مهندس خصوصی نماینده پرنفوذ صومعه سرا !!!!+ لیست منصوبین
نماینده مردم صومعهسرا در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که نخستین تجربه خود در نهاد قانونگذاری کشور را سپری میکند و ظرف ۱۴ ماه گذشته، تعهد کامل خود به اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی از طریق خصوصیسازی و واگذاری موقعیت و امکانات دولتی شهرستان صومعهسرا به اقوام و خویشاوندان خود را به اثبات رسانده است، در جدیدترین اقدام، موفق شده است برادر دیگر خود را به سرپرستی جمعیت هلال احمر گیلان بگمارد!
به گزارش دیارمیرزا نماینده مردم صومعهسرا در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که نخستین تجربه خود در نهاد قانونگذاری کشور را سپری میکند و ظرف ۱۴ ماه گذشته، تعهد کامل خود به اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی از طریق خصوصیسازی و واگذاری موقعیت و امکانات دولتی شهرستان صومعهسرا به اقوام و خویشاوندان خود را به اثبات رسانده است، در جدیدترین اقدام، موفق شده است برادر دیگر خود را به سرپرستی جمعیت هلال احمر گیلان بگمارد!
جمعیت هلال احمر گیلان که درپی برکناری شبانه دکتر جمشید محمدی، از هفتم اسفند سال گذشته با سرپرستی محمدحسن یزدانپناهی اداره میشد، امروز پس از پنج ماه، بار دیگر سرپرست جدیدی را به خود شناخت و دکتر علیرضا خصوصی ثانی، مسئولیت این نهاد عمومی را عهدهدار شد.
فارغ از نحوه عزل دکتر جمشید محمدی املشی که از هفتم آذر ۱۳۸۷ تا هفتم اسفند ۱۳۹۱ در مسئولیت مدیرکل جمعیت هلال احمر گیلان انجام وظیفه مینمود و پیش از آن نیز بهعنوان رئیس مرکز اورژانس گیلان، منشاء خدمات ارزندهای در سطح استان گیلان بود، همچنین نحوه انتصاب پر سروصدای محمدحسن یزدانپناهی ـ مدیرکل هماهنگی مجامع و امور استانهای جمعیت هلال احمر کشور که تنها ۴۱ روز از عمر مدیریتیاش در این مسئولیت میگذشت ـ که علیرغم معرفی رسمی فرد دیگری و مخالفت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یکشبه بر مسند سرپرستی جمعیت هلال اهمر گیلان نشست؛ اما نفس تصمیم جدید مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی مبنی بر پیشنهاد برادر نماینده مردم صومعهسرا بهعنوان دندانپزشک عمومی بدون هیچگونه سابقه اجرایی مرتبط با حوزه فعالیت جمعیت هلال احمر، جای تعجب فراوان دارد!
این درحالی است که مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی بهمنظور معرفی افراد واجد شرایط برای تصدی مسئولیت جمعیت هلال اهمر گیلان، دو نامزد دیگر، از جمله محمدرضا محمدی فتیده (رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان لنگرود) و علی اوسط مقدم (معاون فنی و عمرانی شهرداری رشت) را در بین گزینههای معرفیشده، پیش روی خود داشت و حتی در رأیگیری انجامشده که بدون حضور دو تن از نمایندگان برگزار شده بود، علیرضا خصوصی ثانی ۵ رأی، محمدرضا محمدی فتیده ۵ رأی و علی اوسط مقدم یک رأی کسب نموده بودند و اقدام شایسته آن بود که نمایندگان بهمنظور دوری از هرگونه شائبه سیاسی و استفاده از قدرت و موقعیت، اولاً از پذیرش نامزدهای منسوب به خود پرهیز مینمودند و ثانیاً نسبت به معرفی نامزدی که از بدنه این نهاد عمومی برمیخواست و البته همرأی گزینه پیشنهادیشان بود، اقدام میکردند.
این تصمیم مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی که متأثر از حضور و نفوذ حمیدرضا خصوصی ثانی ـ نماینده مردم صومعهسرا ـ میباشد، شائبه خصوصیسازی و واگذاری موقعیت و امکانات دولتی استان به اقوام و خویشاوندان نمایندگان را نیز درپی دارد که متأسفانه در سنوات گذشته و حال، در جایجای سطوح مدیریتی گیلان، شاهد آن بودهایم.
بهعنوان مثال، نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی نیز علاقه بسیار زیادی به خصوصیسازی مناصب اداری این دو شهرستان بین برادر، دختر، داماد، همسر، رئیس دفتر، فرزندان رئیس دفتر و … خود داشت یا یکی از نمایندگان مردم رشت در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی، داماد تازه از خدمت سربازی برگشته خود را به بخشداری فلان شهر گمارد و … که در نهایت، بازتاب منفی آن به رأی عدم اعتماد مردم به آنان انجامید و از قضا، نماینده مردم صومعهسرا در مجلس شورای اسلامی نیز چنین خیالی در سر دارد. گوشهای از تغییر و تحولات اخیر مدیریتی و نسبتهای فامیلی منتصبین در شهرستان صومعهسرا که از سرعت بالایی برخوردار است را به نقل از خبرگزاری “صومعهسرا” ببینید:
۱– محمدعلی خصوصی ثانی (برادر نماینده) به سمت رئیس بیمارستان امام خمینی(ره) صومعهسرا
۲- مقداد خصوصی ثانی (برادرزاده نماینده) به سمت رئیس دانشکده فنی و مهندسی صومعهسرا
۳- عباس خصوصی ثانی (فرزند نماینده) به سمت عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد صومعهسرا
۴- علیرضا محمدی (شوهر برادرزاده همسر نماینده) به سمت رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) صومعهسرا
۵- آلیانی (داماد نماینده) به سمت رئیس اداره آموزش و پرورش صومعهسرا
۶- محمد فرد اسماعیلی به سمت رئیس اداره آموزش و پرورش بخش تولمات شهرستان صومعهسرا
۷- حیدر خصوصی (برادرزاده نماینده) به سمت معاون اداره آموزش و پرورش بخش تولمات شهرستان صومعهسرا
۸- خانم … خصوصی (خواهر نماینده) به سمت سرپرستار بیمارستان امام خمینی(ره) صومعهسرا
۹- حسن جعفری (عضو ستاد انتخاباتی نماینده) به سمت معاون فرمانداری صومعهسرا
۱۰- رضا سلیمی (باجناق حسن جعفری، عضو ستاد انتخاباتی نماینده) به سمت رئیس جمعیت هلال احمر صومعهسرا
۱۱- پرویز روا به سمت سرپرست بخشداری تولمات شهرستان صومعهسرا
همچنین شنیده شده است، افراد زیر نیز در آینده نزدیک در مسئولیتهای جدید منصوب میشوند:
۱۲- جلالی چمنی (از بستگان نماینده) به سمت یکی از بخشداریهای شهرستان صومعهسرا
۱۳- خانم … علوی (همسر نماینده) به سمت رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی صومعهسرا
۱۴- محمدرضا خصوصی ثانی (برادر نماینده) به سمت فرماندار صومعهسرا
از سوی دیگر، انتشار خبر انتصاب برادر حمیدرضا خصوصی ثانی ـ نماینده مردم صومعهسرا در مجلس شورای اسلامی ـ بهعنوان مدیرعامل جمعیت هلال احمر گیلان به مذاق برخی صومعهسراییها نیز خوش نیامد و واکنشهایی را درپی داشت؛ بهطوری که جابر کوچکینژاد ـ برادر نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی و رئیس هیأت کوهنوردی گیلان و نامزد ناکام انتخابات دوره چهارم شورای اسلامی شهر رشت ـ در واکنش به این موضوع گفت: “آقای خصوصی پیشتر داماد و برادرزاده خود را هم در سمتهای مختلف شهر گمارده است و درپی اشتغال سایر وابستگان خود نیز میباشد. از اینرو باید گفت حمیدرضا خصوصی، اصل ۴۴ قانون اساسی که همان خصوصیسازی است را بهدرستی در صومعهسرا درحال اجراست!”
بیانات مقام معظم رهبری درباره رانتخواری، سوء استفاده از موقعیت و امکانات دولتی آنچنان گویا و شفاف است که به هیچ روی تفسیرپذیر و سلیقهبردار نیست و کارگزاران نظام اسلامی ـ در هر منصب و موقعیتی ـ باید آنها را آویزه گوش و هوش خود قرار دهند. شایسته گیلان و گیلانیان نیست که در زیر فقر سبز و فقد توسعه، شاهد آزمون و خطای دیگری از سوی ویژهخواران و تازه به دوران رسیدهها باشد و باز هم از مدار “پیشرفت” و “عدالت” باز ماند.
گوشههایی از دغدغههای مقام معظم رهبری را با هم میخوانیم و کارگزاران نظام اسلامی در استان گیلان را به تدبر و عمل بیش از پیش به آنها فرا میخوانیم:
سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ( ۲۳ مرداد ۱۳۷۰)
شما [مسئولان و کارگزاران] چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قائل نشدیم ـ مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! ـ و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزء هوشیارترین ملتها بودهاند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟
آن وقتی که جوان حزباللهی ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه میرفت و به او میگفتند که چقدر حقوق میخواهی، میگفت این حرفها چیست، مگر من برای حقوق آمدهام؟ اصرار میکردند که بالاخره زندگی خودت و زن و بچهات باید بگردد؛ یک چیزی بگیر. به نظر شما اینها افسانه است؟ به نظرم اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسی وضع چند سال قبل ما را ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولی این واقعیت است.
این رویداد، در همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانههای ما اتفاق افتاد؛ یکی، دو مورد هم نبود. نماینده مجلس وقتی اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید حقوق را بگیرد! بعضی از دوستان ما در دوره اول نمایندگی مجلس، شرمشان آمد و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم؟!
برادران! من و شما داریم از آن ذخیره میخوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند. نمیشود ما در زندگی مادی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محروماند. در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت.
نمیگویم مثل پیامبر باشیم، نمیگویم مثل امیرالمؤمنین ـ که شاگرد پیامبر بود ـ باشیم؛ که انسان آن مطالب را که میخواند، تنش میلرزد. امیرالمؤمنینی که زهدش در زندگی و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را میدانند، درباره پیامبر میگوید: “قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها”؛ دنیا را تحقیر کرد ـ یعنی همین لذائذ و بهرهمندیها و برخورداریهای دنیا را کوچک کرد ـ به آنها توهین کرد و سبکشان نمود.
در قُبا برای پیامبر آب آوردند و چیزی هم مثل عسل قاطی آن کردند. پیامبر فرمود: من این را حرام نمیکنم، اما نمیخورم. این دو، دو چیز است؛ یا آب یا عسل. آن را از ما نخواستهاند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! مگر ما میتوانیم آنطور زندگی بکنیم؟ پیداست که آن نفس قدسی ملکوتی، یک چیز دیگر است.
امیرالمؤمنین در همین جمله میفرماید که خدای متعال به پیامبر فهماند که اگر من دنیا را به اختیار از تو میگیرم، برای این است که چیز شیرینتری به تو بدهم. آن چیز شیرینتر را اولیای خدا میدیدند. من و شما آن را حس نمیکنیم؛ اما در آن راه باید برویم، در آن راه باید قدم برداریم، کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگی شخصی خودمان بپردازیم.
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین میشویم. واللَّه در جامعه اسلامی هم ممکن است مترف بهوجود بیاید. از آیه شریفه “و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها” بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش میآورد.
اندازه نگهدارید؛ دولت مخارجش زیاد و سنگین است. مخارج سنگین دولت منجر به این میشود که مثلاً در فلان بخش سوبسید را بردارند. این، سیاست درست و متین و منطقی هم است؛ شکی در آن نیست، باید هم انجام بگیرد، چارهای هم نیست، روی مردم هم فشار میآید؛ اما این مخارج را منصفانه قرار بدهیم و خودمان بهدست خودمان بر مخارج چیزی اضافه نکنیم. اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق مدیرکل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسئول قضایی و فلان مسئول در بخشهای گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکی از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزء مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید.
دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانهها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند.
من نمیگویم مثل بعضی از تندروها باشیم که میگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم؛ نه، در مسجد نمیشود. وزارت کردن، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادی مسئول و یک مقدار هم بالاخره امکانات برای زندگی آن آقایی که میخواهد خدمت بکند، میخواهد؛ اما باید در حدی باشد.
گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکنندهای میرسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیاش مینشیند؛ رعایت کنید. سئوال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی؟! آقایان مسئول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همینطور بی حساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و ادارهای، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به مسئولان آنجا به چشم میخورد؟!
چه کسی چنین چیزی را گفته است؟ گزارش آمده که روحانی عقیدتی ـ سیاسی در یکی از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولی ماشین دولتی سوار میشود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. برای من جواب آمد که این کار رویه است و همه میکنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که برای خودش لازم است؛ یکی هم خانمش دارد و نمیشود که خانمش از این ماشین استفاده کند! عجب! این چه حرفی است؟
من الآن اعلام میکنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از امکانات دولتی استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتی یعنی چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمیگرفتم که مرتب ملاحظه جهات امنیتی را توصیه میکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون میآمدم.
سخنرانی در دیدار با نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای اسلامی (۲۰ خرداد ۱۳۷۱)
یکی از ایرادهایی که به مجالس ممکن است گرفته شود، این است که نمایندگان با اتکاء به نمایندگی درصدد باشند از امکانات دولتی خدای ناکرده، استفاده نادرستی کنند. این چیزی نیست که از چشم مردم پوشیده بماند. البته ما چنین گمانی به نمایندگان نداریم. نه به نمایندگان این دوره، نه به نمایندگان دورههای قبل. نماینده مسلمان، اینطور نیست. نمایندهای که با هدف اسلامی آمده، محال است چنین چیزی در مورد او صادق باشد. لکن، باید مراقبت کرد.
سفارشِ این را کردن، سفارشِ آن را کردن، موافقت اصولی برای این، اقدام برای آن، با فلان سرمایهدار مذاکره و تفاهم کردن، فریب فلان آدم را خوردن … غرض، این چیزها، چیزهایی است که با حیثیت و آبروی نمایندگی مناسبتی ندارد.
سخنرانی در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (۱۷ دی ۱۳۷۱)
نکته [دیگر]، همان نقطه زهد و ندویدن دنبال دنیای شخصی است. من برای زندگی خودم باید به قضاوت بنشینم و ببینم آیا دنبال دنیای شخصی خودم هستم یا نیستم؟ هر کدام باید به حساب خودمان برسیم. وقتی که در بین مسئولین و برای مسئولین صحبت میشود، کاربرد، کاربرد شخصی است. یعنی هرکدام از مسئولین کشور باید سعی و تلاششان این باشد که آن چهره زهد امیرالمؤمنین(ع) را در خودشان منعکس کنند. البته زهد علی(ع) برای ما نه قابل عمل است و نه حتی قابل درک. ما که نمیتوانیم آنگونه زندگی کنیم! اما پرتوی از آن عدالت و زهد را، شاید بتوانیم داشته باشیم. نه اینکه ما بگوییم نمیتوانیم. خود آن بزرگوار گفته است. نه اینکه ما نمیتوانیم.
هیچکس نمیتواند. حتی بعضی از معصومین(ع) هم از اینکه بتوانند آنطور که امیرالمؤمنین(ع) عمل میکرد، عمل کنند، اظهار عجز کردهاند. بحث بر سر آنگونه عدالت نیست. اما رنگ ما باید همان رنگ باشد؛ ولو کمرنگ. روش ما باید همان روش باشد؛ ولو رقیق. در جهت عکس او که نباید حرکت کنیم. مسئولین باید این معنا را عملاً به مردم یاد بدهند.
چسبیدن به دنیا و دویدن دنبال دنیا، برای یک مسئول در جمهوری اسلامی، نقص است و به همان معنایی که عرض شد، یک نقطه منفی است. عکسِ این باید باشد. حکومت کردن و سِمَت و منصب در جمهوری اسلامی، نباید به شکل یک غنیمت نگاه شود. در دنیا، مردم برای اینکه به مناصبی برسند، تلاش میکنند. هر منصبی هم که باشد، فرقی نمیکند. از عضویت یا ریاست بر یک جمع و سازمان کوچک اداری گرفته، تا رسیدن به ریاست یک کشور. چهار سال، پنج سال، شش سال تلاش میکنند تا به حکومت میرسند و در این چند سال میخواهند نهایت التذاذ را ببرند. تصور نکنید کسانی که در دنیا برای مثلاً رسیدن به ریاست جمهوری یا نیل به مقامات عالی تلاش میکنند، قصد خدمت دارند! خودشان هم مدعی نیستند. خود آنها هم این ادعا را ندارند و معتقدند حالا که ما توانستیم به این سِمَت برسیم، باید از التذاذاتش استفاده کنیم. همانی که امیرالمؤمنین(ع) به عامل خود فرمود که: “اینطور نباش و دنیا را و حکم را برای خودت طعمه ندان”، اینها طعمه میدانند. دنیا برای اینها طعمهای است که وقتی به آن رسیدند، باید با چنگ و دندان از آن بهرهبرداری کنند و التذاذ ببرند. از پولش، از قدرتش، از نفوذش، از تسهیلاتش، از امکاناتش، حداکثر بهره را ببرند و بخورند و به نزدیکان و دوستان خودشان بخورانند.
این، عرف دنیاست. اما در جمهوری اسلامی چه؟ در اینجا این مسائل باید به چشم یک مسئولیت و وظیفه محض تلقی شود. بهعنوان یک کار تلقی شود؛ کاری که سخت است و هرچه بالاتر میرود، سختتر هم میشود. باید بهعنوان یک مسئولیت و یک تعهد به آن نگریسته شود. نه اینکه وقتی امکانات پیدا کردیم، آن را برای تهیه لوازم رفاه شخصی، تشریفات، اسرافها و تجملات و …، بهترین فرصتها تلقی کنیم. چه نمایندگی مجلس باشد، چه سِمَتی در دستگاههای عالی دولتی باشد، چه مسئولیتهای بالای نظامی باشد، چه مسئولیتهای بالای قضایی باشد، تفاوت نمیکند. نباید به این امکانات بهعنوان یک طعمه و یک غنیمت نگاه شود و بگوییم: “حالا که رسیدیم، پس دیگر بهرهبرداری کنیم!” همه چیز باید از روی حق، از روی حساب و با روحیه بیاعتنایی به زخارف دنیا باشد. اگر چنین شد، راه و حرکت را آسان خواهد کرد.
سخنرانی در خطبههای نماز جمعه (۲۰ بهمن ۱۳۷۴)
اگر نمایندهای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ بهدرد نمیخورد.
سخنرانی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران (۱۲ آذر ۱۳۷۹)
“انصف اللَّه و انصف النّاس من نفسک و من خاصه اهلک و من لک فیه هوی من رعیتک”؛ یعنی درباره خودت، درباره دوستان و خویشاوندان و رفقای خودت، رعایت انصاف را در قبال مردم و خدا بکن؛ یعنی اختصاص و امتیاز به آنها نده؛ یعنی همین چیزی که دوستان عزیز فرنگیمآب ما به آن “رانتخواری” میگویند؛ یعنی امتیاز ویژه. امکانات استفاده از یک شرکت و یک منبع مالی را در اختیار جمع خاصی قرار دادن، به مناسبت اینکه اینها دوست یا خویشاوند یا رفیق ما هستند. این کار جزء کارهای ضد مردمسالاری است. باید با این فسادها مبارزه شود. برادران و خواهران عزیز! تا این فسادها در مجموعه کارگزاران کشور وجود داشته باشد، توانایی کار وجود نخواهد داشت و پیشرفت امکان ندارد؛ هر کار هم بکنید، امکان نخواهد داشت. اینها شکافها و درهها و حفرههایی است که وقتی بهوجود آمد، هرچه شما دستاورد داشته باشید و در آن بریزید، آنها را پر نمیکند؛ دستاورد هم از بین میرود. لذا اول باید اینها را علاج کرد. این فرمایش امیرالمؤمنین(ع) است: “من لک فیه هوی من رعیتک”؛ به رفقا و نزدیکان و آدمهایی که دوستشان داری، نباید امتیاز ویژه بدهی؛ همه باید یکسان امتیاز ببرند. امتیازی که هست، باید در اختیار همه قرار گیرد. اگر بناست قرعهکشی شود، اگر بناست سقف باشد، در عین حال نباید برای کسی امتیازی وجود داشته باشد.
“و لیکن احبّ الامور الیک اوسطها فی الحقّ و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیّه”؛ دنبال کارهایی باش که از افراط و تفریط دور باشد و عدالت را در سطح وسیعتری شامل حال مردم کند؛ یعنی سطح تماسش با مردم و منافع آنها هرچه وسیعتر باشد و رضایت و خشنودی عامه و تودههای مردم را بیشتر جلب کند. دنبال این نباش که رضایت گروههای خاص ـ یعنی صاحبان ثروت و قدرت ـ را بهدست آوری. من و شما مخاطب این خطابیم. الآن شما اگر وزیرید، اگر نمایندهاید، اگر از مسئولان مربوط به نیروهای مسلحید، اگر مربوط به رهبری هستید، اگر مربوط به قوه قضائیه هستید، هرجا هستید، باید توجه داشته باشید کاری که انجام میدهید، در جهت میل صاحبان ثروت و قدرت نباشد؛ که اینها در این فرمایش امیرالمؤمنین(ع) به “خاصّه” تعبیر شده است. بعد میفرماید: “فانّ سخط العامه یجحف برضی الخاصه”؛ اگر دل صاحبان ثروت و قدرت را بهدست آوردید و مردم را ناراضی کردید، نارضایتی مردم این گروههای خشنود شده خواص ـ یعنی صاحبان ثروت و قدرت ـ را مثل سیلابی خواهد برد. “و انّ سخط الخاصه یغتفر مع رضی العامه”؛ اما اگر رعایت میل دل صاحبان ثروت و قدرت را نکردید، از شما ناراضی میشوند؛ بگذار ناراضی شوند. وقتی مردم از شما راضیاند و برای آنها کار کردید، بگذار اینها ناراضی باشند. “یغتفر”؛ این نارضایی بخشوده است.
سخنرانی در خطبه های نماز جمعه تهران (۲۵ آذر ۱۳۷۹)
وقتی کسی را از منکرات نهی میکنید ـ مثلاً ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دستدرازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن ـ و میگویید این کارها را نکن؛ وقتی که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهیتان عمل میکنید. اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله میشود که “لعن اللَّه الامرین بالمعروف التّارکین له”. کسی که مردم را به نیکی امر میکند، اما خود او به آن عمل نمیکند؛ مردم را از بدی نهی میکند، اما خود او همان بدی را مرتکب میشود؛ چنین شخصی مشمول لعنت خدا میشود و سرنوشت بسیار خطرناکی خواهد داشت.
نهی از منکر در همه زمینههای مهم وجود دارد؛ مثلاً کارهایی که افراد توانا دستشان میرسد و انجام میدهند؛ همین سوء استفاده از منابع عمومی؛ همین رفیقبازی در مسائل عمومی کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدی و …؛ همین رعایت رفاقتها از سوی مسئولان. یک وقت دو نفر تاجر و کاسباند و با هم همکاری و رفاقت میکنند، آن یک حکم دارد؛ یک وقت است که آن کسی که مسئول دولتی است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست، با یک نفر رابطه ویژه برقرار میکند؛ این آن چیزی است که ممنوع و گناه و حرام است و نهی از آن بر همه کسانی که این چیزها را فهمیدهاند ـ در خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زیردست او ـ واجب است؛ تا فضا برای کسی که اهل سوء استفاده است، تنگ شود.
سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا(۱ فروردین ۱۳۸۰)
امیرالمؤمنین نام مردم را میآورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود. توجه به ضعفا، قدرت و قاطعیت در مقابل زورگویان و ناحقطلبان و بهرهمندی کم از منابع اموال عمومی، خصوصیات دیگر امیرالمؤمنین است. هرکس که بیتالمال مسلمین را مِلک خود به حساب میآوَرَد ـ یا به زبان بگوید، و یا اگر نمیگوید، در عمل اینطور وانمود کند که ما اینقدرها حق داریم ـ و با بیتالمال مثل اموال شخصی خود رفتار کند ـ یا بخورد یا ببخشد یا در راه اغراض شخصی از آن استفاده کند ـ نمیتواند دنبالهروِ علی بهحساب آید.
پیام به مناسبت انتشار نامه آیتاللَّه سید جلال الدین طاهری ـ امام جمعه اصفهان ـ (۲۰ تیر ۱۳۸۱)
در باب فساد اقتصادی خوب است همه از اطرافیان و منسوبان خویشاوندی و شخصیتی خود شروع کنند. فساد را فقط در اشخاص دوردست نبینند، بلکه در نزدیکان خود و اشخاص ظاهراً مورد اعتماد خود هم آن را حس و با آن مبارزه کنند. بلای گرفتاری در مشت اطرافیان نامطمئن موجب شد که یکی از یاران و شاگردان نزدیک امام در اواخر عمر آن یگانه زمان، مطرود ایشان واقع شود و او را از دخالت در امور سیاسی منع شرعی کنند.
سخنرانی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۱ آبان ۱۳۸۲)
یکی از مهمترین مواضع بروز تقوا در عملِ مسئولان این است: خود را در مقام انجام مسئولیت ندیدن؛ درست عکس آنچه که اهل دنیا برای مسئولیتها قائلاند. اهل دنیا مسئولیتهای دولتی و … را برای دنیای خودشان میخواهند. اگر ریاست، مدیریت یا عضویت در پارلمانها و مراکز اینچنینی را میخواهند، در درجه اول آنچه برایشان اهمیت دارد، مسائل شخصی است. لذا در طی مسئولیت، بارِ خودشان را میبندند و شاید خود را برای مدت طولانی از عمر بیمه و تأمین میکنند! در نظام جمهوری اسلامی، قطعاً این محاسبه، محاسبه غلطی است.
کسی که وارد مسئولیت میشود، باید مطلقاً منافع شخصی خود را در قبول این مسئولیت نبیند و اگر این کار و مسئولیت مطابق تواناییاش نیست، مسئولیت را قبول نکند؛ اما وقتی قبول کرد، باید آنچه در درجه اول برایش اهمیت دارد ـ که هیچ چیز در عرض آن نیست ـ ادای مسئولیتش باشد؛ هرچند که به ضرر خود او و برخلاف منافعش تمام شود.
سخنرانی در دیدار مسئولان نظام (۶ آبان ۱۳۸۳)
برادران و خواهران عزیز! صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسئولیم. ما با آدمهای معمولی کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده مجلس باشیم، چه عضو دولت باشیم، چه مدیر فلان بخش نظامی باشیم، چه بخش قضایی باشیم، همین که شما آقایان و خانمها، مسئولان بخشهای مختلف هستید، کار من و شما سخت است.
ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمیرسد؛ ضررش به جمع وسیعی میرسد. ما اگر کمکاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر میکند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیمگیریها پیروی کنیم، از رفیقبازی و خطبازی و عدم ملاحظه ارزشهای حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه میبیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم. این چند سال مسئولیت، ابدی نیست. نماینده مجلس هستید، عضو دولت هستید، وزیرید، مدیرید؛ این سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال میگذرد. اگر این چند سال را دندان روی جگر بگذارید و دنبال کسب پول، دنبال درآمدهای نامشروع، دنبال رانتخواری، دنبال استفاده از امکانات دولتی و دنبال تعرض به بیتالمال نباشید ـ اینکه خیلی دشوار نیست ـ
آن وقت “انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون”. “هذا یومکم الّذی کنتم توعدون”؛ فرشتگان الهی پیش متقین و مؤمنین میآیند و میگویند این همان روز شماست؛ همان روزی است که وعده و مژده آن را انبیاء در طول تاریخ به مؤمنین دادهاند. لذت ببرید؛ “ادخلوا الجنّه”. ما بیشتر از دیگران باید مراقب باشیم و بیشتر از دیگران از جهنم بترسیم. آتش دوزخ کسانی را که مسئولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید میکند تا آدمهای معمولی که خودشان هستند و بار مسئولیت خودشان در دایره خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سختتر است.
ما اگر دنبال عدالت اجتماعی نباشیم، وجود ما پوچ و بیهوده است و جمهوری اسلامی معنی ندارد. باید عدالت اجتماعی را تحقق ببخشیم؛ باید ارزشهای اسلامی را در جامعه پیاده کنیم؛ باید جامعه را، جامعه دینی و اسلامی کنیم.
سخنرانی در دیدار نمایندگان دوره هفتم مجلس شورای اسلامی (۸ خرداد ۱۳۸۴)
این چهار سال مسئولیت را از دورانی که بناست برای آینده مادی زندگیتان منشاء سودی باشد، خارج کنید. ممکن است انسان شصت سال، هفتاد سال، هشتاد سال عمر کند؛ در طول عمرش هم برای آینده خود فکر و تمهید و مقدمهسازی داشته باشد ـ فلان چیز را بخریم، فلان چیز را نگه داریم ـ ولی این چند سالی که وزیر هستیم، از دورهای که باید به فکر آینده خود باشیم، خارج کنیم. وکالت مجلس هم همینطور است؛ این چند سال را از آن دوره خارج کنید. خیال خودتان را راحت کنید؛ نخواهید پایه زندگی آینده مادی را در این چند سال بچینید؛ نه، این چند سال را وقف کنید؛ خدای متعال به شما عوض خواهد داد.
سخنرانی در مراسم تنفیذ حکم آقای محمود احمدینژاد (۱۲ مرداد ۱۳۸۴)
اگر هدف قدرت، منافع مادی شد، قدرت، بزرگترین وزر و وبال برای انسان خواهد بود. کسانی که قدرت و منصب و مقام را برای بهرهمندیهای خود، پر کردن کیسههای خود و دنیای خود میطلبند، آنجایی که منافع آنان با منافع مردم اصطکاک پیدا میکند، نمیتوانند به نفع مردم کار کنند. قدرت به خودی خود نه نعمت است، نه نقمت؛ اگر برای خدا و برای خدمت شد، نعمت است؛ اگر برای دستاوردهای مادی و ارضای هوسهای انسانی شد، میشود نقمت.
امیرالمؤمنین(ع) به ابن عباس فرمود: “ارزش ذاتی حکومت برای من از این کفش وصله خورده کمتر است، الّا ان اقیم حقاً، مگر اینکه حقی را اقامه کنم”؛ آن وقت قدرت ارزش پیدا میکند. امیرالمؤمنین با معارضان همین قدرت به جنگ برمیخیزد. قدرتی که برای عدالت و حقیقت است، ارزشمند است؛ این نعمت خداست؛ منتها شیطان باید ما را دچار تسویل نفسانی نکند. نباید اهواء و هوسهای خودمان را به اشتباه جای آرمانها بگذاریم و خود را توجیه کنیم.
منبع: لاهیگ
دیدگاه