حاضرجوابی یک روحانی ایرانی در دیدار با پادشاه عربستان
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دکتر رسول جعفریان در مطلب تازه خود در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین، ضمن اشاره به دیدار دو عالم شیعه با ملک عبدالعزیز سعودی، مکالمه جالب یکی از آن ها را از کتاب «گزیده دانشوان و رجال اصفهان … » گزینش و در یادداشت آورده است. این عضو هیت علمی دانشگاه […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دکتر رسول جعفریان در مطلب تازه خود در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین، ضمن اشاره به دیدار دو عالم شیعه با ملک عبدالعزیز سعودی، مکالمه جالب یکی از آن ها را از کتاب «گزیده دانشوان و رجال اصفهان … » گزینش و در یادداشت آورده است.
این عضو هیت علمی دانشگاه تهران در ابتدای یادداشت می نویسد:
«سابقه دو دیدار از دو عالم شیعه با ملک عبدالعزیز که در سال ۱۳۴۳ ق (۱۳۰۴ ش) بر حرمین مسلط شد و تا به امروز خود و چندین فرزندش قریب صد سال است که بر این کشور حکومت می کنند، جالب است.
یکی از آنها داستان مرحوم صاحب فصول است که نامه ای هم از ملک عبدالعزیز برای بقیع گرفت و اکنون نزد خانواده وی در تهران باقی مانده (گویا با فامیل حائری نه صاحب فصول) است.
دیگری دیدار سید محمدعلی مبارکه ای از منبرهای اصفهان است که آثاری از وی برجای مانده و گویا فرزند ایشان پزشک و در تهران است … آنچه اکنون به عنوان دانشوان و رجال اصفهان به همراه شرح حال خود نوشت وی چاپ شده، گویا گزیده ای از یک مجموعه بزرگتر است که امیدواریم چاپ شود.»
این عضو پرکار وبلاگ نبخگان خبرآنلاین در بخشی از یادداشت، مکالمه سید محمدعلی مبارکه ای با ملک عبدالعزیز در سفر حج سال ۱۳۴۷ ق. را از کتاب «گزیده دانشوران و رجال اصفهان و زندگی نامه خودنوشت مولف» انتخاب و نوشته است:
«صبح آن، تصادف [برخورد] کردیم با ابن سعود ملک حجاز که از پایتخت خود الریاض به مدینه منوره مشرف شده بود و از مدینه محرم شده و عازم مکه معظمه بود.
وقتی محاذی ایستگاه اتومبیل های حاج در این بیابان رسیدند، توقف نمود و از حال مسافرین بازپرس نمود. و از بیشتری وضعیت سلوک مردم خطه راه مدینه با زوار بیت الله استفسار کرد و از افراد مختلفه هر کشوری شخصا بازرسی می کرد.
مقابل من آمد آمد، فرمود: مِن أین؟ از کجا آمده اید؟
نویسنده در جواب معروض داشت: قال النبی (ص): لو کان الایمان معلقا بالثریا لتناله رجال من اهل فارس. [اگر ایمان به ثریا هم آویخته باشد، مردانی از فارس به آن دست خواهند یافت]
نهایت از این جواب تحسین کرد.
سپس فرمود: من ای بلادها؟ از کدام شهرهای ایران؟
در جواب گفتم: جنّه الدنیا اصفهان. [بهشت دنیا، اصفهان!]
دو مرتبه تحسین فرمود.
یکی از همراهان ملک گفت: ایرانی متعصب!
باز نویسنده معروض داشت: ایرانی ای الایمانی. قال رسول الله (ص) حب الوطن من الایمان. [دوست داشتن وطن از ایمان است]
از این جواب ابن سعود تبسم نمود.
سپس فرمود: کیف وجدتم الامر فی ملکنا؟ کشور حجاز را چگونه یافتید؟
باز نویسنده معروض داشت: «من دخله کان آمنا». [هر کسی وارد آن شود ایمن خواهد بود]
دو مرتبه به تکرار فرمود: احسنت احسنت»
دیدگاه