عینک خود بینی
عینک خود بینی همه می دانیم عینک وسیله ایست برای بهتر دیدن اطراف، برای پوشاندن ضعف دید و در ابتدا وسیله ای پزشکی بود اما به مرور زمان کاربردهای دیگری نیز پیدا کرد و کم کم به وسیله ای برای محافظت از چشم ها تبدیل شد.عینک های آفتابی، شنا و جوشکاری مثالهایی از این کاربرد […]
عینک خود بینی
همه می دانیم عینک وسیله ایست برای بهتر دیدن اطراف، برای پوشاندن ضعف دید و در ابتدا وسیله ای پزشکی بود اما به مرور زمان کاربردهای دیگری نیز پیدا کرد و کم کم به وسیله ای برای محافظت از چشم ها تبدیل شد.عینک های آفتابی، شنا و جوشکاری مثالهایی از این کاربرد عینک هستند.
و اما با گذر زمان این وسیله کوچک آنقدر پیش رفت که نقش زیادی در خوشتیپ شدن افراد چه بر روی سر و چه بر روی چشم حتی در زمانهایی که آفتابی هم در کار نیست، بازی کرد.
آشنایی با برند ها و قیمت های مختلف آن هم وسیله ای برای صحبت های معمول و متعارف افراد علاقمند به مد گردید. و اما…
مقصود اصلی از همه این حرفها تنها معرفی وسیله ای به اسم عینک نبود. بلکه موضوع اصلی این نوشته این است که ایکاش در کنار این همه تنوع عینک برای بهتر دیدن و دیده شدن کاش عینکی بود که با آن خودمان را بهتر می دیدیم و رفتارمان را به عنوان یک فرد در خانواده، محل کار و از همه مهمتر در جامعه شهری بررسی می کردیم و گاه به خودمان کمی ایراد می گرفتیم.
موضوع اول : همیشه حقوق شهروند یکبار هم حقوق مسوول و جامعه
تاکنون همواره از حقوق شهروندی و حق شهروند بر گردن مسوول صحبت فراوان شده است. البته اینکه تا چه حدی به این حق پرداخته شده و بشود موضوع بسیار مهمی است که باید به جای خود در مورد آن صحبت فراوان کرد. زیرا کسی که جامه خدمت بر تن می کند همواره باید شرایط و اولویت های مردم را در نظر بگیرد و در احقاق حق ایشان لحظه ای درنگ نکند.
و اما جامعه از افرادی که در آن زندگی یا فعالیت می کنند تشکیل می شود. این جامعه می تواند یک خانواده دو نفره باشد، یک کلاس درس باشد ، یک کسب و کار کوچک باشدو یا… اما ما معمولا جامعه را به شهری که در آن زندگی و فعالیت می کنیم اطلاق می کنیم و موضوع دقیقا اینجاست که اگر افراد یک جامعه کوچک مانند خانواده با هم تعامل نکنند، خانواده به بن بست می رسد و این مساله در مورد جامعه یک شهر بسیار بزرگتر و فاجعه آمیز تر می شود. و این تعامل چیزی نیست جز رعایت حقوق مردم و مسوولین نسبت به یکدیگر. در این نوشته حقوقی را که مربوط به رعایت حق از طرف مسوولین می شود حق شهروندی می نامیم . و حقوقی که از طرف مردم باید رعایت شود با عنوان قانون یاد می کنیم.
اما موضوع اینجاست حق شهروندی برای یک مسوول همواره وظیفه تلقی می شود ولی اصولا رعایت به قانون بر خلاف همه کشورها در جامعه ما بسیار سخت، دست و پا گیر و تا اندازه ای ظالمانه تصور می شود.همگان به یاد داریم نخستین بار که نام قانون را در کتابهای دبستان زمزمه کردیم این جمله را در توصیف آن یاد گرفتیم که که قانون برای راحتی زندگی ما انسانها در اجتماع است. و همه ما باید در اجرای آن بکوشیم. اما هر چه بزرگتر می شویم ، و رفتار بزرگتر هایمان را در اجرای قانون مشاهده می کنیم نیک می یابیم که قانون نه تنها امری عذاب آور و دست و پا گیر است. بلکه گریز از آن زرنگی است و ما با تکرار آن فردی زرنگ و کاردان از آب بیرون خواهیم آمد . حال این زرنگی در صف نانوایی باشد یا صف اتوبوس و یا فرار از دست پلیس پشت چراغ قرمز.
براستی مشکل ما چیست؟ چرا در تمامی کشورها بخصوص کشورهای همسایه و یا کشورهایی که تردد ما زیاد است. تا این اندازه از قانون شکنی ها و قانون گریزیهای ما شکایت می کنند؟
جواب به این پرسش بسیار سخت است و نیاز به واکاوی های گسترده در خصوص رفتار ماست. اما آنچه که خودمان می توانیم راجع به خودمان بگوییم این است که ما ایرانیان افرادی کم حوصله و بی طاقت هستیم. ما نمی توانیم برای انجام شدن مراحل کاریمان صبر کنیم و اصولا تمایل نداریم که با یکسان چون همگان رفتار شود. ما همواره علاقمندیم با ما به طور خاص و ویژه برخورد شود و این مساله در مورد اکثریت افراد جامعه ما صدق می کند که دیوان سالاری را زمان بر می شمریم و سیستمی سفارشی و باب میل خودمان را می پسندیم.
از اختیارات و حقوق هر مسوول اداره و سازمانی است که این اقتدار را داشته باشد، تا طبق قوانین با ارباب رجوع خود برخورد کند و بتواند اولویتهای سازمان خود را به اجرا بگذارد. و اما این مسوول یا مقام بلند پایه کیست؟!آیا فردی از سیاره دیگری است یا در اکثر مواقع فردی از همین مردم و با صدها دوست و فامیل است. حال اگر همواره انتظار از او باشد تا کلیه قوانین و مقررات را قربانی روابط دوستانه، فامیلی و شخصی کند، دیگر نه چیزی از نظام اداری می ماند و نه از قدرت و ریاست در سازمان. و تنها خود این فرد می داند که چه عذابی را باید تحمل کند تا بتواند همه را راضی کند و در آخر نیز توسط همان افراد نزدیک مورد شماتت و انتقاد قرار می گیرد.
جامعه ما در مجموع جامعه گله مندی است. ما اصولا از هیچ چیز رضایت نداریم. یکی از این نارضایتی ها در حوزه امور اداری و سازمانهاست. عده زیادی شکایت از روال کارهای اداری دارند ، بی نظمی و پارتی بازی را یکی از مشکلات اصلی می دانند، اما آیا تنها مسوولین و کارمندان ادارات در این بی نظمی ها نقش دارند یا از ماست که برماست.
آیا کسانی که پارتی بازی می کنند و همواره با اصرار خواهش و واسطه سعی در پرش از مراحل قانونی و انجام شدن کارشان دارند باز افرادی ازسیاره دیگرند یا نه مردم همین شهرند که در کنار ما زندگی می کنند، خرید و رانندگی می کنند با ما تعامل دارند و همواره در کنار ما از ضعف امور می نالند و شاید خودمان یکی از آنها باشیم. شاید ما هم عدم رعایت قانون را زرنگی و نشان هوش می دانیم. معلوم نیست ولی مطمئنا ما هم مبرا نیستیم.ما در مجموع یک شهر را تشکیل می دهیم.
و رفتار تک تک مان رفتار کل جامعه مان را رقم می زند. پس نمی توانیم تنها مشکلات را بر دوش یک مسوول بیندازیم. رفتار درست ما آینده بهتر و اعتماد به نفس بیشتری برای فرزندانمان که به حق بهترین قاضی برای اعمال ما هستند به امغان می اورد. حال انتخاب با خودمان است که با توقعات نا به جا، بد اخلاقی ها و کم حوصلگی هایمان نظام دیوان سالاری شهر و سازمانهای مان را مریض و مریض تر کنیم و یا با تمرین احترام به حقوق یکدیگر و رعایت قانون به حقوق خود و مسوولین شهرمان، نظم و ثبات را به سازمانهایمان و در نهایت به شهرمان برگردانیم.
سوده باقری چناری
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه