قتل همسر توسط پلیس بازنشسته
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مامور بازنشسته پلیس که متهم است به دنبال اختلاف با همسرش او را با نشت عمدی گاز به قتل رسانده است چهار سال بعد از این حادثه دست داشتن در قتل همسرش را انکار کرد و گفت همسرش خودکشی کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مامور بازنشسته پلیس که متهم است به دنبال اختلاف با همسرش او را با نشت عمدی گاز به قتل رسانده است چهار سال بعد از این حادثه دست داشتن در قتل همسرش را انکار کرد و گفت همسرش خودکشی کرده است.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده برگزار شد، نماینده دادستان در تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده محمدجواد، ۴۶ ساله متهم است روز ۲۶ تیرماه سال ۸۹ همسرش خدیجه را با نشت عمدی گاز به قتل رسانده است. تحقیقات انجام شده در این باره نشان میدهد این مرد پیش از این حادثه اختلافات شدیدی با همسرش داشته است و همین اختلافات باعث ارتکاب این جنایت شده است. حال به نمایندگی از دادستان تهران خواستار مجازات متهم هستم.
در ادامه این جلسه وکیل مدافع پدر و مادر مقتول از طرف آنها خواستار قصاص محمدجواد شدند. سپس پدر محمدجواد که ولی دم قهری دو فرزند صغیر او است در جایگاه ایستاد و گفت عروسش در یک حادثه فوت شده و پسرش نقشی در مرگ او ندارد.
در ادامه به دستور قاضی اصغرزاده، محمد جواد در جایگاه ایستاد تا از خود دفاع کند. او گفت: من و خدیجه با یکدیگر همکار بودیم و سال ۷۷ با یکدیگر ازدواج کردیم. هنوز دو ماه از شروع زندگی مشترکمان نگذشته بود که همسرم تعداد زیادی قرص خورد و خودکشی کرد. چون خانوادههایمان با یکدیگر اختلاف داشتند به همین دلیل حتی چند سال به شهر دیگری رفتیم تا اختلافات خانوادههای مان زندگی ما را تلخ نکند. بعد از پنج سال به تهران آمدیم و از آن به بعد زندگی آرامی داشتیم اما نمیدانم چرا همسرم هر چند وقت یکبار با من قهر میکرد. او یک مرتبه دیگر هم در سال ۸۶ خودکشی کرد. در طول زندگی مشترک من هر لحظه منتظر بودم که خبر بدی درباره همسرم بشنوم و همه این سالها با کابوس زندگی کردم.
متهم به قتل درباره روز حادثه گفت: آن روز در طبقه دوم خانهمان بودم که پسرم آمد و گفت بوی شدید گاز میآید و مادرش خودش را داخل اتاق حبس کرده است. دوان دوان به طرف اتاقی که خدیجه در آن بود، رفتم. در قفل بود و نمیتوانستم آن را باز کنم. به همین دلیل در را شکستم. بوی گاز اتاق را پر کرده بود. همسرم یک شیلنگ گاز دستش بود و یک پتو روی سرش کشیده بود. داد و فریاد کردم و همسایهها برای کمک آمدند. آنها فورا همسرم را به درمانگاهی که سر کوچه بود، رساندند اما او فوت شده بود.
در ادامه این جلسه پسر ۱۵ متوفی در جایگاه ایستاد و گفت: من و برادرم مشغول بازی کردن بودیم که مادرم به اتاقش رفت. او یک پتو هم پشت در گذاشت و در را از داخل قفل کرد.
چند دقیقه بعد بوی شدید گاز را متوجه شدم اما مادرم در را باز نمیکرد. پدرم را خبر کردم و او در را شکست. مادرم بیحال گوشه اتاق افتاده بود و همسایهها او را به درمانگاه رساندند. پدر و مادرم قبل از این ماجرا چند مرتبه با یکدیگر دعوا کرده بودند اما هیچوقت کتککاری نمیکردند.
در پایان این جلسه رییس دادگاه ختم دادرسی را اعلام کرد و همراه با هیات قضات وارد شور شد./فرارو
دیدگاه