مسئولان از پشت شیشه دودی چه میبینند؟
مشکل ما فقط پروژههای نیمهکاره نیست؛ مشکل ندیده شدنِ مردم است تا زمانی که مسئولان کشور را از پشت شیشه دودی ببینند، تصویر همیشه ناقص خواهد بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، انوشیروان مباشرامینی نوشت: گاهی کافی است مسئولان فقط یکبار همان مسیرهایی را که مردم هر روز با اضطراب و صبر طی میکنند، بدون تشریفات، بدون محافظ و بدون تلفن همراه، نگاه کنند تا بخش بزرگی از گلایههای عمومی نیازی به بیان نداشته باشد. اما معمولاً چنین نمیشود.
در بسیاری از سفرهای اداری، مسئولان در خودروهای سازمانی یا مشغول مکالمهاند یا غرق در صفحه گوشی. از پشت شیشه دودی، کشور آرامتر، مرتبتر و کممسئلهتر به نظر میرسد؛ اما آنسوی این شیشه، واقعیتی جریان دارد که مردم با گوشت و پوست لمس میکنند.
۱. مصادیقی که نمیتوان ندید؛ فقط کافی است نگاه کرد
🔹️ایمنیِ فراموششده
چراغهای خاموش بزرگراه رشت – لاهیجان سالهاست شب این محور را به تونلی تاریک تبدیل کرده؛ تونلی که هزاران خانواده با نگرانی از آن عبور میکنند.
سرعتگیرهای بیضابطه محور رشت – آستارا آنقدر متعدد و نامتعارفاند که مسیر ملی را شبیه میدان عبور از موانع کردهاند.
🔹️زیرساختهای نیمهجان
پل ورودی فومن سالهاست نه تکمیل شده و نه قابل پذیرش بهعنوان ورودی یک شهر مهم.
چالهها و دستاندازهای رشت، مردم را هر روز میان انتخاب «چاله بد» و «چاله بدتر» قرار میدهد.
پیشرفت لاکپشتی جاده پیربازار – ضیابر نیز این پرسش ساده را بیپاسخ گذاشته: چه چیزی این مسیر را اینگونه متوقف کرده است؟
🔹️پروژههایی که به نماد انتظار تبدیل شدهاند
سد شفارود رضوانشهر و سد پلرود رودسر دیگر نام پروژه نیستند؛ نام بلاتکلیفیاند. نامِ طرحهایی که سالها میان «شروع»، «توقف» و «وعده» در رفتوبرگشت ماندهاند.
این واقعیتها پنهان نیستند. مردم هر روز از کنارشان عبور میکنند.
اما پرسش اینجاست: آیا مسئولان هم همین صحنه را میبینند؟
۲. چرا مسئولان کمتر واقعیت را میبینند؟
مشکل فقط شیشه دودی یا خودرو شاسیبلند نیست؛ ساختار اداری ایران، امکان مشاهده مستقیم واقعیت را از مسئولان گرفته است.
چهار عامل در این میان نقش تعیینکننده دارند:
• فرهنگ گزارشمحور: واقعیت از فیلتر نامهها و گزارشها عبور میکند و در نهایت، نرمتر، زیباتر و بیحاشیهتر نمایش داده میشود.
• تشریفات زائد: بازدیدهای میدانی عملاً به مراسم تشریفاتی تبدیل میشوند، نه مشاهده واقعی.
• محافظت از مقام، نه از واقعیت: مسیرها پیشاپیش پاکسازی و چیدمان میشوند تا «حاشیه ایجاد نشود».
• فاصله حسی: مسئول نه پشت فرمان مینشیند، نه در ترافیک میماند، نه با چالهها درگیر میشود؛ طبیعی است که درد مردم را لمس نکند.
وقتی «مشاهده مستقیم» حذف میشود، تصمیمها بر پایه تصویری گرفته میشود که بیشتر شبیه یک کاتالوگ اداری است تا چهره واقعی استان.
۳. فاصلهای که هر روز خطرناکتر میشود
شکاف میان آنچه مردم میبینند و آنچه در جلسات رسمی روایت میشود، هر ماه عمیقتر شده است:
میان «آنچه هست» و «آنچه گزارش میشود»،
میان «آنچه مردم تحمل میکنند» و «آنچه مسئول میشنود»،
میان «زندگی واقعی مردم» و «گزارشهای روزمره ادارات».
تا زمانی که این فاصله حسی پر نشود، هیچ تصمیمی—حتا اگر نیتش درست باشد—به هدف نمیرسد.
۴. حداقل انتظار مردم: دیدن واقعی، نه دیدن گزینشی
هیچکس انتظار ندارد با یک دستور، همه مشکلات حل شود.
اما انتظار حداقلی این است که مشکلات دیده شوند؛ نه از پشت شیشه دودی، نه از صفحه گوشی، بلکه از پشت فرمان، در همان مسیری که مردم طی میکنند.
برای این منظور، اقداماتی کاملاً روشن و عملی وجود دارد:
• بازدیدهای میدانی بدون تشریفات و با حداقل همراه
• استفاده از بازرسان ناشناس برای تهیه گزارشهای واقعی
• مقایسه ماهانه گزارش رسمی با مشاهدات میدانی
• تعهد مسئولان به عبور دورهای از مسیرهای پرتردد استان
این اقدامات شاید ساده به نظر برسد، اما فاصله میان «دیدن» و «ندانستن» را بهطور جدی کاهش میدهد.
۵. حرف آخر
مشکل ما فقط پروژههای نیمهکاره نیست؛ مشکل ندیده شدنِ مردم است.
تا زمانی که مسئولان کشور را از پشت شیشه دودی ببینند، تصویر همیشه ناقص خواهد بود.
کشور را باید از چشم مردم دید، نه از پشت گزارشهایی که برای خوشایند مسئولان نوشته میشوند.
دیدگاه