در خون نشست روسریِ دختران‌مان...

برای مظلومیت افغانستان؛ «شب را گریستیم، سحر را گریستیم»

جمعی از شاعران فارسی‌زبان با انتشار شعرهای خود درباره وقایع تلخ روز گذشته در افغانستان، با مردم مظلوم این کشور همدردی کردند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، روز گذشته پس از شنیده شدن صدای انفجارهای پیاپی در غرب کابل یعنی منطقه شیعه‌نشین این شهر، خبرها حکایت از این دارد که ده‌ها جوان و نوجوان افغانستانی به واسطه این انفجار به شهادت رسیدند و افغانستان، داغ دیگری بر سینه مجروح خود ثبت کرد و روز خونین دیگری را تجربه.

انتشار خبر تلخ روز گذشته که در آن چندین کودک نیز به شهادت رسیدند، موجی از واکنش‌ها را در فضای مجازی به همراه داشت. جمعی از شاعران فارسی‌زبان نیز به این واقعه تلخ و جانسوز واکنش نشان دادند. ضیا قاسمی، از شاعران افغانستانی، با انتشار تصاویری از حوادث روز گذشته، با استقبال شعری از شهید عبدالقاهر عاصی چنین سرود:

گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم

هر روز و شب، درست چهل سال می‌شود
ساعات تلخ پخش خبر را گریستیم

هر دم به خون خویش فتادیم و ساختیم
هی قبر تازه کوه و کمر را، گریستیم

مادر شدیم و از پس هر زخم انفجار
هی چشم‌های مانده به در را گریستیم

در خون نشست روسری دختران‌مان
رخساره‌گان قرص قمر را گریستیم

بعد از تو روزگار همانی که بود، ماند
هر سال ما قضا و قدر را گریستیم

بعد از تو نیز مثل خودت عاصی عزیز!
«شب را گریستیم، سحر را گریستیم»

احمد شهریار، شاعر فارسی‌زبان پاکستانی، نیز به یاد مظلومیت افغانستان تازه‌ترین سروده خود را به مردم مظلوم این کشور تقدیم کرد:

از زخمِ تنت آتشی افتاده به جان‌ها
بند آمده از شدتِ دردِ تو زبان‌ها

غم بود و الم بود و جفا بود و ستم بود
ما هرچه شنیدیم از این‌ها و از آن‌ها

در مدرسه این‌بار سرِ درسِ ریاضی
غلتیده به خون بود عددها به توان‌ها

قرمز شده دیوار و درِ مسجدِ این شهر
خون می‌چکد از حنجره‌ سبزِ اذان‌ها

بر بامِ فلک نیست مگر طائرِ فریاد
از خاک نخیزد مگر آواز فغان‌ها

پرسید که این شهر که گفتید، کجا هست؟
جایی که به پیری نرسیدند جوان‌ها

تکتم حسینی، شاعر افغانستانی، نیز با انتشار تصاویر تلخی از روز گذشته با انتشار این بیت با هم‌وطنان خود ابراز همدردی کرد:

عمری است در اجابت خود سنگ می‌خوریم
نفرین به این دعا که به جایی نمی‌رسد

Share