مجتبی قویدل صومعه سرایی

استان گیلان ; استان فراموش شدگان است

استان گیلان ; استان فراموش شدگان است رفتید ولی به یاد ما می مانید                     در خاطر سرخ لاله ها می مانید سرباختگان راه عشق ای شهدا             ما رفتنی هستیم و شما می مانید عرض سلام و ادب خسته نباشید به خادمین استان استان گیلان استان سبز. استان عاشقین به امام و ولایت. استان کار و […]

استان گیلان ; استان فراموش شدگان است

رفتید ولی به یاد ما می مانید                     در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سرباختگان راه عشق ای شهدا             ما رفتنی هستیم و شما می مانید

عرض سلام و ادب خسته نباشید به خادمین استان

ghavidel-mojtabaاستان گیلان استان سبز. استان عاشقین به امام و ولایت. استان کار و تلاش و ادب و هنر. استان گیلان استان قهرمان پروران و شهیدان و جانبازان و استان گیلان, استان فراموش کاران و فراموش شدگان.

می خواهیم در شهر دوشادوش هم قدمی بزنیم و باهم درد ودل کنیم
کجایید جوانان گذشته وکجایید جوانان حال و کجا خواهند بود جوانان آینده شاید یاد گذشته مهر تاییدی باشد بر آینده ما که چه جوانانی که در حال نخواهند بود و خواهند رفت .
سر را بالا کنیم خواهیم دید که چه عکس های خاطره انگیزی که تاج سران شهر و اسطوره های شهر مانند که به معنای واقعی عاشق حق آنهاست دیده می شود ولی کجایند جوانان گذشته جوانانی که از عشق . شهر خود و دوستان وخانواده خود گذشتید و به یاوری امام شتافتند و به جایی رفتند که بحث نقل ونبات و بحث پست و مقام نبود به جایی رفتند که فقط عشق بازی با خدا بود وبحث تیر و کمان بود نه لعبتان خیابانی . رفتند که برنگردند رفتند که خدمت کنند و از ناموس و کشورشان دفاع کنند و شاید تیرهای آهنی را قرمز کنند و شاید از بیخ گوششان زوزه کنان رد شود و شاید …. .ولی گاه گاهی که از پیش آنها می رویم و می بینیم عشق بازی با خدا سعادت و در عرش اعلا بودن هنر می خواهد مقرب بودن توکل و حفظ ناموس غیرت .دوستان نگذارید تیر دوست دردناک تر از تیر دشمن شود اشک پدرپیش پسر سوزی است که شاید تیر نتوانسته بود آن را خارج کند ولی فرزندانشان دل می سوزانند که پدر به کجا چنین شتابان که چرا رفتی و چه بدست آوردی . باز در خیابان در حال قدم زدنیم شاید عشقبازان خدایی دوشادوش منند عاشقانی که خدا دیدارش را قسمت نکرد وماندند تا داستان نویس معراجی هاشوند وپند نویسان اخراجی ها و اسطوره فردا ها شوند وشاید مسئول و شایدسردار و شاید در شهر تنها و آرزوی عشقبازی دوباره با خدا وشاید سرداریشان بی سر شود و بی نشان .
جوانان فانوس به دست شدند ولی افسوس که نمی دانند که آنهاخود را ه نما نمایند آن ها خودر افدای مین ها کردند ولی افسوس که مین ها بی اثر بودند . استان من استان فراموش شدگان است دوستانی که دوشادوش در جبهه ها علیه باطل تیر می زدند ولی حال برای کسب میز سایه های خود را هم تیر می زنند دیروز مدیر جنگ بودند ولی امروز حتی مدیر قلم ها ی خود نیز نیستند نشد که استاد شوند شدند مشتی از خاطرات نم کشیده شهر من شهر شهدا شهر ۱۲۰۰ شهید و هزاران جانبازان بی ادعا وبا ادعا چرا فراموش خیال شده ایم بیایید هر از گاهی زحمت کشان انقلاب را از هر شکل و رنگی یاد کنیم نگذاریم تنهابمانند و در سال جهاد اقتصادی با توانایی مدیران گذشته و حال دوشادوش هم با قدرت جهادی برای ابادی استانمان قدم برداریم و نگذارید کسانی که پرچم حسینی رو سر هایشان وصل بود بیاید پایین و خاک بخورد .نیایید به جای اینکه در کنار هم قدم بزنیم سعی می کنیم از اسطوره ها جلو بزنیم و یا حتی با کلمات بی اثبات خودمان را به شهر اثبات کنیم .
ادامه دارد …به امید روزهای یکرنگی و وفاداری.

مجتبی قویدل صومعه سرایی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share