برای یکی از دوستانم ماجرا را تعریف کردم و از او خواستم که به پلیس زنگ بزند

متهم پرونده «بنیتا»: شب سرقت موضوع را به کلانتری اطلاع دادم!

پزشکی قانونی دیروز در حالی اعلام کرد عاملان مرگ «بنیتا» کوچولو جنون ندارند که یکی از متهمان مدعی شد شبی که خودرو حامل دختر کوچولو را به سرقت بردند به کلانتری خاتون آباد رفته وموضوع را به مأموران پلیس اطلاع داده اما آنها توجهی نکردند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایران، پزشکی قانونی دیروز در حالی اعلام کرد عاملان مرگ «بنیتا» کوچولو جنون ندارند که یکی از متهمان مدعی شد شبی که خودرو حامل دخترکوچولو را به سرقت بردند به کلانتری خاتون آباد رفته و موضوع را به مأموران پلیس اطلاع داده اما آنها توجهی نکردند. با این حال پنج روز بعد و با مشاهده عکس بنیتا درشبکه‌های مجازی، موضوع را به یکی از دوستانش اطلاع داده است. اوهم مأموران را به متهمان رسانده و بدین‌ترتیب جسد دخترکوچولو پیدا شده است.

مرد شیشه‌ای و همدستش که خودروی پراید حامل نوزاد ۸ ماهه را در مقابل چشمان پدرش ربوده بودند صبح شنبه به دستور آرش سیفی بازپرس شعبه ۴ دادسرای جنایی تهران به پزشکی قانونی منتقل شدند تا از نظر روانی تحت بررسی قرارگیرند.پس از آزمایش های صورت گرفته، متخصصین اعلام کردند متهمان پرونده هیچ مشکلی نداشته و در صحت و سلامت روانی به سر می‌برند.متهمان این پرونده دیروزدر گفت‌و‌گو با خبرنگار جنایی «ایران» جزییات تازه از این حادثه مرگبار را فاش کردند.

هر چه زودتر قصاصم کنید

محمد، متهم اصلی پرونده است، همان مردی که خودرو را به سرقت برد و آن را با کودک شیرخواره رها کرد.
زمانی که خودرو را به سرقت بردی، با سر و صدای پدر بچه متوجه شدی که داخل ماشین بچه است، چرا توقف نکردی یا بچه را به محل امنی نبردی؟ در آن لحظه به تنها چیزی که فکر می‌کردم فرار بود. چون شیشه می‌کشم یادم نیست آن موقع چه اتفاقاتی افتاد. تنها چیزی که به یاد دارم این بود که فقط می‌خواستم فرار کنم و دستگیرنشوم.
بعد از اینکه ماشین را رها کردی به سراغ بچه نرفتی؟ نه ازترس، حتی یک بار هم سراغش نرفتم.
کنجکاو هم نبودی که ببینی چه بلایی سر بچه و ماشین آمده است؟می ترسیدم، اصلاً حتی یک لحظه‌ام فکرنمی کردم که ممکن است بچه داخل ماشین بمیرد. با خودم می‌گفتم صاحب مغازه ابزار فروشی که در نزدیکی محل رها کردن ماشین بود بی‌شک خودرو و بچه را پیدا کرده است. اما از شانس بد من مغازه در آن مدت تعطیل بود.
آخرین بار چه زمانی آزاد شدی؟ دی ماه پارسال بود. ۱۷ ماه به اتهام ۱۳۰ سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت بودم و پدرم سند خانه‌اش را گذاشت و من از زندان آزاد شدم.
بعد از آن دوباره سراغ دزدی رفتی؟بله، در این مدت که آزاد بودم حدود ۴۰ سرقت دیگر انجام دادم.
از زمانی که ماشین پدر بنیتا رابردی، چند سرقت انجام دادی؟هیچی، اینقدر ترسیده بودم که از خانه همسرم بیرون نمی‌آمدم.
با همسرت چطور آشنا شدی؟ من مواد فروش بودم و او هم خریدار مواد. پارسال او را که ۳۸ ساله بود به عقد موقت خودم در آوردم.
در این مدت در فضای مجازی هم عکس بنیتا را ندیدی؟من اهل تلگرام و فضای مجازی نیستم. اما همسرم هست. او اگر هم دیده و به من هم نشان داده باشد، آنقدر من در دنیای «شیشه» ای خودم غوطه ور بودم که هیچ چیزی نفهمیدم.
چرا جلوی موهایت را رنگ کردی؟ عروسی دعوت بودم و قرار بود چند روز قبل به عروسی بروم که دستگیر شدم.
زمانی که ماشین را رها کردی بچه زنده بود؟ بله، آن موقع داشت گریه می‌کرد.اما وقتی ماشین را رها کردم خواب بود.
فکر نکردی که بچه در آن دما با ماشینی که شیشه‌هایش بالاست نمی‌تواند نفس بکشد؟اصلاً نمی‌دانم. من نه شیشه‌ای را بالا دادم و نه پایین. همانطوری که دزدیدم همانطوری هم رهایش کردم.
با خودت نگفتی وقتی یک بچه به این کوچکی را در آنجا رها کنی، ممکن است برایش اتفاقی رخ دهد؟متهم سکوت می‌کند.
پشیمان هستی؟ خیلی، اگر زمان به عقب برگردد، بچه را یک جا رها می‌کنم تا پیداش کنند یا اینکه او را به خانواده‌اش برمی گرداندم.
تحصیلاتت چقدر است؟تا پنجم دبستان درس خواندم.
چند سال است «شیشه» مصرف می‌کنی؟ 13 سال قبل.متأسفانه رفیق ناباب مرا به دام اعتیاد انداخت و روزی ۱ گرم مواد می‌کشیدم. «شیشه» زندگی‌ام را نابود کرد.
چند سابقه کیفری داری؟ 5 بار تا به حال بازداشت شده ام. نخستین بار سال ۸۸ بود.
به چه اتهاماتی تا به حال دستگیر شدی؟ سرقت، مواد فروشی، مصرف مواد و درگیری.
وسایل سرقتی را چقدرمی فروختی؟ معمولاً از هر سرقت ۱۰۰ تومان گیرم می‌آمد که همه را خرج خرید مواد می‌کردم. اما شغل اصلی‌ام موتورسازی است.
الان چه احساسی داری؟ دلم می‌خواهد هر چه زودتر قصاص شوم. من باعث سرافکندگی خودم وخانواده‌ام شده ام. کاری کرده‌ام که هیچ جای جبرانی ندارد. دوست دارم هر چه زودتر به مجازاتم برسم تا ازعذاب وجدان نجات یابم.

دوبار با پلیس تماس گرفتم اما…

مهدی، دومین متهم پرونده، مرد جوانی است که ادعا می‌کند پس از سرقت خودرو، دوبار با پلیس تماس گرفته و آنها را درجریان قرار داده است. مرد جوان که متأهل است و دو فرزند دارد درباره جزییات روزحادثه به خبرنگارما توضیحاتی داد.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ با محمد رفتیم مشیریه تا مواد بخریم که چشم مان به خودرو روشن افتاد. پیشنهاد سرقت را خود محمد داد و خودش هم ماشین را دزدید. وقتی او خودروی پراید را برداشت من اصلاً نمی‌دانستم داخل ماشین بچه‌ای هست. من هم سوار ماشین پرایدم که با آن به مشیریه آمده بودیم شدم و از آنجا رفتم.
بعد از آن محمد را ندیدی؟ دیدم، ۲۰ دقیقه بعد زنگ زدم که گفت سمت پاکدشت است.بعد هم آدرس داد و من هم به سراغش رفتم و تازه آن موقع بود که از ماجرای بچه با خبر شدم. به محمد گفتم بچه را ببر تحویل بده. من خودم بچه دارم و می‌دانستم که پدر و مادرش چه می‌کشند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟ ضبط و باند ماشین را باز کردیم و من از محمد جدا شدم.
بعد از آن ماجرا سراغ محمد نرفتی؟ کنجکاو نبودی ببینی برای بچه چه اتفاقی افتاده است؟ سراغ محمد نرفتم. اما همان شب به کلانتری خاتون آباد رفتم و به مأموری که آنجا بود گفتم من و محمد بچه محل هستیم. من ساکن بالای پاکدشت هستم و محمد ساکن پایین پاکدشت. به مأموران گفتم او ماشینی را دزدیده که داخلش دختر بچه‌ای بوده است. محمد شیشه‌ای است و معلوم نیست چه بلایی سر بچه بیاید. آنها هم به من گفتند پیگیری می‌کنیم. اما افسوس که…
چطور متوجه شدی که مأموران موضوع را پیگیری نکردند؟ فکر کنم روز سه‌شنبه بود که داشتم تلگرام را چک می‌کردم که چشمم به عکس دختر بچه‌ای افتاد. او برایم آشنا بود و مطلبی که در زیر آن نوشته بود مطمئنم کرد که او همان دختر بچه‌ای است که محمد با خودروی پراید دزدیده است. تازه آن موقع بود که فهمیدم محمد بچه را تحویل نداده است. به همین دلیل برای یکی از دوستانم ماجرا را تعریف کردم و از او خواستم که به پلیس زنگ بزند.
تا آن موقع در فضای مجازی و روزنامه‌ها عکس بنیتا را ندیده بودی؟ نه، اهل روزنامه خواندن نیستم.
چند تا بچه داری؟ یک پسر ۲ ساله و دخترم هم ۹ ساله است.

مرگ «بنیتا» قتل عمد یا غیرعمد؟

دو نفر از قضات باسابقه و پیشین دادگاه کیفری استان تهران، درباره اینکه آیا پرونده مرگ هولناک کودک هشت ماهه‌ای به نام «بنیتا» که درجریان سرقت خودرو پدرش ربوده شد و به علت رها شدن درگرما جان سپرده است قتل عمد محسوب می‌شود یا خیر، توضیحاتی ارائه کردند.
«حسن تردست» رئیس اسبق شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران و قاضی ویژه قتل دراین باره گفت: «فجیع بودن جنایت و اینکه افکار و احساسات عمومی را هم جریحه‌دار کرده، نباید ما را از اجرای قانون و عدالت دور کند و باعث شود از عدالت غفلت کنیم. ما درباره جنایتکارترین جنایتکاران هم باید عدالت را رعایت کنیم. در مورد این موضوع نمی‌شود یک حکم کلی داد. اگر رها کردن بچه با انگیزه و متهم علم داشته باشد که این رها کردن منجر به فوت می‌شود طبق مقررات قانون مجازات اسلامی، اتهامشان قتل عمد است و مجازات هم قصاص خواهد بود. البته در یک رویه دادرسی و تحقیقات تخصصی از متهمان می‌توان پی برد که این پرونده از مصادیق قتل عمد است یا غیرعمد.حال آنکه نمی‌شود با مطالب جراید و رسانه‌ها، داوری منصفانه‌ای دراین باره کرد، زیرا باید تحقیقات جامعی صورت گیرد. اگر چنانچه آنها با توجه به شرایط شخصیتی و دیدن بچه‌ داخل ماشین، از سرقت منصرف شده باشند و خودرو را رها کرده باشند، انگیزه قتل عمد تضعیف می‌شود. اما اگر رها کردن کودک داخل ماشین از روی عصبانیت باشد، فرق می‌کند. در هر صورت در تحقیقات است که می‌توان به زوایای مختلف موضوع رسید.»
تردست به تسنیم می‌گوید: «قتل عمد به عنصر معنوی جرم که انگیزه است برمی‌گردد. باید انگیزه آنها را در رها کردن این طفل معصوم مد نظر قرار داد. دستگاه قضایی نباید تابع احساسات عمومی باشد بلکه باید تابع رسیدگی عادلانه باشند و جَو نباید ما را از عدالت غافل کند.» قاضی نورالله عزیزمحمدی، رئیس سابق شعبه ۷۱ دادگاه کیفری یک استان تهران هم درباره درباره ماجرای مرگ بنیتا و اینکه آیا عمل متهمان، قتل عمد است یا شبه عمد، می‌گوید: در ماجرای این کودک هشت ماهه چند جرم رخ داده است. نخست اینکه خودرو به سرقت رفته که جرم مستقل است و مجازات خودش را دارد.باید توجه داشت اگر کسی را که نمی‌تواند از خود محافظت کند در محلی رها کنند، جرم مستقلی محسوب می‌شود و دو سال حبس دارد. حالا که این دختربچه فوت کرده، قتل عمد و مصداق بند پ ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی است.پس در این پرونده، دو حکم تعزیری و یک حکم قصاص وجود دارد که هم قصاص و هم احکام تعزیری قابل اجراست و از بین احکام تعزیری، حکم اشد اجرا می‌شود. اقدام متهم اصلی این پرونده مصداق بارز قتل عمد است، چون می‌دانستند اگربچه را رها کنند اوخیلی زود می‌میرد. پس به نظرم آنها بچه را به طورعمدی رها کردند تا بمیرد.»

Share