رأی دیوان برخلاف سیاست‌های جمعیتی کشور است؟!

اعتراض پزشکان زن به طرح ۸ ساله و لغو مجوز مرخصی زایمان

خیلی از زندگی‌ها فقط به خاطر این تصمیم نابود شد. مردهای زیادی بودند که نتوانستند هشت سال را تحمل کنند و فقط به خاطر این موضوع از همسرشان طلاق گرفتند. زنان زیادی بودند که حالا دیگر توان بارداری خود را از دست داده‌اند. زنان دیگری هستند که حالا باردار شده‌اند و استرس این موضوع باعث شده فشار روحی زیادی متحمل شوند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از اعتمادآنلاین، خیلی از زندگی‌ها فقط به خاطر این تصمیم نابود شد. مردهای زیادی بودند که نتوانستند هشت سال را تحمل کنند و فقط به خاطر این موضوع از همسرشان طلاق گرفتند. زنان زیادی بودند که حالا دیگر توان بارداری خود را از دست داده‌اند. زنان دیگری هستند که حالا باردار شده‌اند و استرس این موضوع باعث شده فشار روحی زیادی متحمل شوند. چرا؟ چون یک روز یک مسئولی گفت که زنان پزشک در طول دوران طرح حتی یک روز هم مرخصی زایمان ندارند.

 مخالفت با طرح پیوستن ایران به کنوانسیون امحای کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و ارائه طرح تفکیک جنسیتی در بیمارستان‌ها، تنها نقطه‌های پر از تامل کارنامه مرضیه دستجردی نیست.

او که در دولت دوم احمدی‌نژاد توانست عنوان نخستین زن وزیر بعد از انقلاب اسلامی ایران را از آن خود کند تصمیماتی گرفته که برخی از آنها هنوز هم در بین جامعه پزشکی تلفات می‌دهد.

به جز موضوع سهمیه زنان که پزشکان زن را مجبور کرده بود در صورت تمایل به گرفتن تخصص در برخی از رشته‌ها مثل جراحی، هشت سال طرح را بگذرانند، طرحی که برای مردانی که در همان رشته‌ها آزمون داده و نمراتی به مراتب پایین‌تر از برخی زنان کسب کرده بودند ۲ سال بود، ممنوعیت استفاده از هرگونه مرخصی زایمان هم جزو تصمیماتی بود که اتخاذ کرد تا به دامنه این نارضایتی‌ها دامن بزند.

اگرچه این طرح با بخشنامه‌ای حسن قاضی‌زاده هاشمی در دولت یازدهم تغییر کرد و چهار ماه مرخصی زایمان به زنان داده شد، اما شکایتی که یکی از پزشکان زن نسبت به این بخشنامه وارد کرده بود باعث شد همین چهار ماه هم لغو شود. وزارت بهداشت هم در واکنش به این رای، اقدامی نکرد، جز سکوت محض.

طرح پزشکان

در این گزارش چندین پزشک زن، که جزو امضاکنندگان نامه درخواست از ریاست جمهوری مبنی بر «متعهدین سهمیه زنان» هستند، به وصف شرایط موجود پرداختند. وصف رأی دیوان عدالت اداری که وزارت بهداشت در واکنش به آن خود را کنار کشید و تنها نوشت: «این رأی دیوان عدالت اداری است و ربطی به وزارت بهداشت ندارد!»

دیوان عدالت اداری با این رأی می‌گوید تا ۳۹ سالگی حق بارداری ندارم

یکی از این پزشکان همان کسی است که نامه شکایت اولیه را به دیوان عدالت اداری ارسال کرد. او در این باره  گفت: «وزیر وقت بهداشت در سال ۹۴ بخشنامه‌ای صادر کرد و در آن نامه قید شد که زنان می‌توانند از چهار ماه مرخصی زایمان استفاده کنند. از آنجا که قانون، عطف به ماسبق نشد، من به دیوان عدالت اداری شکایت کردم تا بتوانم از ۹ ماه مرخصی زایمان استفاده کنم. همزمان با این نامه، شکایت کلی هم داشتیم که مرخصی زایمان زنان پزشک در طول طرح هشت‌ساله، به جای چهار ماه ۹ ماه شود. دیوان عدالت اداری ابتدا با شکایت شخصی من موافقت کرد اما به محض اینکه دانشگاه مطلع شد، مخالتفتش را اعلام کرد و در فاصله تجدید نظر با اینکه با شکایت ابتدایی من موافقت شده بود اما ناگهان اعلام کردند چهار ماه که هیچ، زنان حتی یک روز هم اجازه رفتن به مرخصی زایمان ندارند. اگر هم بروند، همان تعداد روزهای مرخصی ضمن اینکه بدون حقوق است، به زمان طرح اضافه می‌شود. ۳۱ سال دارم و این قانون می‌گوید تا ۳۹ سالگی نباید بچه‌دار شوم.»

رای دیوان

تازه مشکل نازایی‌ام را درمان کرده‌ام اما فکر نداشتن مرخصی زایمان عذاب بزرگی است

نفر بعدی پزشکی است که از یکم آذرماه سال ۹۱ در شهر میانه دوران طرحش را می‌گذارند. او زایمان اولش را به سختی پشت سر گذاشت و حالا در آستانه ۴۰ سالگی، در شرایطی که ناباروری خود را درمان کرده است، دوباره باردار شده اما ترس از آینده به شدت بر وضعیت جسمی‌اش تاثیر گذاشته است: «من متخصص قلب هستم. هشت سال است که در شهرستان میانه دوران طرحم را می‌گذرانم. در این مدت نه معنای عید را فهمیده‌ام و نه عزا. نه استراحت داشته‌ام و نه خانواده‌ام را دیده‌ام. برخلاف قانون، مجبور هستم همزمان در ۲ بیمارستان کشیک باشم و بارها به این موضوع اعتراض کرده‌ام، اما می‌گویند تو در دوران طرح خادم دولتی. برای زایمان نخست تا ۱۴ روز قبل زایمان در هر ۲ بیمارستان شیفت دادم و نهایتاً با بشخنامه قاضی‌زاده هاشمی، وزیر وقت، توانستم چهار ماه مرخصی زایمان بروم که آن هم جزو طرحم حساب نشد. اکنون در آستانه ۴۰ سالگی توانسته‌ام ناباروری‌ام را درمان کنم و هفت‌ماهه باردارم، اما این بخشنامه جدید آمده است. تصور اینکه باید با ۲ بچه بعد از زایمان مجدداً به میانه برگردم و خانواده‌ام را هم در کنارم نداشته باشم مدام عذابم می‌دهد.»

او ادامه داد: «همسر من عضو هیات‌علمی دانشگاه تبریز است و او هم نمی‌تواند مرخصی بگیرد. از زمان عقد فقط یک روز در هفته می‌توانیم یکدیگر را ببینیم. به تنهایی بچه اولم را بزرگ کردم. استرس این بخشنامه دیگر واقعاً زیادی بود و این روزها مدام چشم و قلبم پر از اشک و آه است. آیا این ظلم آشکار در حق ما نیست؟»

رأی دیوان برخلاف سیاست‌های جمعیتی کشور است

تمامی این پزشکان سال‌هاست که از خانواده خود دور هستند و در حالی که باید همچون سایر همکاران‌شان ۲ سال طرح را می‌گذراندند، چون جزو سهمیه زنان دوره وزارت دستجردی هستند، هر کدام‌شان نزدیک به ۱۰ سال است که دوری از خانواده‌های خود را تحمل می‌کنند: «من ۳۷ سال دارم و الان نزدیک به ۱۰ سال است که به دور از خانواده در یکی از شهرستان‌های یزد خدمت می‌کنم. جراح عمومی هستم و در تمام این دوران آنکالی‌های (شیفت) سنگین داشته‌ام. بعد از سه سال ازدواج تصمیم به بچه‌دار شدن گرفته‌ام اما این خبر شوک جدی‌ای به من وارد کرد. درست است که ما تعهد خدمت داشته‌ایم ولی نه بدون تسهیلات و درآمد و در شرایطی چنین غیرمنصفانه. به علاوه ما سهمیه زنان بودیم نه سهمیه مناطق محروم و هدف از این کار تامین متخصص هم‌جنس برای رفاه حال زنان جامعه بود. ضمن اینکه از نظر من، این رویکرد برخلاف سیاست‌های جمعیتی مملکت است.»

تهدید می‌کنند که به بوئین‌زهرا منتقل می‌شوی

ریحانه که ۳۶ سال و ۲ فرزند دارد هم از این قاعده مستثنی نیست: «برای فرزند اولم که چهار سال و نیم دارد توانستم با شکایت از وزارتخانه به دیوان عدالت اداری ۹ ماه مرخصی بگیرم. حالا یک بچه هفت‌ماهه دارم و چهار ماه مرخصی‌ام تمام شده و مدام تماس می‌گیرند که اگر سر شیفتت حاضر نشوی، یک پزشک دیگر جایت را می‌گیرد و خودت را هم به بوئین‌زهرا منتقل می‌کنیم. مجبور هستم پرستار بگیرم، آن هم با ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه. در حالی که حقوق خودم به سختی به سه میلیون تومان می‌رسد. خواستم خودم مطب بزنم اما گفتند در صورتی که سه روز در هفته کلینیک دانشگاه را پوشش دهی، حق مطب زدن داری. شما بگویید، من چطور می‌توانم با این شرایط هم به فرزندانم برسم، هم به کلینیک دانشگاه و هم کلینیک خودم؟ آیا این رفتار چیزی جز بردگی محض است؟»

سعید نمکی پزشکان زن را فراموش کرد؟

روایت‌های اینچنین بسیار است. پزشک دیگری از این سخن گفت که همکارش به خاطر همین موضوع زندگی‌اش را از دست داد. دیگری تعریف کرد که شوهرش درخواست طلاق داده چون بیش از این نمی‌تواند برای بچه‌دار شدن صبر کند. برخی از پزشکان به خاطر شرایط حاد جسمی و روحی دوران طرح با بیماری‌های مختلف مواجه شدند و چندی پیش ویدئویی هم منتشر شده بود مبنی بر اینکه یک پزشک زن در همایشی از سقط فرزندش به خاطر شرایط دشوار دوران طرح نزد قاضی‌زاده هاشمی شکایت کرده بود. موضوعی که مهدیار سعیدیان، پزشک و فعال صنفی این حوزه هم بارها نسبت به آن هشدار داده بود.

طرح پزشکان

اکنون اما دیوان عدالت اداری رأی را صادر کرده و از آنجا که وحدت رویه صادر شده، این پزشکان نمی‌دانند چگونه می‌توانند این وضعیتِ به زعم آنها، ظلم محرز را از بین ببرند. برخی وکیل گرفته‌اند و برخی به نهاد ریاست‌جمهوری و بیت رهبری نامه نوشته‌اند. در مقابل اما وزارت بهداشت طی بیانیه‌ای اعلام کرده که این تصمیم را دیوان عدالت اداری اتخاذ کرده و ربطی به ما ندارد.

اما پرسش اینجاست که وزارت بهداشت و در رأس آن، سعید نمکی، وزیر این نهاد که بر سر موضوع استفاده از کارتخوان در مطب پزشکان گفته بود: «اجازه نخواهم داد به جامعه پزشکی جسارت و بی‌ادبی شود»، حالا چرا ساکت نشسته و چشمانش را بر این نوع اتخاد تصمیمات بسته است؟

Share