یادی از یار وفادار میرزا; از شرح خدمات تا مرگ حماسی/مردانه جان دهم که جهان پایدار نیست
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دکتر حشمت با همان لباس پشمی تیره رنگی که مخصوص مجاهدان جنگل بود و با گامهایی استوار خود را به نزدیک چوبه دار رساند و به گونهای نمادین و آیینی تن به مرگ داد.
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا نام دکتر حشمت افزون که بر آن که با نام نهضت جنگل و آرمانهای آن پیوند خورده, یادآور سیمای مردی خیر و میهن دوست است که مردم گیلان او را همواره به سبب کوششها و خدمات عام المنفعه اش میستایند.
مهرداد اسکویی با این مقدمه در کتاب «گیلان به روایت کارت پستال های تاریخی» نوشت: احداث راه لاهیجان به سیاهکل از ده کیلومتری غرب سیاهکل تا ساحل دریای کاسپین به طول چهل کیلومتر و ایجاد کانال آبی که بعدها نام وی «حشمت رود» خوانده شد و نقشی حیاتی در آبیاری اراضی میان رودخانههای سپیدرود و شیمرود داشت از جمله خدمات وی بود, که هیچگاه از یاد مردم گیلان نخواهد رفت و از همین روست که امروزه هنوز روستائیان این منطقه بخشی از درآمد خویش را به پاسداشت او, به یادش خیرات میکنند. حشمت الاطبا طالقانی در سال ۱۳۰۴ ه.ق. در شهر اسر, یکی از روستاهای اطراف طالقان, دیده به جهان گشود. والدینش وی را ابراهیم نامیدند. پدرش عباسقلی یکی از طبیبان خوشنام بود که به مداوای مردم از تنکابن و لاهیجان گرفته تا دیلمان و رشت میپرداخت. ابراهیم در هجده سالگی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در آنجا در مدرسه آلیانس به تحصیل پرداخت. وی طبابت را در مدرسه دارالفنون آموخت و همزمان با تأسیس مدرسه سیاسی, با تشویق مشیرالدوله پیرنیا, به این مدرسه وارد شد و به فراگیری علوم سیاسی پرداخت. دکتر حشمت در طول اقامت خود در تهران به عضویت جمعیت اتحاد اسلام درآمد و با گسترش فعالیتهای مشروطه خواهی به جرکه ی مجاهدان مشروطه خواه پیوست. وی هنگام فتح تهران با میرزا یونس, که بعدها نهضت جنگل را به راه انداخت, آشنا شد و این آشنایی سرآغازی بود بر ماجراهای گوناگونی که این دو با هم از سر گذراندند. اولین مأموریت نظامی دکتر حشمت مقابله با شورش شاهسونهای طرفدار محمدعلی شاه در اردبیل بود. با شکل گیری نهضت جنگل دکتر حشمت نیز به سلک مجاهدان جنگل پیوست.
وی که مشی نظامیان جنگل را, که مبتنی بر جنگ چریکی بود, نمیپسندید و بر ضرورت ایجاد ارتش منظم اصرار میورزید, اقدام به ایجاد نظام ملی در لاهیجان کرد. دکتر حشمت یکی از فرماندهان تاثیرگذار در نبردهای جنگلیان و عهده دار امور نظامی در شرق گیلان بود. سرنوشت دردناک دکتر حشمت پیش از همرزم وفادارش میرزا کوچک خان رقم خورد. در جریان یکی از نبردهای جنگلیان اعضای نهضت از سوی نیروهای قزاق, سربازان انگلیسی و مزدوران محلی مورد هجوم قرار گرفتند و بسیاری از اعضا جان خود را از دست دادند. دکتر حشمت که از یک سو هفتاد مجاهد مجروح را پیش روی خود داشت و از سوی دیگر درصدد یاری میرزا بود, شجاعانه ماندن نزد مجاهدان مجروح را بر ترک میدان و عقب نشینی ترجیح داد و پس از ترک میدان نبرد از سوی یارانش, در روز اول شعبان ۱۳۳۷ ه.ق. به اسارت نیروهای دولتی درآمد. نیروهای دولتی دکتر حشمت را با وضعی شرم آور و با دستانی بسته به زندانی در رشت منتقل کردند و پس از دو روز وی را با پاهایی خونین به دادگاه برده و در یک محاکمه نمایشی و کوتاه او را به اعدام محکوم کردند. دکتر حشمت با همان لباس پشمی تیره رنگی که مخصوص مجاهدان جنگل بود و با گامهایی استوار خود را به نزدیک چوبه دار رساند و به گونهای نمادین و آیینی تن به مرگ داد. وی پس از این که عینک قاب طلایش را به سفیر مرگ خویش سپرد با دستانش طناب دار را گرفته و بر حلقه طناب که قرار بود رشتهی حیاتش را بگسلد بوسه زد و آن را بر گردن خود آویخت و این شعر را زمزمه کرد:
منصوروار گر ببرندم به پای دار
مردانه جان دهم که جهان پایدار نیست
دیدگاه