دو هزار اصله درخت در یک شب قطع شدند
قطع بیش از ۲هزار و ۳۰۰ اصله درخت و نهال پیرمرد کامیارانی را از پای انداخته است. او از همه میخواهد کمک کنند تا مقصر ماجرا مشخص شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از شهروند، آفتاب نیمهجان تمام رمقش را روی درختانی انداخته که دیگر توان سرپا ایستادن ندارند. درختانی که تازه زمستان را پشتسر گذاشته بودند و امید داشتند که حالا میتوانند جوانه بزنند و نفس تازهای بکشند، بیرمق روی زمین افتادهاند و خدامراد هر روز برای جوانههایی که نتوانستند بار و برگ بیاورند، گریه میکند.
فیلم قطع درختان یک مرد روستایی در ۱۵ کیلومتری جاده کامیاران به سمت سنندج چند روزی است که در فضای مجازی دستبهدست میشود. پیرمرد با چهره آفتابسوخته به درختانی که حالا همه افقی روی زمین افتادهاند، نگاه و گریه میکند. گریههایش تلخ و جانسوز است و مدام از دیگران میخواهد کمکش کنند.
سالهاست که روی زمین کار میکند، از همان زمانی که وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرد هر کسی بتواند روی زمینهای بایر کشت و کار راه بیندازد، او کارش را شروع کرد آنهم روی تپههایی که کار روی آنها سخت بود. روزها و روزها روی این تپهها کار و آنها را با بلدوزر صاف کرد تا بتواند روی این زمینها کار کشاورزی انجام دهد. شبانهروز کنار این درختان چادر زد و خوابید و به آنها رسیدگی کرد تا باغش شکل گرفت و پس از ۱۰ سال توانست مجوز زمینها را از جهاد کشاورزی دریافت کند.
خدامراد زارعی، کشاورز سنندجی در گفتوگو با «شهروندآنلاین» میگوید: «حدود ۱۱ سال پیش وزارت جهاد کشاورزی این طرح را به مرحله اجرا گذاشت، یعنی قرار شد هر کسی در زمینهای بایر کشاورزی راه بیندازد و بتواند زمین را از این شرایط خارج کند، زمین را به او واگذار کند. با نظر خود وزارت کشاورزی کار را روی تپههای خارج از شهر شروع کردم و در دو مرحله یکی در زمینی به وسعت ۴.۵هکتار و دیگری در زمین دو و نیم هکتاری فعالیت کشاورزی را شروع کردم.»
یک شب شوم
قرار بود از سنندج برای روز سیزدهبهدر برایشان میهمان بیاید. ساعت ۵ عصر روز ۱۲ فروردین برای خرید مرغ از باغ بیرون رفت و به همراه پسرش به چند مرغفروشی در سنندج سر زد، اما هیچ جا مرغ پیدا نمیشد. مجبور شدند برای پیداکردن مرغ تا دیروقت همه شهر را زیرورو کنند. وقتی به خانه رسیدند آنقدر خسته بودند که شامنخورده به خواب رفتند.
ساعتی از صبح رفته بود که از خواب بیدار شدند، باید تدارک میهمانی را میدیدند، ساعت از دو گذشته بود و میهمانها تازه رسیده بودند.
خدامراد فرصتی پیدا کرد که سری به زمین بزند و همراه مازیار پسرش به باغ رفت. درختان قسمتی از باغ روی زمین خوابیده بودند. به نظرش آمد شاید باد شدیدی که شب گذشته آمده، درختان را زمین انداخته است، اما ماجرا فراتر از این حرفها بود، هرچه بیشتر میرفت، عمق فاجعه بیشتر بود. نمیتوانست آنچه را که میبیند، باور کند. درختهایش قطع شده و همه روزی زمین افتاده بودند، دیگر نمیتوانست روی پایش بایستد، درختی هم نبود که تکیهگاهش شود، انقدر بدحال شد که مجبور شدند با اورژانس تماس بگیرند. »
ضرر مالی ۶۰۰ میلیون تومانی
مسعود ورمزیار یکی از معتمدان رسانهای به «شهروندآنلاین» میگوید بیش از ۱۰۰۰ اصل درخت ۳ تا ۸ساله قطع شده و اگر قلمههای مو و انار را هم که کنده و روی زمین افتاده است، به آن اضافه کنیم، بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ بوته درخت نابود شده است که برآورد مالی این ضرر و زیان به بیش از ۶۰۰ میلیون تومان میرسد.
او توضیح میدهد که چند روز پیش خبری مبنی بر اینکه ممکن است کار افراد خودی برای دریافت ضرر و زیان باشد، در شهر پیچید، اما جهاد کشاورزی استان آن را کاملا رد کرد.
او با اشاره به اینکه این کار و مشخصشدن مقصر نیاز به پیگیریهای قضائی دارد، ادامه میدهد: «این ماجرا بسیار غمانگیز است و خدامراد زارعی یکی از جانبازانی است که سختی زیادی برای زمین کشاورزیاش کشیده و این ضرر و زیان برای او بسیار زیاد است.»
جانباز امر به معروف و نهی از منکر
خدامراد از نحوه جانبازشدنش میگوید: «در منطقه فکه یک بار مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفتم و مدتی هم در بیمارستان بستری بودم، اما یک بار دیگر نیز در شهر جانباز شدم.»
او از ماجرای جانبازشدنش به خاطر امر به معروف و نهی از منکر میگوید: «یک بار از یکی از خیابانها عبور میکردم که متوجه دادوفریاد زنی شدم که تقاضای کمک میکرد. صدا از یک کوچه پرت میآمد، وقتی به سمت کوچه رفتم، متوجه شدم که دو جوان در حال اذیتکردن زن جوانی هستند و زن نمیتواند از دست آنها خلاص شود. به کمک زن رفتم و وقتی یکی از جوانها را گرفتم تا مانع از کار او شوم، پسر جوان همراه او با چاقو به پهلویم زد و هر دو فرار کردند. برای درمان مدت زیادی در بیمارستان بستری بودم، حتی مدتی به فرانسه رفتم، اما از آنجا که حمایت مالی نداشتم، بدون آنکه درمانم به پایان برسد به روستایم برگشتم.»
فقط قاتل درختانم را پیدا کنید
کمکهای زیادی این روزها از سازمانها و ارگانهای مختلف به سمت خدامراد آمده است، حتی میگویند سفارت روسیه به او پیشنهاد داده است که با هزینه خود تمام زمین خدامراد را مکانیزه میکند، اما او هیچ کدام از این کمکها را نمیخواهد و میگوید: «من بچههایم را میخواهم، درختها بچههایم بودند و آنها را با خوندل رشد داده و بزرگ کرده بودم. من نیار به کمک هیچ کسی ندارم، تنها میخواهم مقصر این کار مشخص شود و به جزای کارش برسد. تنها یک کشاورز میداند کندن کوه و صافکردن تپههای پر از سنگلاخ چه سختی دارد و من تمام این سختیها را به جان خریدم تا بتوانم قسمتی از زمین را احیا کنیم.»
بررسیهای قضائی ادامه دارد
او سرپرست هفت نفر است و حالا دو کودک پسرش که مادرشان از دنیا رفته است هم با او در روستای سو در کنار زمینهای کشاورزیشان زندگی میکنند. تمام درخواست خدامراد پیداشدن مقصر است و تنها میخواهد بداند چه کسی این بلا را سر زمینش آورده است.
بررسیهای پلیس نشان میدهد که درختان این باغ در روستای سو در نزدیکی سد گاوشان حدود ساعت ۲ یا ۳ بامداد قطع شده است.
غیر از خسارت مادی این عمل با توجه به اینکه بیشتر ساکنان این منطقه باغدار هستند و از این طریق امرار معاش میکنند، نتیجه آن بر درآمد و معاش خانواده تأثیر بسیار منفی میگذارد.
دیدگاه