تنها برنامه رقبای دولت روحانی، افزایش یارانه است | در سال ۹۲ اقتصاد ایران متوقف شده بود
دکتر هادی حق شناس، نماینده سابق مردم انزلی در مجلس و از چهره های اصلاح طلب معتقد است عملکرد چهار ساله دولت روحانی به هیچوجه قابل مقایسه با عملکرد هشت ساله دولت احمدی نژاد نیست، اگرچه می توانست عملکرد مطلوب تری داشته باشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از گیلان امروز، دکتر هادی حق شناس، نماینده سابق مردم انزلی در مجلس و از چهره های اصلاح طلب معتقد است عملکرد چهار ساله دولت روحانی به هیچوجه قابل مقایسه با عملکرد هشت ساله دولت احمدی نژاد نیست، اگرچه می توانست عملکرد مطلوب تری داشته باشد. با این حال این کارشناس اقتصادی می گوید هیچیک از رقبای حسن روحانی در انتخابات پیش رو برنامه ای جز افزایش یارانه ندارند.
آقای حق شناس در روزهای گذشته آقای معین مصاحبه ای انجام دادند و گفتند «بزرگترین رقیب روحانی کارنامه اش است» و همان طور که می دانید در حال حاضر بحث بر سر موضوع اقتصاد است. آیا کارنامه روحانی این قدر ضعیف است که بزرگترین رقیبش باشد؟
واقعیت این است در ارتباط با ارزیابی کارنامه دولت دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه مقایسه با مقطع قبلی یعنی ۴ سال دولت یازدهم با چهار سال دولت دهم است. یک دیدگاه هم این است که آیا نمی توانستیم وضعیت مطلوب تری داشته باشیم؟ لذا هر یک از دو دیدگاه را بخواهیم بررسی کنیم بحث جداگانه را می طلبد.
اگر عملکرد دولت دهم و یازدهم را بخواهم مقایسه کنم در برخی از شاخص ها قابل مقایسه نیست. به طور مثال در آمد ارزی سه سال ۹۳ تا ۹۵ معادل درآمد ارزی سال ۱۳۹۰ بوده است.
ولی در آمد ارزی سال ۱۳۹۰ رشد اقتصادی ۳ درصد برای اقتصاد ایران ایجاد کرد اما درآمد ارزی سه سال ۹۳، ۹۴ و ۹۵ سه برابر سال ۹۰ رشد اقتصادی ایجاد کرد. یعنی درآمد ارزی یکسان ولی آثارش سه برابر بوده است. رشد اقتصادی که براساس گزارش آمار مرکزایران و بانک مرکزی منتشر شده این موضوع را نشان می دهد.
از طرف دیگر ما بعد از ۲۶ سال به یک تورم یک رقمی در ایران رسیدیم. ممکن است گفته شود ثباتی که امروز در بازارهای مختلف مانند بازارکالا، مسکن، سکه و ارز و غیره وجود دارد این ثبات به قیمت رکود است.
واقعیت مطلب این است که یک بخش عمده ای از اقتصاد طبق تعریف علم اقتصاد از رکود خارج شده است. ما در بخش مسکن در رکود اقتصادی هستیم اما آیا در بخش کشاورزی وخدمات در رکود اقتصادی هستیم؟ قطعا بر اساس اطلاعات آماری که وجود دارد این چنین نیست.
لذا عملکر دولت در چهار سال گذشته با لحاظ اینکه که اقتصاد ایران در سال ۹۱ و ۹۲ به معنی واقعی متوقف شده بود، قابل مقایسه با آن موقع نیست. ما یادمان نرفته است که بعضی از کاندیداها در مناظره سال ۹۲ می گفتند که اقتصاد در لبه پرتگاه است. این واژه ها را کاندیدای مقابل رییس جمهور مطرح می کردند. آیا کسی امروز این ادعا دارد که اقتصاد در لبه پرتگاه است؟ نه تنها کسی چنین ادعایی ندارد بلکه ادعا این است که چرا شما عملکرد مطلوب تری ندارید؟ مثلا چرا نرخ بیکاری دو رقمی است؟ در این چهار سال گذشته تعداد زیادی از دانشگاه پیام نور و آزاد که در مقطع قبلی با گسترش افزایش ظرفیت پذیرش در دانشگاه پیام نور فارغ التحیصل و وارد بازار کار شده اند. طبیعی است همه اینهای در شرایطی در مقطع چهارساله وارد بازار کار شده اند که اقتصاد ایران قبلش دچار مشکل جدی بوده، اما همه مشکلات قبلی که در یک مقطع قابل حل نیست، بلکه نیاز به زمان دارد. بنابراین اینکه برخی ادعا دارند رقیب دولت کارنامه اش است، از این منظر است که می تواند عملکرد مطلوب تری داشته باشد.
از طرفی یکی از مشکلات دولت یازدهم این است که عملکردش کمتر در افکار عمومی تبیین شده است. ایراد بزرگ دولت یازدهم این است که عملکردش در ابعاد مختلف بیان نشده. اگر می شد شاید این قضاوت ها انجام نمی شد.
البته در مورد پایین بودن قیمت نفت، احمدی نژاد امروز گفت قیمت نفت پایین است و اگر بقایی بیاید قیمت آن را دوبرابر می کند. آیا این امکان برای رییس جمهور وجود دارد که قیمت نفت را با این دامنه بالا یا پایین کند؟!
یادتان نرفته است که در زمان دولت قبل که قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلار بود وقتی می خواست کاهش پیدا کند احمدی نژاد گفت هرگز قیمت نفت زیر صد دلار نخواهد شد. در زمان او نه تنها نفت به زیر صد دلار بلکه به زیر ۷۰ یا ۸۰ دلار هم رسید. این ادعا همیشه وجود داشته است طبیعی است که عضو اوپک نمی تواند بر روی قیمت نفت اثر گذار باشد.
شاید شاخص بحث در اقتصاد ایران بیش از اینکه آمار باشد – خوشبختانه یا متاسفانه، واقعیتی است که وجود دارد – سفره مردم است. مخالفان دولت ادعا می کنند که سفره مردم خیلی تغییر نکرده است، و رو به بد شدن است.
پاسخ خیلی ساده است. ما شاخصی به نام شاخص فلاکت داریم و این فلاکت مجموع نرخ تورم و بیکاری است. در شهریور سال ۹۲ تورم نقطه به نقطه ۴۵ درصد بود و نرخ بیکاری حدود ده درصد بود که مجموع این دو عدد ۵۵ درصد می شود امروز همان شاخص زیر ۲۵ درصد است.
نکته بعدی، به این دلیل که اقتصاد ایران در چهاردهه گذشته تورم دو رقمی داشته است در حال حاضر معیشت مردم بهبود پیدا نکرده است.
اما یک ادعا می توان کرد و آن هم اینکه آیا امروز مثل سال ۹۱ و ۹۲ که قیمت کالا، مسکن، سکه و ارز لحظه ای تغییر می کردند آیا امروز هم این تغییرات لحظه ای افزایش پیدا می کند؟ یا ثباتی در بازار وجود دارد؟
قیمت بنزین سال ۹۲ با قیمت بنزین سال ۹۶ تفاوتی دارد یا ندارد؟
آیا مثل آن دولت که قیمت بنزین را از ۸۰ تومان به ۷۰۰ تومان و بعد به ۱۰۰۰ تومان رساند، آیا این دولت هم همان کار را کرد؟
قیمت دلار آن زمان از ۱۲۰۰ تومان به ۳۷۰۰ رسید آیا در این دولت قیمت دلار سه برابر شد؟
آیا قیمت مسکن در سال ۹۲ با ۹۶ تفاوت معناداری دارد؟
اصلا قیمت مرغ را در نظر می گیریم. قیمت مرغ در آن سال که حدودا ۶۵۰۰ بود امروز دو برابر شده است؟
اینها در بازار موجود است و به راحتی می توانند قیمت گذاری کنند. آن چیزی که القا می شود این است که مردم بپذیرند مثلا قیمت دلار باید زیر ۱۰۰۰ تومان بشود.
قیمت پراید در دولت قبل از ۵ میلیون به ۱۸ میلیون رسید. آیا قیمت پراید در این دولت چهار برابر شد؟ طبیعی است که چهار برابر نشد، اما به قیمت ۵ میلیون هم بازنگشت. چون در زمان دولت قبلی به اندازه همین افزایش قیمت پول چاپ شد.
آن بحث بیماری هلندی که در اقتصاد ایران مطرح شد توسط دولت قبلی ایجاد شد.
دولت قبلی، کشور را با قیمت نفت بالای صد دلار و درآمد ارزی بالای ۷۰۰ میلیار دلار داشت و با تورم چهل درصدی تحویل دادند.
همان طور که قبلا گفتم سه سال درآمد ارزی ۹۳،۹۴ و ۹۵ معادل در آمد ارزی سال ۹۰ نمی شود.
سه سال معادل یک سال ۹۰! ولی توقعات به یک شکل دیگر در جامعه مطرح می شود. البته همه این چیزهایی که گفتم، نکته این است که به طور نسبی کارنامه این دولت با دولت قبلی قابل مقایسه نیست اما به نظر ما، شرایط پسابرجام برای دولت شرایطی فراهم کرد که می توانست عملکرد بهتر و مطلوبتری داشته باشد.
ما سطح توقعمان از دولت بیشتر از وضعیت فعلی است اما این دلیل نمی شود که بگوییم کارنامه این دولت شبیه دولت قبل است، اصلا قابل مقایسه نیست.
در مورد شرایط پسابرجام هم نظر منتقدین را مطرح می کنم، عده ای از مخالفان تندروی دولت مطرح می کنند که شرایط پسابرجام مثلا منجر به ایرباس شد، که شاید مشکل مردم را حل نکند.
یکی از شرایط پسابرجام ایرباس است اما چند مورد دیگر را من نام می برم.
پیش از برجام، در نتیجه تحریم های ظالمانه هیچ کشتی ایرانی حق تردد با پرچم جمهوری اسلامی در آبهای بین المللی نداشت امروز کشتی های جمهوری اسلامی ایران با پرچم جمهوری اسلامی ایران تردد می کنند.
در زمان تحریم کشتی های خارجی که می خواستند بار ما را به ایران بیاورند، مستقیم به ایران نمی آورند. بار ما را به دوبی می بردند و در آنجا به ازای هر کانتینر بیش از ۱۰۰ دلار پرداخت می کردیم تا مجوز ورود به ایران را بگیرد، اما امروزه بارها مستقیم به بنادر ایران می آید.
اگر تحریم ادامه پیدا می کرد ما باید حداکثر ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار بشکه نفت می فروختیم اما امروز به راحتی ۲.۵ میلیون بشکه نفت می فروشیم.
در هنگام تحریم قطری ها ایران از مخزن مشترک پارس جنوبی ۷۰ درصد برداشت می کردند و سهم ما به ۳۰ درصد رسیده بود اما امروز سهم ما ۵۰ درصد ۵۰ درصد رسیده است.
در هنگام تحریم نفت را می فروختیم و با پولش از هند و چین باید کالا وارد می کردیم و پول ایران در آنجا بلوکه می شد. امروز نفت را به هر کشوری که دلمان می خواهد می فروشیم، آیا اینها مصادیق پسابرجام نیست؟
به نظر شما امروز از کسانی که به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مقابل آقای روحانی نام برده می شود – البته هنوز به طور کامل مشخص نیست- فردی دیده می شود که برنامه اقتصادی بهتری نسبت آقای روحانی داشته باشد ؟
اوج برنامه های اقتصادی جریان مقابل در یارانه خلاصه شده است. یکی می خواهد یارانه ۵۰ هزار تومانی را ۲۰۰ هزار تومان بدهد، آن یکی می خواهد ۲۵۰ هزار تومان بدهد و این نکته را دقت نمی کنند که یارانه ۴۰ هزار تومانی، ۴۰ هزار میلیارد تومان بار مالی دارد و یارانه ۲۵۰ هزار تومانی طبیعتا ۵ برابر بار مالی خواهد داشت، یعنی بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد شد. بعد در بودجه سال جاری درآمد ایران از مالیات، و نفت ۲۰۰ هزار میلیارد تومان نخواهد بود.
برنامه های طرف مقابل به نظر می رسد فقط در افزایش یارانه ها باشد وگرنه برنامه اقتصادی جریان مقابل را ما در ۸ سال دولت قبلی دیدیم که منجر به رشد اقتصادی منفی ایران در دو سال پیاپی در سالهای ۹۱ و ۹۲ شو۴۹/۸درصد کوچک شودعلی رغم آن منابع ارزی بالای ۷۰۰ میلیارد دلار که گیرشان آمد لذا تا این لحظه هیچ برنامه اقتصادی مدونی دیده نشده. آنچه گفته بیشتر در باب پرداخت افزایش یارانه ها بوده است که آن هم نمی تواند واقعی شود.
شاید رای در همان خوابیده است؟
رای درآن خوابیده است، ولی اینکه بعدا چه اتفاقی بیفتد الله اعلم!
با توجه به همه این اتفاقاتی که افتاده است ارزیابی شما از وضع اقتصاد ایران در سال ۹۶ چه طور است؟
بعد از ۲۶ سال ما سال ۹۶ را در حالی شروع کردیم که هم تورم تک رقمی است و هم رشد اقتصادی بالای ۷ درصد داریم. یعنی در ۲۶ سال گذشته هیچ سالی شروعش با این دو شاخص نبوده است. مفهومش این است که بستر اقتصادی برای ایجاد رشد اقتصادی مناسب در سال ۹۶ فراهم شده است. ما سال ۹۲ را وقتی شروع کردیم که تورم ۳۵ درصد بوده است نرخ رشد اقتصادی منفی ۷ درصد بود، ولی سال ۹۶ را با نرخ رد اقتصادی بالای ۷ درصد و تورم ۹ درصد شروع می کنیم.
به تعبیر دیگر، در سال ۹۲ اقتصاد ایران متوقف شده بود نمی خواهم بگویم موتور سوزانده بود که می شود چنین حرفی زد، ولی در سال ۹۶ نه تنها اقتصاد ایران متوقف نیست نه تنها موتور نسوزانده بلکه موتور روشن است و ۲۹ اردیبهشت هر کسی که انتخاب می شود یک اقتصاد موتور روشن را تحویل می گیرد و اگر مهارت به خرج بدهد می تواند یک رشد اقتصادی مناسبی را در سال ۹۶ کسب کند.
در مورد نرخ ارز، البته در اواخر سال از آن وضعیت در آمد، برخی معتقدند ثابت نگه داشتن نرخ ارز به اقتصاد ضربه زده است؟
هیچ شکی وجود ندارد که ثابت نگه داشتن نرخ ارز به اقتصاد ضربه می زند. ولی نکته اینجاست که افزایش نرخ ارز مابه التفاوت تورم داخلی به خارجی تعیین بشود به طور مثال اگر در سال ۹۵ تورم ایران ۹ درصد بوده، تورم کشوری که از آن کالا وارد می کنید ۵ درصد بوده باشد ما به التفاوت ۴ درصد می شود. یعنی نرخ ارز در سال ۹۶ باید ۴ درصد بیشتر از سال ۹۵ باشد. زمانی نرخ ارز می تواند ثابت باشد نرخ تورم ایران معادل نرخ تورم سایر کشورهایی باشد که با آنها مبادله تجاری داریم.
موضوعی که طرف مقابل در مورد آن زیاد صحبت می کند در مورد سرمایه گذار خارجی است. واقعا ورود سرمایه گذار خارجی به ایران به معنای فروختن عزت و این جور چیزهاست؟
الگوهایی که از کشور های مسلمان مثال می زنیم یکی مالزی است، اگر مالزی، مالزی شد، بخش عمده اش به خاطر جذب سرمایه گذار خارجی بوده است. برخی از کشورهای همسایه علی رغم درآمدهای افسانه ای که دارند اگر رشد کردند به دلیل جذب سرمایه گذار خارجی بود. ما مجبوریم جذب سرمایه گذار خارجی داشته باشیم اگر مثلا در پارس جنوبی جذب سرمایه گذار خارجی نداشته باشیم مفهومش این است که گاز ایران را قطری ها می برند، گاز ایران را عراقی ها می برند، نفت ما را عربستانی ها می برند این طبیعی است ما نمی توانیم همین طور ساکت بنشینیم و بگوییم پول نداریم و سرمایه گذاری نکنیم و دیگران بیایند گاز، نفت و منابع مشترک ما را ببرند.
البته آنها می گویند به داخلی ها بسپاریم، این توان را دارند.
یقینا در شرایط مساوی باید به داخلی داده شود. اما داخلی ها به هر دلیلی که یکی از آنها رفتار های غلط ما در سنوات گذشته تمایل ندارند در ایران سرمایه گذاری کنند و پول خود را در خارج کشور سرمایه گذاری می کنند در این شرایط مجبوریم سرمایه گذار خارجی داشته باشیم.
دیدگاه