گیلان و برنامه هفتم توسعه؛

نقشه راه یا تکرار مسیرهای بن‌بست؛ آیا گره پروژه‌های ناتمام گیلان با سرمایه‌گذار باز می‌شود؟

تأکید بر مشارکت عمومی-خصوصی در تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام گرچه هوشمندانه است، اما بدون اصلاح زیرساخت‌های قانونی و تضمین بازگشت سرمایه، توفیقی نخواهد داشت. گیلان از دیرباز در جلب سرمایه‌گذاران ملی و حتی بومی ناکام بوده و یکی از دلایل آن، نبود شفافیت، کُندی در صدور مجوزها و ضعف در تضمین‌های اجرایی است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، سخنان اخیر رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گیلان درباره تدوین برش استانی و شهرستانی برنامه هفتم توسعه، نویدبخش تغییر رویکردی مهم در نظام برنامه‌ریزی کشور و به‌تبع آن در استان گیلان است. او بر «نتیجه‌محور بودن» برنامه، تمرکز بر «چالش‌های کلیدی استان» و نیز مشارکت بخش خصوصی در تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام تأکید کرده است؛ اما آیا این مفاهیم در عمل نیز محقق خواهند شد یا در حد شعار باقی خواهند ماند؟

واقعیت این است که برنامه‌ریزی‌های گذشته به‌ویژه در سطح استان‌ها، اغلب با دو آسیب اساسی مواجه بوده‌اند: نخست، پراکندگی منابع در ده‌ها پروژه بی‌اثر و کم‌اثر که نتیجه‌ای جز فرسایش بودجه، ناتمام ماندن پروژه‌ها و نارضایتی عمومی نداشت. دوم، نگاه بالا به پایین و فاقد تحلیل بومی که منجر به طرح‌هایی شد که یا با نیاز واقعی مردم همخوان نبودند یا اساساً اجرایی نشدند.

اکنون که تدوین برش استانی برنامه هفتم در دستور کار قرار گرفته، نخستین گام باید «تعریف دقیق چالش‌های کلیدی استان» باشد. این تعریف نه در اتاق‌های بسته اداری بلکه با بهره‌گیری از ظرفیت دانشگاه‌ها، نخبگان، فعالان بخش خصوصی و گروه‌های مردمی قابل تحقق است. چه بسا آنچه از نظر نهادهای اجرایی یک چالش به شمار می‌آید، از منظر مردم مسئله‌ای فرعی تلقی شود و برعکس.

از سوی دیگر، تأکید بر مشارکت عمومی-خصوصی در تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام گرچه هوشمندانه است، اما بدون اصلاح زیرساخت‌های قانونی و تضمین بازگشت سرمایه، توفیقی نخواهد داشت. گیلان از دیرباز در جلب سرمایه‌گذاران ملی و حتی بومی ناکام بوده و یکی از دلایل آن، نبود شفافیت، کُندی در صدور مجوزها و ضعف در تضمین‌های اجرایی است.

در این میان، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گیلان باید فراتر از یک نهاد تهیه‌کننده اسناد، نقش هدایت‌گر، هماهنگ‌کننده و ناظر بر کیفیت اجرا را ایفا کند. تدوین برش‌های استانی نباید به فهرست‌نویسی پروژه‌ها محدود شود، بلکه باید به یک «نقشه راه واقعی و عملیاتی» برای عبور از بحران‌ها تبدیل شود.

چند پیشنهاد کاربردی به رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گیلان

تشکیل کمیته‌های تخصصی استانی برای شناسایی و اولویت‌بندی چالش‌ها با مشارکت دانشگاه‌ها، بخش خصوصی و نمایندگان افکار عمومی؛

ایجاد پنجره واحد سرمایه‌گذاری در کنار هر پروژه نیمه‌تمام اولویت‌دار، به‌منظور تسهیل فرآیند جذب و اطمینان‌بخشی به سرمایه‌گذاران؛

پیش‌بینی شاخص‌های ارزیابی مشخص برای هر هدف یا پروژه در برش استانی، به‌منظور پایش مستمر اثربخشی و انحراف از برنامه؛

شفاف‌سازی عمومی و رسانه‌ای درباره روند تدوین و اجرای برنامه‌ها، تا اعتماد عمومی جلب و مشارکت اجتماعی تقویت شود.

در یک کلام، اگر قرار است برنامه هفتم صرفاً نسخه‌ای تکراری از برنامه‌های قبلی نباشد، باید اراده‌ای تازه در مدیریت، شجاعتی در اولویت‌بندی و صداقتی در اجرا شکل بگیرد.