میل و کباده، پر! مرشد و گود زورخانه، پر!
محسن مهرعلیزاده درگیر شکایتاش علیه امیر حسینی است و وزارتیها حواسشان نیست، کمیته المپیک هم با تمام توان بودجه خرج میکند تا برای بازیهای باکو آماده شوند، جایی که ورزش ملی ایران را به تاراج بردهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از خبرآنلاین، تلخ تر از آن چیزی که تصورش را بکنید. دیگر با گود زورخانه به عنوان ورزش ملی ایران بایدخداحافظی کنید . ببوسید میل و کباده و تخته شنا و شلوارک پهلوانی را، اصلا هیچ نگوئید، بگذارید مرشد بخت برگشته زمزمه کند. ضربش سرد شده و خاموش کنید چراغ همه زورخانه ها را …
ثبت زورخانه به نام آذربایجان!
صفحه بازی های کشورهای اسلامی سال ۲۰۱۷ ورزش زورخانه را ورزش ملی آذربایجانی ها معرفی کرده است.این همان مسابقات ورزشی که برای کشورهای مسلمان زیر نظر IOC برگزار می شود .کمیته های المپیک هر کشور مسئول مستقیم آن هستند. ایران هم قرار است با لشکری عظیم و طویل به باکو برود برای این مسابقات.در این صفحه عملا زورخانه ورزش ملی آذربایجان نامیده شده و پوریای ولی با تاریخ ۷۰۰ ساله این ورزش به نام کشور آذربایجان با مرکزیت باکو و نه خطه آذربایجان سند خورده است!
حالا فقط ۳ ماه دیگر تاریخ مصور و مکتوب دومین دوره بازیهای کشورهای اسلامی با این جعل تاریخی ثبت خواهد شد تجربه ادعای ثبت چوگان ایرانی توسط آذربایجانی ها را یادتان هست که با واکنش های رسانه ها مسئولین وقت از خواب پریدند و در نهایت آذربایجانی ها مجبور شدند چوگان قره باغ را ثبت کنند و میراث ملی ما شریک پیدا کرد؟ این بار برای ورزش آیینی ما ، آذربایجانی ها بازهم پیش دستی کردند و مثل نوروز یا چوگان ، از ما پیش افتادند و رشته ای را که مال ماست با قهرمان خویی اش به نام خود سند می زنند و جالب اینکه کاروان بلندبالای ورزش ما به این جشن بزرگ می رود تا رسمیت ببخشد به دوستان همسایه و ادعای مالکیت شان، بی آنکه تلاشی کرده باشد حتی برای ذکر تذکر به این میزبانان.
خواب فدراسیون بین المللی
سال هاست که هزینه می کنیم برای جهانی کردن ورزش زورخانه ای. فدراسیون بین المللی اش را ثبت کردیم و سالانه میلیاردها تومان برایش هزینه می کنیم اما حالا این میراث ملی مان را داریم از دست می دهیم . این بار وقتی رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای که متولی این رشته است ،درگیر انتخابات و رفتن در فهرست شورای شهر و سودای شهرداری تهران است ، آذربایجانی ها توانستند با ثبت این رشته در آی او سی ، صاحب تشکیلاتی شوند که استاد مهرعلیزاده می خواستند با نام ایران ، جهانی اش کنند.
چه کسی مسئول است؟
دست بر قضا متولی جهانی ورزش زورخانه ای ایرانی است اصلا آن فدراسیون بین المللی و جهانی این رشته وسط تهران است و رئیسش کسی نیست جز رئیس سابق سازمان تربیت بدنی آقای مهندس مهرعلیزاده.
محسن مهرعلیزاده که زور هیچ کدام از اسلاف سلطانی فر به او نرسیده تا به امروز و بیش از ۱۰ سال است که زمامدار فدراسیون IZSF است: فدراسیون بین المللی ورزشهای زورخانه ای …
این فدراسیون رقم قابل توجهی را از بودجه عمومی کشور دریافت می کند. بودجه برای صدور ورزشی هزینه شده که امروز نه تنها صادر نشده بلکه از دست ما هم در آمده. حالا آذری ها هستند که آن را ورزش ملی خودشان می دانند و مسابقاتش را برگزار می کنند و کل هزینه ای که آنها برای این کار کرده اند. به جرات یک دهم همه هزینه های IZSF در ده سال گذشته نبوده است. یعنی تصور اینکه آذری ها پول داشتند و زورخانه را ملی کردند، غلط است. آذریها اتفافا اینجا با پول خودمان ما را زمین زدند و هنوز حافظهمان خدمات شبانه روزی IZSF به آذریها و تلاش برای احیای زورخانه در آذربایجان با محوریت خیام عروجاف را به یاد می آورد.
چرا این طور شد؟
اما شاید از خود بپرسید پس مهرعلیزاده به عنوان متولی ورزش زورخانه ای کجا بوده که این اتفاق افتاده است:
مهرعلیزاده و امیرحسینی هر دو سال ها برای تاسیس و پیشبرد IZSF با هم همکاری داشتند. اما در میانه مسیر رابطه شان شکرآب شد. امیر حسینی در اقدامی عجیب بر کنار و مهرعلیزاده همان تجربه را با یزدانی خرم و شجاعی دنبال کرد. البته یزدانی خرم باهوش تر بود و زود راهش را جدا کرد.
این وسط رسانه ها هرچه زدند به در بسته خورد تا اینکه بالاخره مهرعلیزاده از امیر حسینی شکایت کرد و بعد از دعوای طولانی بالاخره توانست حکم محکومیت امیر حسینی را بگیرد. در این هیاهو دود به چشم زورخانه می رفت . امیر حسینی به زندان رفت و بسیاری برای آزادی او تلاش می کردند و مهرعلیزاده برای گرفتن ندامت نامه و شروط آزادی …
به عبارت ساده و بدون تکلف درست در روزهایی که مهرعلیزاده برای انداختن حسینی در زندان تلاش می کرد و حسینی هم برای رهایی ، آذری ها نشستند و دعوای خانوادگی ما را به سود خود خاتمه دادند و بولتن نوشته به همه ارسال کردند. موافقتش را هم گرفتند و رسما زورخانه را به نام خود زدند.
در این قائله ، فاتحه همه الفاظ و القاب پهلوانی و جوانمردی را هم خواندند چون کسانی که قرار بود صادر کننده مرام پهلوانی و ارزشهای اخلاقی باشند خودشان نیاز به میانجیگری پهلوانان پیدا کردند و هنوز اندر خم کوچه لجبازی ایستاده اند.
دیدگاه