ناگفته های فواد صادقی:

پشت پرده فعالیت های بابک زنجانی | ۲۲ خرداد ۸۸، ماموران با عنوان پستچی آمدند

موقعی که زنجانی در سفارت ایران بود، ما خبر تحت تعقیب بودن او را منتشر کردیم، آن موقع هنوز افکار عمومی از وجود بابک زنجانی نامی باخبر نبود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا فواد صادقی سردبیر سایت های بازتاب، آینده نیوز و بازتاب امروز در بخش سوم و چهارم گفت و گوی «پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» به مواردی چون تعطیلی آینده نیوز، وضوعاتی چون شرکت احمدی نژاد در افتتاحیه بازی های آسیایی قطر و اتفاقات سال ۸۸ ترکمانچای نفتی و پشت پرده فعالیت های بابک زنجانی می پردازد.

بازتاب در دولت احمدی‌نژاد چرا فیلتر شد؟
صادقی: پیش از پاسخ به این سؤالتان لازم است نکته‌ای را درباره نوبت دوم مصاحبه به شما و مخاطبان اعلام کنم. در قسمت دوم نامی از آقای شالچیان آوردم و عنوان کردم که ایشان برای ادامه تحصیل به خارج از ایران رفته‌اند. پس از انتشار قسمت قبلی مصاحبه، آقای شالچیان داماد آقای شریعتمداری، تماس گرفت و گفت که پس از فارغ‌التحصیلی، چندسال قبل به ایران بازگشته است که بنده از این موضوع اطلاع نداشتم و لازم دیدم این بار درباره آن توضیح دهم.
اما درخصوص پرسش‌تان و فیلتر شدن سایت بازتاب:
آقای احمدی‌نژاد در آستانه سومین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا به بازی‌های آسیایی قطر رفته بود. بازتاب مطلبی نوشت که چرا آقای رئیس‌جمهور در مراسم افتتاحیه این بازی‌ها رقص زنان را تماشا کرده است؟!
این خبر یک بحران سیاسی برای ایشان درست کرد. احمدی‌نژاد این خبر را تکذیب کرد. دفتر رئیس‌جمهوری هم تکذیبیه داد و مدعی شد رئیس‌جمهور موقع رقص زنان جایگاه تماشاچیان را ترک کرده است.
اما ما فیلم مراسم را در بازتاب منتشر کردیم که همزمان با صحنه‌های رقص و حضور خواننده‌های زن آقای احمدی‌نژاد در جایگاه تماشاچیان حضور داشت. این فیلم آنقدر بازدید داشت و دانلود شد که سرورهای بازتاب که بسیار قوی هم بود، دیگر پاسخگو نبود.
وقتی انتخابات شوراها برگزار شد، لیست انتخاباتی طرفداران احمدی‌نژاد در تهران که نام افرادی از جمله خانم پروین احمدی‌نژاد خواهر ایشان و مهرداد بذرپاش در آن قرار داشت، شکست خورد. آقای احمدی‌نژاد هم گفته بود که یکی از عوامل این نتیجه، کاری بود که سایت بازتاب درباره سفر من به قطر کرد و با آن، اعتماد متدینین را به من مخدوش کرد.

برنده این ماجرا هم قالیباف بود؟
صادقی: بله. آن موقع دوران فترت اصلاح‌طلبان بود و رقابت بین فهرست‌های قالیباف و احمدی‌نژاد بود. لیست قالیباف انتخابات تهران را برد و شهرداری را همچنان نگه داشت.
در پی آن دولت احمدی‌نژاد هم آیین نامه‌ای را مرتبط با سایت‌های داخلی به تصویب رساند و کارگروهی را در این باره در دولت تشکیل داد که اساس آن به خاطر فیلترینگ سایت بازتاب بود. چون این مصوبه فقط یک مصداق خارجی داشت و آن هم ما بودیم. تا بازتاب فیلتر شد این کارگروه هم منحل شد.
ببینید یک رسانه چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد که دولت برای بحث و تصمیم‌گیری درباره آن جلسه بگذارد، آیین‌نامه بنویسد، کارگروه تشکیل دهد و بعد هم که به هدفش رسید، منحل کند.
البته انصافا آقای احمدی‌نژاد برای این کارها تاحدودی حق داشت چون خیلی از بازتاب آسیب دید. در موضوع هولوکاست که ایشان به تحریک رامین آن را مطرح کرد، نخستین رسانه‌ای که ورود کرد بازتاب بود. مقاله صریحی نوشتیم که این کار انحراف از انقلاب و خدمت به صهیونیسم است. نوار سعید امامی را هم منتشر کردیم که ۱۰ سال قبل این موضوع را مطرح کرده و گفته بود در هولوکاست فقط ۲۵۰ هزار یهودی کشته شدند. فشار طاقت‌فرسایی به ما آوردند ولی سر موضع خودمان ایستادگی کردیم و بعد که اسرائیل توانست با فضای تبلیغاتی ناشی از انکار هولوکاست، بعد از ۶۰ سال ناکامی، تأیید مجمع عمومی سازمان ملل را بگیرد و حتی دولت احمدی‌نژاد نیز به آن رأی مخالف نداد، حکمت آن انکار معلوم شد.

 واکنش بازتاب چه بود؟
صادقی: به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم. دیوان هم حکم به خلاف قانون بودن این آیین‌نامه هیأت وزیران و دستور رفع فیلتر بازتاب را صادر کرد. سایت موقتا باز شد اما از مجددا از بالا رایزنی کردند و جلوی رفع فیلتر را گرفتند.
می‌گفتند آقای سعید مرتضوی دادستان وقت تهران مبلغ هنگفتی بودجه به عنوان کمک ویژه دولت به دادستانی گرفت و در مهرماه سال ۸۶ بازتاب را توقیف کرد. خیلی‌ها از توقیف بازتاب بهره‌مند شد.
البته در مجموع از عملکرد بازتاب پشیمان نیستم، ما هر کاری که فکر می‌کردیم درست است انجام دادیم و آنها هم هرکاری توانستند علیه ما کردند و نباید انتظار دیگری داشت. روزی که آقای خاتمی می‌خواست پاستور را ترک کند، مقاله‌ای نوشتم که «هیچ رئیس‌جمهوری برای ملت ایران، خاتمی نخواهد شد». در آن یادداشت توضیح دادم که اگرچه به آقای خاتمی رأی ندادم، ولی از اینکه رئیس‌جمهور کشور بود افتخار می‌کنم. خیلی از اصولگرایان ناراحت شدند و بعضی هم گفتند شما عقب‌افتاده هستید، تا زمانی که این فرد رئیس‌جمهور بود از او انتقاد می‌کردید و دولت از شما شکایت می‌کرد حالا که می‌خواهد برود از او حمایت می‌کنید و از رئیس‌جمهور جدید انتقاد می‌کنید؛ اما ما به کارمان اعتقاد داشتیم.
بازتاب از سال ۸۱ تا ۸۶ فعال بود و به نوعی می‌توان آن را پدر رسانه‌های خبری آنلاین دانست، با همه اثرگذاری و اهمیت سایت بازتاب، یک ریال از سایت حقوق یا درآمد نداشتم و هیچ پست و مقامی هم برای خودم بدست نیاوردم.
تأثیر سایت بازتاب در رسانه‌های مجازی ماندگار است، حتی اکنون هم بسیاری از سایت‌ها گرافیکشان همان گرافیک به اصطلاح کلنگی بازتاب است که ما در سال ۸۱ برای این سایت طراحی کردیم و سایت «تابناک» همان گرافیک را حفظ کرده است.

 و بعد از آن سایت تابناک راه افتاد؟
صادقی: بله. پس از توقیف دائم بازتاب چون روی اسم من حساسیت زیادی وجود داشت، آقای سید عمارکلانتری سایت تابناک را راه‌اندازی کرد. من اسما آن جا نبودم ولی در تابناک می‌نوشتم. در بعضی جلسات تابناک حضور پیدا می‌کردم ولی آن جا مستقر نبودم.
اواخر سال ۸۷ ، آقای رضایی قصد نامزد شدن برای ریاست جمهوری را داشت. به نظر ما ایشان باز هم، شانسی برای برنده شدن نداشت. ما از تابناک انشعاب کردیم و با آقای کلانتری در دفتر شخصی خودمان و بدون هیچ امکاناتی سایت آینده‌نیوز را راه انداختیم. ظرف شش ماه آینده‌نیوز به سومین سایت پربیننده کشور تبدیل شد.
نظر ما این بود که از آقای خاتمی حمایت کنیم. با ایشان ملاقات کردیم و آقای خاتمی هم ابراز تمایل ضمنی کرد که ورود کند. البته آقای خاتمی پس از کاندیداتوری مهندس موسوی انصراف داد و ما از آقای میرحسین موسوی حمایت کردیم. اما ارتباط ما همچنان با آقای رضایی خوب بود. ایشان به دفتر ما می‌آمد. مصاحبه‌ای هم با ایشان انجام دادیم. مرحوم آیت‌الله خزعلی، آقای علی مطهری و خیلی از چهره‌های سرشناس سیاسی، علمی و فرهنگی هم به دفتر آینده‌نیوز آمدند. سعی داشتیم فضای چندصدایی را در آینده‌نیوز حفظ کنیم برای همین سایت ما به عنوان رسانه مستقل ایرانیان، صدای همه را منعکس می‌کرد.
جالب است در سال ۸۸ در روز انتخابات ریاست جمهوری اولین رسانه‌ای که توقیف شد آینده‌نیوز بود. یعنی صبح روز ۲۲ خرداد ما را توقیف کردند. اینکه می‌گویند اولین برخورد مربوط به ستاد قیطریه بود درست نیست. این برخورد حوالی ۶ بعدازظهر رخ داد در حالی که ما را قبل از ظهر تعطیل کردند.

چطور؟
صادقی: ساعت ۱۱صبح زنگ دفتر آینده‌نیوز را زدند. فردی که پشت در بود گفت پستچی است و بسته‌ای برای ما دارد.
گفتیم: آخر روز جمعه و بسته پستی؟ بسته را نمی‌خواهیم آقا برو!
گفت: نه. شما حتما باید بیایید پایین و بسته را تحویل بگیرید.
مشکوک شدیم و از پشت پنجره داخل کوچه را نگاه کردیم. دیدیم دو تا ماشین ون پر از مأمور داخل کوچه است. مأموران در همین حین از روی دیوار به داخل پریدند. ما هم آکاردئونی در را کشیدیم و به آن قفل زدیم. مأموران پشت در ماندند.
بلافاصله خبری را روی سایت منتشر کردیم با این تیتر: حمله لباس شخصی‌ها به سایت آینده‌نیوز.
کار بالا گرفت و بین ما و مأموران بگومگو شد. آنها می‌گفتند در را باز کنید وگرنه در را می‌شکنیم.
در نهایت پرسیدم: آخه شما از کجا آمده‌اید؟ گفتند: ما مامور قضایی هستیم. گفتم: حکمتان را نشان دهید. حکم را نشان دادند و ما هم در را باز کردیم.
گفتیم: وقتی حکم دارید چرا می‌گویید پستچی هستیم؟ گفتند: اگر می‌گفتیم مأموریم که باز نمی‌کردید. گفتم: دیدید که باز کردیم.
حکم آنها یک حکم کلی بازرسی بود و به مورد مشخصی اشاره نمی‌کرد. گفتند: ما دنبال اطلاعات محرمانه‌ای هستیم که این جا نگهداری می‌شود.
ما گفتیم: اینجا اطلاعات محرمانه‌ای نداریم. هر چه هست روی خروجی سایت در اینترنت می‌توانید ببینید.
برخوردشان ابتدا خشن بود. پرسیدند: شما از اداره اماکن مجوز کسب دارید؟ گفتیم: ما ثبت وزارت ارشاد بصورت دیجیتال هستیم و نیازی به اجازه از اماکن نداریم.
برداشت ما این بود که آنها مأموران عملیات ویژه دادستانی هستند. یکی از آنها همانجا به مسئولش تلفن کرد و بعد موبایلش را به من داد. پشت خط سعید مرتضوی بود. صدای او را می‌شناختم چون از قبل در دادستانی تهران در شعبه ۱۴۱۰ مطبوعات، با او پرونده داشتم.
مرتضوی گفت: ببین آقای صادقی دو راه داری؛ یا با ما همکاری می‌کنی و سایت را همین الان تعطیل می‌کنی و خودت با پای خودت به دفتر من می‌آیی و همکارانت را می فرستی بروند خانه، یا اینکه مقاومت می‌کنی و همه‌تان را با هم می‌آورند اینجا و اگر راه دوم را انتخاب کنی دستور توقیف خودت و همکارانت و سایت را می‌دهم.
من تصمیم گرفتم خودم بروم با او صحبت کنم. از دفتر، مستقیم به دفتر کار او در دادستانی رفتم. دو ساعتی من را پشت در معطل کرد. داخل که شدم، گفت: سایت شما حامی موسوی است.
البته اینطور نبود ما مستقل بودیم ولی بیننده سایت ما از سایت‌های ستاد موسوی بیشتر بود.
مرتضوی گفت: اگر موسوی در انتخابات برنده شد که هیچ و مشکلی ندارید؛ اگر هم که باختید دیگر دعوا راه نیندازید.

رفتار مرتضوی چطور بود؟
صادقی: به نظر من با توجه به فضای آن روزهای کشور عملکرد مرتضوی خیلی بد نبود. نه اینکه با ما خوب باشد، اتفاقا بازتاب را توقیف کرد و سایت آینده‌نیوز را هم بست. اما مرتضوی تلاش داشت هر کاری می‌کند با حداقل تنش همراه باشد.
بسیاری از اتفاقاتی که در ۸۸ افتاد، خارج از اراده مرتضوی بود. اینطور نبود که مرتضوی دستور دهد ۵۰ نفر بازداشت شوند. بلکه برخی ضابطین خودشان می‌رفتند و افراد را دستگیر می‌کردند. البته مرتضوی هم با آنها مخالفت نمی‌کرد. در تیرماه ۸۸ عده‌ای را با حکم سفید بازداشت کرده بودند. البته در مورد آینده‌نیوز حکم توقیف داشتند ولی چیزی در آن راجع به دستگیری من و همکارانم نوشته نشده بود.

 بعد از ملاقات با مرتضوی چه کار کردید؟
صادقی: با خانواده‌ام به قم رفتم. اما دوشنبه ۲۵ خرداد از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند: شما کجایید؟ چرا سایت‌تان را تعطیل کرده‌اید؟ گفتم: به ما گفته‌اند کار را تعطیل کنید؟
گفتند: خوب! الان ما به شما می‌گوییم سایت را دوباره راه بیندازید. همان روز ۲۵ خرداد به تهران برگشتم. بعدها فهمیدم روز قبل یعنی ۲۴ خرداد، در دیداری که آقای موسوی با رهبری داشته است، یکی از شروط آقای موسوی این بوده که رسانه‌هایی که اخبار مربوط به او را پوشش می‌دادند رفع توقیف شود که مورد موافقت رهبر انقلاب قرار گرفته بود. این رسانه‌ها قلم‌نیوز و آینده‌نیوز بودند. قلم‌نیوز که سایت ستادی ایشان بود و آینده‌نیوز هم رسانه‌ای مستقل با رویکرد حمایت از مهندس موسوی.
از صبح ۲۶ خرداد سایت را دوباره فعال کردیم و این روند تا ۳۱ خرداد ادامه داشت. تا اینکه در این روز با احکام سفیدی که حتی اسم ما نیز روی آن نبود، با دست‌بند و چشم‌بند ما را بردند و سایت هم فیلتر شد.
همان شب ما را در محلی که نمی‌دانستیم کجاست بازجویی کردند. برخورد فیزیکی با ما نکردند. ما را می‌شناختند. گفتند چرا در سایت فعالیت می‌کنید؟ گفتیم: اگر رسانه‌های داخلی فعال نباشند، فضا بدست رسانه‌های بیگانه می‌افتد. گفتند: بگذارید بیفتد.
نیمه‌های شب هم بود که ما را در خیابان‌های اطراف رها کردند. ما هم به سایت رفتیم و با وجود فیلتر دوباره آن را به‌روز کردیم. تا اینکه اتفاقات کهریزک افتاد.
مرحوم محسن روح‌الامینی که از کشته شده‌های کهریزک بود هم مدت کوتاهی در بازتاب با ما همکار بود. پدرش دکتر روح‌الامینی، دوست ما و به آقای رضایی نزدیک بود.
به نظر من اتفاقات کهریزک خودسرانه افتاد. عده‌ای را با احکام سفید بازداشت کرده بودند. چون اوین و دیگر زندان‌ها پر بود و جایی را برای نگهداری آنها نداشتند، دستگیر شده‌ها را به کهریزک بردند. مرتضوی می‌گفت به این خاطر اجازه انتقال بازداشت شده‌ها را به کهریزک داده بود که اوین و دیگر زندان‌ها جا نداشته است.
هر چند قبل از آن هم در سایت آینده‌نیوز در زمینه ماجرای دانشگاه آزاد و ارتباط مرتضوی با چهره‌های مفسد اقتصادی با او مشکل داشتم ولی برداشت من این است که مرتضوی آدم باهوشی بود و کوشش می‌کرد با کمترین هزینه به بیشترین دستاورد برسد و دنبال افزایش هزینه‌ها نبود.
بسیاری از اتفاقاتی که در آن ایام رخ داد، در رسانه‌ها منعکس نشد، چون در خیابان رخ می‌داد. کهریزک هم به خاطر اینکه پدر مرحوم روح‌الامینی یک چهره اصولگرا بود، این‌قدر انعکاس پیدا کرد. خلاصه کلام اینکه از تیر ۸۸ تا بهمن ۸۸ که دوباره دستگیر شدم، آینده‌نیوز چهار یا پنج بار دیگر فیلتر و رفع فیلتر شد. تا اینکه ۲۱ بهمن ۸۸ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدم و چند هفته‌ای را در ‘هتل اوین’خدمت برادران بودم.

در زندان اوین وضع‌تان چطور بود؟
صادقی: ابتدا که با دیگر متهمان یک جا بودم برخورد مأموران خوب نبود. اما وقتی بازجویی‌ها شروع شد وضعم بهتر شد. سیستم بازجویی این است که اول می‌خواهند از شما زهرچشم بگیرند تا فرد را بشکنند. بازجو دید من شکسته خدایی هستم! (با خنده). در جلسات اولیه معمولا کمی چالش با بازجو وجود دارد، ولی به مرور که پیش رفتیم وضع بهتر شد. بازجوها با من بد برخورد نکردند و بیشتر بحث می‌کردیم.

 اینکه برخی مدعی می‌شوند بازجوها حکم صادر می‌کنند، صحت دارد؟
صادقی: فرق می‌کند. مثلا احساسم این بود برای پرونده‌هایی مثل پرونده من در سطحی بالاتر از بازجو تصمیم‌گیری شد چون کارشناسان پرونده موضع منفی نسبت به من نداشتند و می‌گفتند ما نمی‌دانستیم وضع اقتصادی و مذهبی زندگی تو این‌طور است. اینها چون خودشان بچه حزب‌اللهی هستند لزوما در پی خشونت نیستند.

چند سال حکم به شما خورد؟
صادقی: در پرونده ۸۸ بعد از تجدیدنظر در دادگاه یک سال حبس تعلیقی برایم بریدند. البته در دستگیری‌هایی که بعد از این سال رخ داد، احکام سنگین‌تری برایم بریدند.

Share