و بعد این شعار به طور ناخودآگاه همگانی شد و همه‌ی مردم این شعار را می‌دادند.»

غلامرضا تختی – ۱۷ دی ۱۳۴۶ – هتل آتلانتیک، تهران
سند محرمانه ساواک: «هنگامی که جسد تختی به گورستان منتقل می‌شد ابتدا چند نفر شعار “تختی ما کشته شد” را زمزمه کردند و بعد این شعار به طور ناخودآگاه همگانی شد و همه‌ی مردم این شعار را می‌دادند.»

محمد مصدق - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ – احمدآباد، ایران  دکتر یدالله سحابی: «دکتر مصدق روزهای آخر به بیماری مبتلا شده بود و پزشکان تشخیص سرطان فک داده بودند و بارها به او تذکر دادند که به سفر خارج برای معالجه راضی شود. دکتر مصدق از پیشنهاد پزشکان برمی‌آشفت و به فرزندش مرحوم غلام‌حسین خان مصدق که پزشک بود با تندی می‌گفت شماها این همه درس خواندید که پدرتان برای معالجه به فرنگ برود؟»

محمد مصدق – ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ – احمدآباد، ایران
دکتر یدالله سحابی: «دکتر مصدق روزهای آخر به بیماری مبتلا شده بود و پزشکان تشخیص سرطان فک داده بودند و بارها به او تذکر دادند که به سفر خارج برای معالجه راضی شود. دکتر مصدق از پیشنهاد پزشکان برمی‌آشفت و به فرزندش مرحوم غلام‌حسین خان مصدق که پزشک بود با تندی می‌گفت شماها این همه درس خواندید که پدرتان برای معالجه به فرنگ برود؟»

فروغ فرخزاد - ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ – تهران  حادثه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر دیروز در خیابان لقمان‌الدوله ادهم دروس، چهارراه مرودشت روی داد. شدت تصادف به حدی بود [که] درب طرف راننده‌ی استیشن فروغ باز شد و فروغ که سرش به شیشه‌ی جلوی استیشن برخورد کرده بود، پس از باز شدن درب به گوشه‌ی خیابان افتاد و سرش به جدول جوی آب کنار خیابان برخورد کرد و بیهوش شد

فروغ فرخزاد – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ – تهران
حادثه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر دیروز در خیابان لقمان‌الدوله ادهم دروس، چهارراه مرودشت روی داد. شدت تصادف به حدی بود [که] درب طرف راننده‌ی استیشن فروغ باز شد و فروغ که سرش به شیشه‌ی جلوی استیشن برخورد کرده بود، پس از باز شدن درب به گوشه‌ی خیابان افتاد و سرش به جدول جوی آب کنار خیابان برخورد کرد و بیهوش شد

 - ۱۶ آذر ۱۳۳۲ – دانشکده‌ی فنی، دانشگاه تهران، تهران  آذر شریعت‌رضوی، مصطفا بزرگ‌نیا، احمد قندچیغلامرضا شریعت رضوی: «در کف سالن خون مجروحان با آب رادیاتورهای سوراخ‌شده در اثر تیراندازی مخلوط شد و به طرف پله‌های زیرزمین راه افتاده و منظره‌ی وحشتناکی به وجود آمده بود. ما با بقیه دوستان که زنده بودیم فرار کردیم.»

– ۱۶ آذر ۱۳۳۲ – دانشکده‌ی فنی، دانشگاه تهران، تهران
آذر شریعت‌رضوی، مصطفا بزرگ‌نیا، احمد قندچیغلامرضا شریعت رضوی: «در کف سالن خون مجروحان با آب رادیاتورهای سوراخ‌شده در اثر تیراندازی مخلوط شد و به طرف پله‌های زیرزمین راه افتاده و منظره‌ی وحشتناکی به وجود آمده بود. ما با بقیه دوستان که زنده بودیم فرار کردیم.»

Share