انوشیروان مباشرامینی

وفاق ملی در بحران‌ها متولد می‌شود، نه در بی‌دردی

امروز، از رسانه‌های رسمی تا شوراهای اداری، از دانشگاه تا مسجد، همه باید به کانون گفت‌وگو تبدیل شوند. در شرایطی که تهدیدات بیرونی جدی است، اولین نیاز داخلی ما احیای سرمایه اجتماعی و بازسازی پل‌های اعتماد میان مردم و ساختار رسمی کشور است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، انوشیروان مباشرامینی، روزنامه‌نگار و کارشناس حوزه سیاسی در یادداشتی نوشت:

وفاق ملی، واژه‌ای‌ست که بارها در بیانیه‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مسئولان تکرار شده، اما واقعیت این است که وفاق واقعی نه در فضای عادی و آرام، بلکه در دل بحران‌ها و التهاب‌ها شکل می‌گیرد. آن‌گاه که کشور زیر فشار دشمن، تحریم، جنگ یا فروپاشی اعتماد عمومی قرار می‌گیرد، وفاق ملی دیگر یک شعار انتخاباتی نیست، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقا و تداوم ملت و دولت است.
تجربه تاریخی ما گواهی می‌دهد که بزرگ‌ترین همدلی‌ها و هم‌صدایی‌ها، نه در روزهای رونق اقتصادی بلکه در روزهای موشک‌باران، صف نان، و قطع برق شکل گرفت. هشت سال دفاع مقدس، نقطه اوج همدلی ملی بود، نه به‌خاطر هماهنگی کامل مسئولان، بلکه به‌دلیل حضور فعال مردم در صحنه، اعتماد عمومی به صداقت گفتار و رفتار حاکمیت، و فداکاری نهادهای مختلف در برابر مشکلات.
امروز نیز، در بحبوحه تهدیدهای خارجی و بازگشت سایه جنگ بر منطقه، بار دیگر به یادمان می‌آید که هیچ دولتی بدون همراهی مردم، تاب مقاومت در بحران را ندارد. اما این همراهی، مشروط است:
به صداقت، به شفافیت، به مشارکت دادن واقعی مردم، و به کنار گذاشتن انحصار در تصمیم‌سازی.
وفاق ملی زمانی حاصل می‌شود که مسئولان، رسانه‌ها، نخبگان و مردم بر سر چند اصل پایه‌ای توافق کنند:
حفظ تمامیت ارضی، کرامت انسانی، منافع عمومی، و مشارکت همگانی در حل مسائل.
این توافق، نیازمند شنیدن صداهای مختلف، تحمل نقدها، و بازتعریف نقش مردم از “مخاطب” به “شریک تصمیم‌ساز” است.

امروز، از رسانه‌های رسمی تا شوراهای اداری، از دانشگاه تا مسجد، همه باید به کانون گفت‌وگو تبدیل شوند. در شرایطی که تهدیدات بیرونی جدی است، اولین نیاز داخلی ما احیای سرمایه اجتماعی و بازسازی پل‌های اعتماد میان مردم و ساختار رسمی کشور است.
اما فراموش نکنیم هر تلاشی برای ساختن وفاق، زمانی اصیل است که بر پایهٔ حقیقت بایستد. وفاقی که با سکوت اجباری، حذف صداهای منتقد، یا نمایشِ وحدتِ فرمالیته ساخته شود، نه تاب‌آوری می‌آفریند، نه اعتماد. این «وفاقِ مُرده» — که در آن، هم‌صدایی به جای گفت‌وگوی آزاد، از ترس یا تهدید زاده می‌شود — در اولین آزمون بحران، چون کاخی شنی فرو می‌پاشد.
وفاق ملی نه به‌معنای حذف اختلاف‌نظرها، بلکه هنر تبدیل تنوع به انسجام است. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس، سرباز لر و پزشک تهرانی و راننده کرد و معلم بلوچ، در یک خاکریز ایستادند، امروز نیز بحران‌ها فرصت‌اند تا دوباره، از دل رنج، وفاق بجوشد؛ البته اگر به جای انکار بحران، آن را به رسمیت بشناسیم، و به جای شعار، گفت‌وگو را آغاز کنیم.