آیا تلویزیون ها خاموش میشوند؟
اکنون ما وارد عصری بزرگ شده ایم. عصری که فرزندان آن تکنیکال متولد می شوند. در این عصر لاجرم باید به متخصصین بهاء داد وگرنه در نهایت دستانمان تهی می ماند
مطالعه سیر تحول رسانه ها در یکصد سال اخیر، روند جالبی را پیش روی ما می گذارد. زمانی «رسانه های مکتوب» یکه تاز انتقال اخبار، اطلاعات و افکار بودند اما دیری نپایید که رادیو به عنوان یک «رسانه شنیداری» جای روزنامه و مجله را گرفت و توانست تا همین چند دهه پیش همچنان حاکم بلا منازع تبادل اطلاعات باشد. با آمدن تلویزیون عصر «رسانه های دیداری» آغاز شد و این سلطه صدا، کم کم رنگ باخت. دیری نگذشت که زیر شاخه های مرتبط با این رسانه جذاب، همچون دستگاه های پخش «ویدئو»، «سی دی» و «دی وی دی» عرصه را هرچه بیشتر بر رادیو تنگ کردند و اگرچه نتوانستند بطور کامل رادیو را به پستوی خانه ها روانه کنند اما به شدت از میزان مخاطبین و همینطور اثر بخشی آن در مقایسه با تلویزیون کاستند. این روند با ظهور «شبکه های ماهواره ای» شدت گرفت و باعث شد که برنامه های ماهواره ای با مخاطبین جهانی خود شبکه های تلویزیونی محلی و ابزارهای رسانه ای مرتبط با آن را، به لحاظ تعداد مخاطب با چالشی جدی روبرو کند. همانطور که پیداست این روند به همینجا ختم نشد و در عصری که «عصر ارتباطات» و سلطه اطلاعات لقب گرفت، شاهد جریان جدیدی از انتقال اطلاعات شدیم که توانست رابطه دوسویه ای بین مخاطبین و رسانه و بعدها بین مخاطبین با یکدیگر ایجاد کند. این تحول شگرف به مدد شبکه های اینترنتی حاصل شد. اکنون به نظر می رسد با سلطه کامل «رسانه های نوین» و قابلیت های بی نظیرشان، بخصوص فضای تبادل اطلاعات دوسویه و امکان شبکه سازی، کم کم زمان آن رسیده که تلویزیون به عنوان یک جعبه جادویی کارکرد همیشگی خود را از دست بدهد و از خانه ها خداحافظی کند. مروری ساده و نگاهی میدانی بر زندگی اکثر خانواده ها هم تقریبا موءید همین نکته است. اکنون «شبکه های اجتماعی» در کنار عنصر سرگرمی، به طرز شگفت آوری در حوزه انتقال خبر، اطلاع رسانی و فرهنگ سازی ورود کرده اند و بعید به نظر می رسد که دیگر امیدی به بازگشت تلویزیون در این فضای رقابتی باشد. جالب اینکه بررسی مباحث مرتبط با همین انتخابات اخیر نیز این نظر را تایید می کند.
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا بطور کاملا آشکاری سکان داری جریان اطلاعات و اخبار و نیز آگاهی بخشی و جریان سازی به دست گروه های مجازی و کانال های تلگرامی بود. جالب اینکه هواداران و مشاوران کاندیداهای ریاست جمهوری هم علی رغم برخورداری نامزد مورد حمایتشان از امکانات رادیو و تلویزیون، بیشتر تمرکز خود را بر کانال های تلگرامی و شبکه های اینستاگرامی نهادند و حتی از تصاحب سوپر گروه ها و پیچ های چند میلیونی غافل نبودند. این یعنی آنکه اینک رسانه مرجع از سمت تلویزیون به ست این شبکه ها تغییر یافته و ما وارد دوران جدیدی از عمر رسانه ها شده ایم که در آن شبکه های مجازی تمام کارکردهای سنتی رسانه ای را (سرگرمی، آموزش، فرهنگ سازی، اطلاع رسانی) به نحو مطلوب تری انجام می دهد. نکته بسیار جالب اینکه شبکه های تلویزیونی معتبر دنیا، قبل از ما این حقیقت را پذیرفته اند و تمام تلاش خود را صرف این می کنند تا ضمن حفظ خود، بتوانند از امکانات این فضای جدید در جهت بقاء و تداوم اثرگذاری خود استفاده نمایند. نمونه بارز آن شبکه بی بی سی فارسی بود که در ایام انتخابات بطور مکرر از امکان (live) در فضای اینستاگرام برای پخش زنده برنامه های خود استفاده می کرد و توانست مخاطبین بسیاری را به سمت خود جلب کند.
البته علی رغم این تصویر تلخ، نمی توان انتظار داشت که به این زودی ها تلویزیون ها بطور کامل خاموش شوند همانطور که هیچگاه رادیوها به بطور کامل تعطیل نشدند اما می توان مطمئن بود که به زودی تلویزیون این مقدار تاثیر گذاری خود را در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از دست بدهد و متاسفانه ما برای آن روز که خیلی هم دور نیست هیچ برنامه ریزی دقیقی انجام نداده ایم. اینجاست که میتوان به اهمیت سخن رهبر معظم انقلاب در چند سال قبل پی برد وقتی فرمودند: «اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم، رئیس فضای مجازی کشور میشدم! رایانه ها و فضای مجازی و سایبری که الان در اختیار شماست …. فرصت فوق العاده ایست مبادا این فرصت را ضایع کنید که اگر ضایع شد خداوند متعال از من و شما روز قیامت سوال خواهد کرد. (بیانات ۲۰/۷/۹۱)
اکنون ما وارد عصری بزرگ شده ایم. عصری که فرزندان آن تکنیکال متولد می شوند. در این عصر لاجرم باید به متخصصین بهاء داد وگرنه در نهایت دستانمان تهی می ماند و سکان هدایت فرهنگ و تفکر جامعه در دست مدیران گروه های مختلف شبکه های اجتماعی قرار می گیرد. امروز اگرچه کسی تلویزیون ها را از خانه بیرون نیانداخته اما عصر تلویزیون ها (رسانه دیداری) پایان یافته و ما مدتی است که وارد عصر رسانه های نوین شده ایم، عصری که به نظرم هنوز آن را به درستی نشناخته ایم. از ویژگی های این عصر «سلطه رسانه به مثابه ابزار قدرت» و «تکثر رسانه» و یا بهتر بگوییم ابزار قدرت در میان شهروندان است. این برای دمکرات ترین دولت ها هم وحشت آفرین است.پس باید این عصر را شناخت و با دنیای رسانه ها برخوردی علمی تر اتخاذ نمود.
رضا سیف پور – مدرس دانشگاه
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه