جنگل هیرکانی نام تو را هزاران بار تکرار خواهم کرد
جنگل هیرکانی نام تو را هزاران بار تکرار خواهم کرد حرارتِ بحث، در مورد گرم شدن زمین در حال افزایش است اما یاللعجب که یخچالهای قطبی از شرمِ گستاخی بشر آب شدند اما هنوز یخچالهای درون بعضیها آب نشدهاست. دیگر نیازی نیست که برای فهمیدن مشکلات اکوسیستم و احساس بدی و بیرحمی آبوهوا به کویرها […]
جنگل هیرکانی نام تو را هزاران بار تکرار خواهم کرد
حرارتِ بحث، در مورد گرم شدن زمین در حال افزایش است اما یاللعجب که یخچالهای قطبی از شرمِ گستاخی بشر آب شدند اما هنوز یخچالهای درون بعضیها آب نشدهاست. دیگر نیازی نیست که برای فهمیدن مشکلات اکوسیستم و احساس بدی و بیرحمی آبوهوا به کویرها سفر کنیم. اگرچه «فرّاش باد صبا» و «دایه ابر بهاری» وظیفه خود را بهدرستی انجام دادهاند و «فرش زمرّدین» میان کوهستان و دریا گسترانده و «بنات نبات را در مهد زمین» پروراندهاند اما ما در پی خلع «خلعت نوروزی» درختان برآمدیم و «قبای سبز ورقشان» را دریدیم و حالا سایهی شوم و سنگینِ خشکسالی را حتی بر سر تالش هم احساس میکنیم.
جنگل هیرکانی، متاسفیم اگر بارانی که تو برای ما به ارمغان آوردی نتوانست آتش آز و حرص ما را خاموش کند و «ما ز آز و حرص خود را سوختیم». جنگل هیرکانی بر ما ببخشای اگر حساب و کتاب ما فقط بهکارِ محاسبهی سودِ فروشِ چوب درختانت آمد و از محاسبهی سالهای کوشیدنِ «سرخدار» برای هر متر قدکشیدن، عاجز ماندیم.
جنگل هیرکانی، بر ما ببخشای که چنان ناپاکی روح ما را گرفته که قدر هوای پاکی که تو به ما بخشیدی را ندانستیم که بی لطافت تو «زندگانی کثیف و نازیباست». جنگل هیرکانی، از تو تنها افسانهای به جا خواهد ماند و ویرانهای که شهادت خواهد داد بر ناسپاسی ما که ندانستیم “مذاق جانش ز تلخی غم شود ایمن///کسی که شکَّرِ شُکرِ تو در دهان گیرد».
جنگل هیرکانی، مسئولین ما گویا آنقدر به جاهای خوش آب و هوای دنیا سفر میکنند که از خشک شدن لبهای زمین خبری ندارند. بیخبرند که تا چند سال دیگر جنگ بر سر آب خواهد بود. ما نهتنها بر تو رحم نکردیم بلکه برای آبادی خانهی خود، زیستگاه هزاران موجود زنده را نابود کردیم. از همنشینِ تکنولوژی و ماشین انتظار شنیدن آواز روزگاران کهن را نداشته باش که ما تنها برای لذت، پرندگان تو را به گلوله بستیم و عکس یادگاری گرفتیم.
جنگل هیرکانی، ببخش اگر نفهمیدیم که میتوانیم کاغذ را از جای دیگری بخریم ولی هوای پاک و آب را نمیتوانیم، ببخش اگر نفهمیدیم که اگر تونباشی، آبی نخواهد بود که بر پشتِ سدّی که برایش تو را نابود کردیم، جمع شود و تو از میان ما پریدی و ما ندانستیم که «هر جا که بپرّی تو، ویران شود آن مجلس».
جنگل هیرکانی، موزهی دوران کهنِ زمین، اردبیهشتِ ما وامدار گلهایی است که در سایهی تو روییدهاند اما افسوس «کآدمی جای گلهای بهاری هر روز، حجمهای کیسه زباله به زمین میبخشد» و این «آنقدر پر درد است که سخن میسوزد».
برای تو عمری بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون سال تخمین میزنند و تو تنها جنگل هیرکانی جهان خوانده میشوی، کهن ترین جنگل جهان. میگویند تو از سرمای عصر یخبندان جان سالم بهدر بردهای اما حالا از تو زغال تهیه میکنند. کاشکی از این عصر یخبندان هم جان سالم بهدر ببری.
«ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زانک بس ارزان خریدستی ورا
هرکه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد»
سهیل آصفی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه