کجای کارمان می لنگد؟
انسانی که به جای مقایسه فرزندش با فرزند دیگری ونهادینه کردن احساس ترس و تحقیر در کودک؛ مهارت “حل مساله” را به کودک بیاموزد تا در بزرگسالی از ترس عقب نماندن از قافله، “مثل همه”خوشبختی را در صف صرافی نجوید.
مسعود مجاوری
اینروزها آنقدر ارقام واخبار عجیب و غریب دوروبرمان می بینیم که توگویی دیگر انگار؛ نباید از چیزی”متعجب” شد و اصلا چه بهتر،که شگفتی را از دایره ی واژگان ذهنمان پاک کنیم.
نمیخواهم روضه بخوانم ونصیحت کنم،چه اگر نصیحت کالای نابی بود هیچوقت مفت نمی بود اما، خیلی ها گفته اند ومی گویند که نکنید؛با هجوم به صرافیها و خرید دلار،تتمه اقتصاد ملی را به فنا ندهید این حباب بالاخره روزی می ترکدو سیاهی می ماند برای زغالفروش!
من اما از دریچه ای دیگر به این موضوع مینگرم و اتفاقا میگویم بخرید اما نه دلار.
کمترین حسن هیجانات اینروزهای بازار کشور و تلاطم قیمتها برای من بعنوان یک روزنامه نگار این است که دگرباره با واقعیات جامعه آشنا شوم و بفهمم که پول و نقدینگی در میان مردم کم نیست آنچه کم است “شهامت”کار کردن با پول است و اینکه اغلب ماها فن تولید ثروت با سرمایه را بلد نیستیم و بخاطر”عدم قطعیت شرایط”وبه توهم حفظ ارزش پول ،در پی دیگران روان می شویم و “مثل همه”رفتار میکنیم.
اگر کارشناسان اقتصادی نرخ واقعی دلار را بین۹تا۱۲هزار تومان می دانندو الباقی قیمت چیزی جز حباب بازار ساخته نیست، دلیلش را باید در ناتوانی سرمایه داری ایرانی در ازدیاد ثروت از سرمایه خرد جستجو کرد.
فکرش را بکنید همین سرمایه های خرد تا سقف صد میلیون تومان بجای خرید دلار ویاسکه بسمت مشاغل خانگی و بنگاههای کوچک سرازیر میشد چه موجی از تولید و اشتغال پایدار با خود بوجود می آورد.همین مشاغل خرد و کوچک اگر زیر چتریک برند معتبر (مثلا)کیف و کفش یا رب گوجه یا ترشی و مربا و…تولید میکردند چقدر از حباب قیمتها در بازار می شکست و یا در قالب یک کنسرسیوم(مثلا) اقدام به برند سازی در زمینه تولیدو توزیع غذای خانگی میکردندو….
اینکه دولت حمایت مان نمی کند امر عجیبی نیست اینکه چرخ دنده های اداری بجای حرکت در صدد توقف اند هم غریب نیست مشکلات همیشه بوده و حالا هم بیش از همیشه هست همه اینها اما دلیل نشدن و نتوانستن نیست.
جامعه ما حالیه نیاز به پیروزیهای خرد و حرکتهای کوچک دارد تا از شوک وقایع پیرامونی فاصله بگیرد به دوروبرتان بنگرید؛ از ترور و تخریب بگیرید تا معضل رب وسیب زمینی و پوشک و روغن موتور!
ما هر روز منتظر دیدن و شنیدن خبرهای بدیم و یقینا تا شب اگر با یک خبر بد سر بر بالین نگذاریم امورمان نمی گذرد.
اینها را اگر کنار موج مهاجرت و تمنای داشتن یک زندگی متعارف برای نسل جوان بگذاریم شاید،دلایل بحرانهای لحظه ای را بهتر درک کنیم.
ما “مهارتهای زندگی” را به فرزندانمان نیاموختیم چون خودمان بلد نیستیم و به کسانی هم که بلدند اقتدا نمیکنیم.ما روش” کنترل خشم”را به فرزندانمان نیاموختیم و با کوچکترین رویه های خلاف معمول ذهنمان،خشمگین میشویم.ما روش مواجه معقول با”ترس”را بلد نیستیم و نیاموختیم بنابراین از ترس فردا امروزمان را خراب می کنیم ودر صف صرافیها دنبال حفظ داشته هایمان میگردیم همه اینها و بسیاری دیگر از موارد ناگفتنی دیگر چیزی جز”چرخ لنگان زندگی”نصیب ما نکرده است.بله میدانم اول از همه انگشت اتهام بسمت دولت دراز می کنیم و یا شاید خانواده را مسبب این وضع بدانیم اما آیا”فرافکنی”مشکلی از ما حل می کند؟
بسیاری از بحرانهای لحظه ای جامعه ما محصول “ترسها و تردیدهای”انسان ایرانیست.انسانی که باید میان فرافکنی و وضعیت بد و فردای تیره و تار با مسئولیت پذیری و تلاش و امید یکی را انتخاب کند. انسانی که باید بجای اصراربه آموختن فرمولهای ناکارآمد قبولی در کنکور به فرزندش وفربه کردن آموزشگاهای رنگارنگ مافیای آموزشی؛جربزه ی تغییر و شهامت تدبیر به کودکش بیاموزد.
انسانی که به جای مقایسه فرزندش با فرزند دیگری ونهادینه کردن احساس ترس و تحقیر در کودک؛ مهارت “حل مساله” را به کودک بیاموزد تا در بزرگسالی از ترس عقب نماندن از قافله، “مثل همه”خوشبختی را در صف صرافی نجوید.
انسانی که به جای تک روی، بفهمد میان منفعت کوتاه مدت کارفردی در پی منفعت بلند مدت کار جمعی با راه اندازی یک تعاونی باشد تا در بزنگاه امروز بتواند سرمایه های خرد را در جهت خلق ثروت هدایت کند نه اینکه به کنج خانه بخزدو دنبال سود۳۰درصدی سپرده بانکی باشد.
انسانی که بجای “احتکار خرد”با خرید بیش از نیاز واقعی اش در پی تولیدخردو کسب سودمتعارف باشدکسی که به جای دلار ، پوشاک وطنی بخرد…
نمی دانم چقدر دیگر باید هزینه بدهیم تا بفهمیم که “ما”باعث و بانی وضعیت مان هستیم.
بیش از این پرگویی نمی کنم.
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه