حسن مقدمی شهیدانی

نهضت میرزا کوچک خان؛ مینیاتوری از جمهوری اسلامی – بازخوانی تطبیقیِ ابعاد تشکیلاتی نهضت جنگل

اهمیت مسئله نفوذ در یک نهضت اصیل، بر هیچ خردمندی که تاریخ را به قصد عبرت آموزی تورق کرده باشد، پوشیده نیست

حسن مقدمی شهیدانی۵۱۸۶۵۴

بازخوانی وارونه وقایع تاریخ معاصر، آنقدر فراگیر و پردامنه است که از یک نهضت اصیل و مردمی ـ مانند نهضت جنگل ـ ، نهضتی بدلی و احیاناً چپگرایانه معرفی می کند و تشکیلاتی منسجم و پیچیده را در حد یک حرکت چریکیِ کوچک و کور نشان می دهد! حقانیت و مظلومیتِ روحانیِ فاضل و مجاهد گیلانی، میرزا کوچک خان جنگلی، موجب شد که سیمای حقیقی میرزا و نهضت اسلامی و اصیلش، از پسِ پیرایه های کتاب ها و مقالات پرشمارِ مغرضین و منحرفین به درآید و نسل نو از مبارزان مسلمان را با بن مایه واقعی اندیشه مبارزاتیِ میرزا از یک سو و با ابعاد پیچیده نهضت جنگل، از دیگر سو، آشنا سازد. نقطه عطف تمام تعاریف و تفاسیر از نهضت میرزا کوچک خان را باید فرمایش مقام معظم رهبری بدانیم که حرکت میرزا را به عنوان «مینیاتوری از جمهوری اسلامی» معرفی می کنند[۱]. در همین تعبیر رسا حداقل به سه اصل کلی اشاره رفته است که در تحلیل نهضت جنگل مسیرهای تازه ای را خواهد گشود؛ نخست جنبه اسلامیت و جمهوریت نهضت که در کنار هم دیده شده است و نشان از اصالت آن از یک سو، و نشان از مردمی بودنش از دیگر سو دارد. اصل دوم ناظر به نگاه همه جانبه به نهضت است که نشان می دهد نهضت جنگل را باید به مثابه یک تشکیلات فکری، سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد و نه صرفا حرکتی نظامی! اصل سوم پیوند میان نهضت میرزا(ره) با نهضت امام خمینی(ره) است که در عینیت بخشیدن به مفهوم «جمهوری اسلامی»، نقطه اشتراک دارند. و از این حیث، نهضت میرزا گرچه در مقیاسی کوچک و در جغرافیائی محدود فرصت عینیت یافته، اما از سنخ همان است که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در سراسر ایران اسلامی محقق شد و لذا این ماکت و مینیاتور از «جمهوری اسلامی» را باید پیشینه ای تجربه شده و عینیت یافته از نظام مقدس جمهوری اسلامی برشمرد.

در نوشتار حاضر به بازخوانی ابعاد تشکیلاتی نهضت جنگل به عنوان پیشینه عینیت یافته کوچکی از نظام جمهوری اسلامی، خواهیم پرداخت.

جمعیت اتحاد اسلام؛ تشکیلات فقهی و فکری در رأس نهضت جنگل

یکی از اشکالات و غفلتهای – تعمدی یا جاهلانه- در برخی پژوهش های مرتبط با تشکیلات نهضت جنگل، عدم لحاظ قرار دادن نقش جمعیت اتحاد اسلام به عنوان کادر رهبری فکری و فقهیِ نهضت جنگل است. جمعیت اتحاد اسلام، متشکل از چند فقیه و مجتهد مشهور گیلانی – از جمله حضرات آیات سید عبدالوهاب صالح، میرزا محمدرضا حکیمی، شیخ علی علم الهدی فومنی، سید محمود روحانی، شیخ بهاء الدین املشی و…- به عنوان کانون سیاست گذاری نهضت جنگل مطرح است و از این حیث، میرزا و نهضت جنگل را باید به عنوان بازوی اجرائی و عملیاتی این تشکیلات برشماریم. با این وجود چگونه می توان اتهامِ تبعیت از اندیشه های وارداتی را به این نهضت اصیل وارد دانست؟! اتکای نهضت میرزا بر بنیان های فقاهتی یکی از وجوه ممتاز این نهضت است. گرچه میرزا خود تا سطوح عالیه حوزوی تحصیل کرده، اما همچنان با پرهیز از خودکفائی های روشنفکرانه معمول در میان برخی از رهبران اجتماعی-سیاسی، اندیشه فقاهتی-مبارزاتی اش را از مجتهدین طراز اول حاضر در جمعیت مذکور وام می گیرد. پیوند زدن دو مسئله اجتهاد و جهاد، مهم‌ترین وجه ماندگاری و اصالت نهضت میرزاست. عاملی که در نهضت امام خمینی(ره) نیز نقش محوری دارد.

نهضتی از مردم و برای مردم

صلای اصلاح خواهیِ نهضت میرزا، صدای مظلومیت و محرومیتِ مردمی است که در تمامِ سالهای بعد از نهضت مشروطیت، گردِ محرومیت و مظلومیت از چهره زندگی شان پاک نشده و این است که با شنیدن یک صدای آشنا، به دعوت میرزا لبیک می گویند و پایه های نهضت جنگل به دست توده های مردم مسلمان پایه ریزی می شود. این است که قبای خدمت به توده های محروم از نخستین روزها بر قامت جنگلیان دوخته می شود و جنگیانِ اصیل، تا آخر بر همین مرام باقی می مانند. از این روی می توان این نهضت را «نهضتی از مردم و برای مردم» نامید.

اعتماد به مردم در پیشبرد آرمان های انقلابی وجه مشترک نهضت میرزا و نهضت امام خمینی است. اگر امام در آغازین روزهای نهضت، ظرفیت مردمی نهضت را به رخ رژیم می کشد و روحانیت را با واقعیت هایی از عمق راهبردی این نهاد در میان مردم آشنا می سازد، دقیقا بر اساس همین اعتماد است. این در حالی است که امام خمینی(ره) اساسا تکیه و توجه اساسی به نقش آفرینی احزاب و نخبگان سیاسی ندارد و حتی در وقتی که نخست وزیری بازرگان را -به اصرار دوستان می پذیرد- در متن انتصاب، ضرورت عدم وابستگی حزبی بازرگان در اداره امور را تذکر می دهد[۲] همانگونه در آستانه ورود به کشور نیز مهندس صباغیان -یکی از اعضای اصلی نهضت آزادی- را از ماشین پیاده می کند.[۳] این مسئله وقتی اهمیت می یابد که تذکر امام به برخی از سران روحانیِ نهضت[۴]، در مورد پرهیز از حزب گرائی را مورد نظر قرار دهیم.[۵]

تشکیلات اقتصادی و خدمات اجتماعی نهضت میرزا

خدمت به توده های مردم یکی از اصول اساسی نهضت میرزاست که به مانند شعارهای جذابِ طرفداران انجمن ها و احزابِ بعد از مشروطه، فقط زینتِ اساسنامه ها و آئین ‌نامه ها و مرامنامه های نهضت نیست بلکه در تمام ابعاد و به معنای واقعیِ کلمه، عینیت یافته است.

بررسی ابعادِ اقتصادی و اجتماعی نهضت جنگل مسلماً در این مختصر نمی گنجد اما در این مجال، مسائل محوری در این باب را از نظر می گذرانیم. گفت و گو در باب مسائل اقتصادی و اجتماعی نهضت جنگل در دو محور اساسی قابل پیگیری است. یکی خدمات مردم در قبال نهضت و دیگر خدمات جنگلیان به مردم.

نهضت میرزا در جهت تأمین منابع مالی خود، نهضتی نمونه و کاملاً مردمی است. آنها در عصری که هر روز خبری از وابستگی مالی برخی سیاسیون و هسته های تشکیلاتی به کشورهای بیگانه به گوش می رسید، تلاش نمودند با استمداد از ظرفیت های بومی و مردمی، هم شائبه وابستگی به غرب و شرق را منتفی سازند و هم عمق راهبردی نهضت در میان توده های مردمی را به نمایش گذارند. اتفاقی که عینا در نهضت امام خمینی(ره) نیز – در حجمی گسترده تر- تکرار می شود.

واکاوی اسنادِ مرتبط با این موضوع هم نهضت را از اتهامِ وجود اندیشه های اقتصادیِ چپ مبرا می سازد –که در این صورت نباید سرمایه داران با آن همراه شوند- و هم اتهامِ ظالمانه یاغی‌گری را بی اثر می سازد. اتهامی که رژیم شاه و نیروهای ساواک پس از نیم قرن -و پس از قیام پانزده خرداد- تلاش کردند در مورد نهضت امام تکرار کنند؛ آنان گاهی طرفداران امام و حماسه سازان پانزده خرداد را افرادی اغتشاش‌گر و اوباش لقب دادند و وقتی برخی از جوانمردان مانند طیب حاضر نشدند این اتهام دروغین به امام را تکرار کنند به شهادت رسیدند[۹] و گاهی مسئله وابستگی مالی این حرکت به جمال عبدالناصر را مطرح ساختند[۱۰] تا یک قیام اصیل اسلامی و مردمی را حرکتی خرابکارانه، ضد مردمی، و وابسته به بیگانه جلوه دهند!

خدمات اجتماعی نهضت جنگل بسیار فراوان و فراگیر است که نشان از روحیه مردمی راهبران نهضت و نیز قوت بنیه مالی آنان دارد. در ذیل برخی از این خدمات از نظر می گذرد:

۱- راه اندازی حشمت رود و آبادانی شرق گیلان؛ یکی از اقدامات مهم نهضت جنگل، انشعاب بخشی از رودخانه سفیدرود بود که پیش از ریختن آن به دریای خزر، به مناطق وسیعی از شرق گیلان از جمله آب لاهیجان، می رساند و موجب رونق کشاورزی و آبادانی بخش وسیعی از آن مناطق شد. این رود به دست یکی از سران نهضت به نام دکتر حشمت ایجاد شد و در حال حاضر به نام «حشمت رود» معروف است[۱۱].

۲- جنبش مدرسه سازی در غرب گیلان؛ در برهوت بی سوادی و فقر فرهنگی، و در هنگامی که به دلیل عدم برخورداری از تمکن مالی، بسیاری از مردم در مناطق محروم گیلان از نعمت سواد بی بهره می ماندند، یکی از خدمات و اقدامات مهم نهضت جنگل،– با وجود مضیقه های مالی شدید نهضت و فضای پرفراز و نشیب مبارزه- ایجاد مدارس عمومی در برخی از مناطق غرب گیلان بود. که از جمله آن، می توان به ساخت چند دبستان شش کلاسه در شفت و صومعه سرا و ماسوله و فومن و نیز یک دبستان شبانه روزی در کسماء، اشاره کرد. [۱۲] برخی از این مدارس در حاضر با تغییر نام و احتمالاً بدون اطلاع مجموعه های فرهنگی از پیشینه تاریخی شان، در حال خدمت رسانی اند.

۳- راه اندازی مرکز بهداشت عمومی؛ تأسیس مرکزی به نام «صحیه جنگل» یکی دیگر از اقدامات میرزا در جهت رفاه عمومی است. این مرکز که نامش از عبارتی عربی به معنای مرکز درمانی و سلامت، وام گرفته شده، شامل بیمارستانهائی بود که با همت و محوریت پزشکان ماهری مانند دکتر ابراهیم حشمت، دکتر سید عبدالکریم کاشی و دکتر ابوالقاسم فَربُد راه اندازی و ادره می شد و در ایام بروز انواعِ بیماری های مسری و کشنده و در زمانه قحطی امکانات پزشکی به داد مردم گیلان می رسید.[۱۳]

۴- رساندن آذوقه به تهران در ماجرای قحطی بزرگ؛ در جریان قحطی ناشی از استفاده انحصاری انگلیسی‌ها از ارزاق مردم برای نیروهای نظامی خود که منجر به کشته شدنه میلیونی مردم ایران از شدت گرسنگی شده است، تنها جمعیتی که توانست در آن بحرانِ ملی به حمایت از مردم تهران برخیزد نهضت جنگل بود.[۱۴] آنها با رساندن مقدار زیادی ارزاق عمومی به تهران، موجب نجات جان بسیاری از مردم رنجدیده تهران گردیدند و وفاداری ملی و وطنی خود را برای همیشه به اثبات رساندند. این در حالی اتفاق افتاد که دولت مرکزی از هر گونه حمایت از مردم ناتوان بود و تقریبا مردم را با قحطی رها کرده بود[۱۵]. نکته مهم آنکه اقداماتی از این دست را می توان دقیقا در تنافی با برخی از شبهات بی پایه پیرامون میرزا -از جمله شبهه تجزیه طلبی نهضت جنگل- برشمرد چه اینکه یک جمعیت مقتدر اگر قصد تجزیه بخشی از خاک سرزمینی را داشته باشد، بهترین فرصت را در بحران های اجتماعی می یابد و قاعدتاً نباید به رفع بحران کمک نمایند.

نهضت امام خمینی (ره) در تمام جنبه های پیش گفته، اشتراکات زیادی با نهضت میرزا دارد. حمایت حضرت امام (ره) از مردم فقیر و سرما زده و رساندن لباس، و سوخت و آذوقه به آنها در زمستان سال ۱۳۴۲ یکی از این نوع اقدامات در آغاز نهضت است. امام خمینی در دورانی که در ایام اقامت اجباری در منزلی در تهران قرار داشتند و در محظورات شدید بودند وقتی از اوضاع سرمای شدید که جان مردم فقیر را تهدید می کرد مطلع شدند در ۲ بهمن ۱۳۴۲ نامه ای به فرزندانشان آقا سید مصطفی نوشتند و به لزوم کمک سریع و کافی به سرمازدگان تاکید کرده و افزودند: «اگر خداى نخواسته کسى در این سرما تلف شود، همه مسئول هستیم و از انتقام خداى تعالى مى‏ترسم … مقدارى وجه فرستاده شد. این مبلغ که شصت هزار تومان است با وجوهى که اهالى محترم مى‏دهند در تحت نظر معتمدین محل، هر طور صلاح است، تقسیم شود؛ چه خاکه زغال و چه آذوقه و لباس.»[۱۶] ایشان در موارد دیگر به موضوع مضیقه و مرگِ ناشی از سرمازدگی مردم فقیر شهرهای مختلف از جمله همدان و… اشاره کرده و از ناتوانی دولت و حکومت در رسیدگی به محرومین ابراز ناراحتی شدید کرده، از خیرین و افراد متمکن برای کمک به مستمندان دعوت کرده اند[۱۷].

فرمان تشکیل جهاد سازندگی و ایجاد کمیته امداد، به منظور رفع محرومیت های مالی و عمرانی و تشکیل نهضت سوادآموزی برای ریشه کن کردن بی سوادی و ایجاد اقدامات اساسی در جهت واکسیناسیون عمومی برای ریشه کن کردن بیماری هایی مانند فلج اطفال و… از جمله اقدامات پس از پیروزی است.

تشکیلات نظامی نهضت میرزا

گرچه جنبه نظامی در نهضت میرزا اصلی ترین شاخصه نیست ولی یکی از وجوه پررنگ نهضت محسوب می شود و از این حیث انسجام تشکیلاتی مطلوبی دارد. ایجاد مدرسه نظام در گوراب زرمیخ، یکی از شاخص ترین جنبه های تشکیلات نظامی نهضت است. مدرسه ای که با به کار گیری افرادی خبره به تربیت جنگلی ها می پردازد. در این مدرسه از افسران خارجی همگرا از کشورهای لهستان، آلمان، روسیه و… نیز استفاده می شد که به آموزش تاکتیک ها و فنون نظامی و آشنائی افراد با سلاح های مختلف را به عهده داشتند. ریاست مدرسه دانشگاه افسری یا مدرسه نظامیِ گوراب زرمیخ، بر عهده ماژور فن پاشن افسر آلمانی بود که لیوتنان اتریشی و چند افسر دیگر در آن به آموزش نیروهای جنگل مشغول بودند. جنگلی ها همچنین در لاهیجان نیز نیرویی را با نام «نظام ملی» ایجاد کرده بودند[۱۸].

ایجاد اردوگاه های نظامی در دل جنگل، در امتداد تشکیلات نظامی انجام می گرفت و کار مواجهه با نهضت میرزا را با دشواری همراه می کرد و از همین حیث، این نهضت یکی از طولانی ترین نهضت های مردمی در ایران معاصر نام گرفته که حدود ۷ سال به طول انجامید. برخی از این اردوگاه ها هنوز موجود است.

تولید و تعمیر انواع سلاح ها یکی دیگر از اقداماتِ تشکیلات نظامی بود. افرادی مانند یان کولارژ که مهندس و اهل چک بود نیز از کسانی است که در نهضت جنگل حضور داشت و به ساخت و یا تعمیر سلاح های خراب می پرداخت و نهضت کارگاه بزرگی را برای فعالیت هایش ایجاد کرده بودند[۱۹]. این مسئله در عین حال که نهضت را از هر جهت خودکفا می کرد، برگرفته از نوع نگاه رهبران نهضت در جهت استفاده از ظرفیت های درون زا بود و از این حیث، به پیشرو بودن جنگلیان در میان نهضت های معاصر، باید اذعان کرد.

نهضت جنگل و استفاده از رسانه های مکتوب

نهضت جنگل علی رغم توجه به اقشار محروم و روستائیان و به کارگیری آنان در بدنه نهضت، به ابزارهای روزآمد تمدنی مجهز بود و از این حیث حرف و شعار و عقیده خود را با آحاد مردم، دشمنان و مخالفانش در میان می گذاشت. ایجاد مطبعه یا چاپخانه جنگل در صومعه سرا به منظور نشر منشورات نهضت (اعم از اعلامیه، خبرنامه، جزوه، کتاب و…) یکی از اقدامات مهم جنگلی هاست.

انتشار روزنامه جنگل اقدام مهم دیگری است که نام و مرام میرزا و یارانش را در تاریخ ثبت کرده است. این روزنامه مدتها به صورت مستمر در کسما انتشار می یافت و به دلیل محبوبیتی که یافته بود، در سراسر گیلان و در بسیاری از شهرهای ایران مخاطبان پیگیری داشت و نسخه های آن دست به دست در میان مردم می گشت. بسیاری از توطئه های رسانه ای و تهمت های ناروا به جنگلیان توسط مقالات مندرج در این روزنامه خنثی می شد. اگر چه مخالفان نهضت، با ناجوانمردی به هر وسیله ای در جهت بدنامی میرزا قدم بر می داشتند که نگارش کتابچه «تاریخچه جنگلیان» در سال ۱۳۳۷ق یعنی در اثنای نهضت به سفارش کریم خان رشتی از خائنین وابسته به انگلیس که در فروپاشی نهضت جنگل و شکل گیری سلسله پهلوی نقش مستقیم و مهمی داشت. این کتاب یا فحشنامه توسط یکی از خادمین کریم خان به نام شیخ محمدباقر شریعت گیلانی نوشته شد و در تهران منتشر گردید تا نهضت جنگل را بدنام کند[۲۱].

سیاست خارجی و دیپلماسی جنگلیان

یکی از وجوه اثرگذار در یک نهضت آزادی‌خواه در تراز ملی، مذاکرات سیاسی و تبادل نظر در عرصه دیپلماسی است. شخص میرزا به همراه برخی از یاران نزدیکش محوری ترین نقش را در این حوزه ایفا کرده اند. آنها از یک سو دیدارهای زیادی با نمایندگان و کارگزاران دولت مرکزی داشته اند و از دیگر سو جلسات مهم و متعددی با سران برخی از کشورهای استعمارگر از جمله انگلیس و روسیه (روسیه تزاری و بعدتر هم روسیه شوروی یا بلشوئیک) داشته اند. بررسی مستندات این دیدارها و نتایج آن، نقش مهمی در بازشناسی اندیشه مبارزاتی نهضت میرزا دارد. گرچه تاریخ سازی های وابسته به استعمار و استبداد بر حقائق مربوط به این حوزه تا حدود زیادی سایه انداخته، اما هنوز هم همه نشانه های حقیقت محو نشده اند و به اندازه کافی سند و استدلال در تبیین واقعیت های مربوطه وجود دارد.

ماحصل دیدارهای میرزا با دولتی ها و گفتمان رایج او بر مدار برادری و اخوت با ایرانی جماعت، تلاش برای بازگشت مشروطه حقیقی و مقابله با اجنبی‌ها، همه در جهت حفظ منافع ملی خلاصه می شود. کسی که با اسناد مربوط به نهضت میرزا کم‌ترین آشنائی را داشته باشد، هرگز حتی احتمالِ اندیشه تجزیه طلبی در نهضت را هم به ذهن نمی آورد؛ چه اینکه بعد از نفوذ منحرفان به صفوف جنگلی های معتقد، میرزا که با توطئه استعمار خود را در برابر سربازِ ایرانی دید، به جای دست بردن به اسلحه و برادرکشی، پناه برد به دل جنگل به نشانه اینکه راه گم نشود.

مذاکرات میرزا با سران انقلاب بلشوئیکی روسیه و نتیجه قرارداد مکتوب با آنها به این اتهام کهنه انگلیسی پاسخ می دهد و روشن می سازد که میرزا پس از ورود خودسرانه بلشوئیک ها به انزلی و به منظور مهارِ انقلاب کمونیستی در ایران با آنان به مذاکره می نشیند و تلاش می کند از اقدامات انقلابی -الحادی آنها در گیلان و ایران جلوگیری نماید. به شهادت اسناد موجود، هر نوع مراوده حکومت جنگل با روسیه بلشوئیک متوقف است بر عدم تبلیغ آموزه های کمونیستی و پرهیز از دست زدن به اقداماتی مشابه آنچه در روسیه اتفاق افتاده است مانند مصادره اموال مردم به بهانه سرمایه داری و… [۲۴]. کیاست میرزا در مذاکره با خارجی ها موجب آن می شود که همه مخالفانِ اسلام‌خواهی در دشمنی با نهضت جنگل به توافق برسند و با روش‌های پیچیده در صدد نابودی نهضت برآیند. همدستی روسها و انگلیسی ها و همراهی منحرفین و وابستگانِ داخلی با آنها، در نهایت به شهادت مظلومانه میرزا و ترور تاریخی – شخصیتی او منجر می شود. جالب آنکه بدانیم اصلی ترین راهبرد در نابودی نهضت جنگل، پدیده نفوذ است!

برای زمینه سازی نفوذ ابتدا برخی از انقلابی نماها مانند احسان الله خان، خود را به رهبر نهضت نزدیک کرد و با اتخاذ مواظع افراطی و اختلاف افکن، شکاف شدیدی در بدنه نهضت ایجاد کرد. داستان نفوذ آنقدر اهمیت می یابد که نیروهای نشان‌دار سیاسی و جاسوس‌های رسمی وابسته به استعمار انگلیس- کسانی مانند میرزا کریم خان رشتی عبدالحسین خان سردار محیی و…- طمعِ حضور در نهضت میکنند و گرچه با مقاومت میرزا روبرو می شوند ولی در نهایت خود را به قافله می رسانند تا از نزدیک در فروپاشی یکی از مهم‌ترین نهضت‌های ضد استعماری و ضد استبدادی ایران سهیم باشند. تطمیع، تهدید، ترس، تردید، خام اندیشی و خیانت برخی از یاران نهضت (در سالهای پیشین سوابق مثبت فراوانی در انقلاب جنگل داشته اند) نیز ضربه نهایی را به نهضت می زد و در نهایت میرزا برای اعلام اصالت نهضت در بستر تاریخ، از اریکه نخست وزیریِ جمهوری جنگل به زیر آمده و به دامن جنگل پناه برد تا اعلام کند که هرگز با حضور بلشوئیک ها در ایران و گیلان موافق نبوده و هرگز نا اهلان و نامحرمان، جائی در نهضتش ندارند و اعلام کند که ترس و تردید و اعتماد به بیگانه و عدم تحلیل صحیح از شرایط توسط برخی از یاران، هزینه سنگینی برای همه، از جمله خودشان خواهد داشت! آنگونه برای حاج احمد کسمایی و دکتر حشمت سرنوشت غم باری رقم خورد.

اهمیت مسئله نفوذ در یک نهضت اصیل، بر هیچ خردمندی که تاریخ را به قصد عبرت آموزی تورق کرده باشد، پوشیده نیست. این است که راهبرانِ انقلاب اسلامی ایران با اتکا بر تجارب تاریخی ملت ایران، همواره بر ملاک قرار دادن حالِ فعلیِ انقلابی ها، عدم سهل انگاری در اعتماد به نا اهلان و نامحرمان، و توجه به عنصر حیات بخشِ بصیرت سیاسی- اجتماعی، و بستنِ راه های نفوذِ دشمن، هشدار داده اند.

——————-

پاورقی ها:

[۱] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت میرزا کوچک‌خان جنگلی در تاریخ ۱۳۹۱/۰۸/۲۹.

[۲] . امام در حکم انتصاب بازرگان در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ چنین نوشته است: «جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مى‏نمایم‏.». بنگرید به؛ صحیفه امام، ج۶، ص۵۴٫

[۳] . برای تاریخ می گویم؛ خاطرات محسن رفیق دوست، ج۱، ص۲۷٫

[۴] . در خاطرات هاشمی رفسنجانی می خوانیم؛ «…پیش از این بحث حزب شده بود… اما با مخالفت امام روبه رو شده بود. امام از اول نسبت به حزب بدبینی خاصی داشت و آن را موجب تفرقه می دانستند.» هاشمی رفسنجانی در ادامه به پاسخ منفی امام(ره) به آقای طاهری خرم آبادی -پیرامون تشکیل حزب- اشاره کرده است. ر.ک: هاشمی، محسن. (۱۳۷۶). هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه. تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، ص۳۳۷٫  همچنین در مورد ذهنیت منفی امام در مورد تحزب بنگرید به؛ همان، ص۳۳۵٫

[۵] . با مراجعه به سخنان حضرت امام(ره)، مخالفت مبنائی و معطوف به تجربه تلخ تاریخی ایشان در باب تحزب در ایران قابل دستیابی است، برای نمونه ایشان در این مورد فرموده اند؛ « وجهه ما یک چیز باشد: «اللَّه»، أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ‏، قیام للَّه. دیگر نمى‏تواند که یک کسى یک طرف برود، یک کسى یک طرف دیگر. اگر دیدید که در یک قیامى دسته دسته و حزب‏ شد و حزبْ‏ حزب‏ و جبهه جبهه شد، بدانید خدا در کار نیست.» صحیفه امام،ج‏۵، ص : ۵۱۱٫ برای مشاهده نمونه های بیشتر بنگرید به؛ همان، ج ۱۷، ص ۱۹۱٫

[۶] . سردار جنگل، صص۹۵-۹۶٫

[۷] . برای اطلاع از نحوه تأمین منابع مالی نهضت جنگل و موضوع عشریه، رجوع کنید به؛ سردار جنگل، ص۹۵ ؛ نهضت ‌جنگل ‌و اتحاد اسلام‌: اسناد محرمانه ‌و گزارش‌ها، به ‌کوشش:‌ فتح‌اللّه ‌کشاورز، سازمان ‌اسناد ملی‌ایران‌، ۱۳۷۱، تهران‌، ص‌۱۱۷-۱۱۹ ؛ استاد فخرایی، مسئول معارف و فرهنگ در تشکیلات سردار جنگل، مصاحبه کنندگان احمد سمیعی، رضا شعبانی، عبدالکریم گلشنی، کیهان فرهنگی، آذر ۱۳۶۳، ش۹، ص۵٫

[۸] . سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۶، ص۳۵۲-۳۵۳٫

[۹] . نهضت امام خمینی، ج۱، ص۷۸۳-۸۰۰٫

[۱۰] . نهضت امام خمینی، ج۱، ص۶۰۸-۵۸۹٫

[۱۱] . سردار جنگل، ص۱۷۹٫

[۱۲] . سردار جنگل، ص۳۳۱؛ استاد فخرایی، مسئول معارف و فرهنگ در تشکیلات سردار جنگل، مصاحبه کنندگان احمد سمیعی، رضا شعبانی، عبدالکریم گلشنی، کیهان فرهنگی، آذر ۱۳۶۳، ش۹، ص۵٫

[۱۳]. در حقیقت «صحیه» مکانی بود که در آن به کار طبابت می پرداختند و به جنگلی ها و مردم خدمات پزشکی و درمانی می دادند. جنگلی ها بیمارستانهایی را در گوراب زرمیخ و کسماء ایجاد کرده بودند که پزشکانی چون دکتر آقاخان طوب،  دکتر علی‌خان شفا، دکتر سید عبدالکریم کاشی در آن خدمات رسانی می کردند. صحیه این دو منطقه، زیر نظر دکتر ابوالقاسم فربد اداره می شد. در فومن وظایف صحیه جنگل بر عهده میرزا صادق خان رشتی و میرزا غلامحسین فومنی نهاده شده بود. در صورتی که به پزشکان حاذق‌تری نیاز می شد، دکتر یدالله بشردوست و دکتر موسی فیض از رشت عازم جنگل می شدند. ر.ک: سردار جنگل، ص۹۶٫

[۱۴] . محمدقلی مجد، قحطی بزگ، ص۱۴۰-۱۵۵٫

[۱۵] . کمک جنگلی ها به مردم پایتخت و ارسال برنج برای آنها در حالی بود که آنها دل خوشی از دولت مرکزی ایران نداشتند و داشتند با همین دولت مرکزی و فاسد مبارزه می کردند. ولی جوانمردی شان در اینجا ثابت می شود که راضی نشدند برای زمین زدن دولت مرکزی، مردم قربانی شوند. و علی رغم تمام مخالفت هایی که با دولت مرکزی داشتند، کمک های شایانی کردند. برای دانستن آن کمکها، رجوع کنید به؛ سردار جنگل، ص۱۰۳٫

[۱۶] . صحیفه امام، ج‏۱، ص۲۶۰٫

[۱۷] . صحیفه امام، ج‏۱، ص: ۲۷۱؛ صحیفه امام، ج‏۳، ص: ۳۱٫

[۱۸] . سردار جنگل، ص۹۴-۹۵٫

[۱۹] . خاطرات این شخص با نام بیگانه ای در کنار کوچک خان چاپ شده است.

[۲۰] . سردار جنگل، ص۹۸٫

[۲۱] . سردار جنگل، ص۴۵۳-۴۵۴٫

[۲۲] . سردار جنگل، ص۳۷۰-۳۷۱٫

[۲۳] . برای اطلاع از فحوای جلسه پیشنهاد انگلیسی ها به میرزاکوچک رجوع کنید به سردار جنگل، ص۱۱۸٫

[۲۴] . سردار جنگل، ص۲۴۴٫

منبع: رنگ ایمان

Share