وقتی هشدارها درباره جمعیت گیلان تکرار میشوند، اما راهی نشان داده نمیشود
بیتردید وضعیت جمعیتی گیلان نگرانکننده و نیازمند توجه فوری است، اما پرسش اصلی اینجاست: چرا این هشدارها همچنان در سطح بیان و تکرار باقی ماندهاند و به برنامه عملی، نقشه راه یا حتی پیشنهاد مشخصی منتهی نشدهاند؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، مدتی است که هشدار درباره کاهش نرخ باروری و سالمندشدن جمعیت استان گیلان به یکی از مضامین پرتکرار سخنرانیها و گفتوگوهای مسئولان بهویژه رئیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان، دکتر آشوبی، تبدیل شده است.
آشوبی جدیدا در اظهاراتیبار دیگر با بیان اینکه “نرخ باروری در گیلان از مرز بحرانی ۱.۳ نیز پایینتر آمده” و “تا سال ۱۴۲۰ بیش از ۴۰ درصد جمعیت استان را سالمندان تشکیل خواهند داد”، بر وخامت شرایط جمعیتی استان تأکید کردهاند.
البته که نگرانی درباره آینده جمعیت گیلان، موضوعی واقعی و مستند است و نیاز به توجه دارد. اما آنچه جای سؤال دارد، تکرار چندباره این هشدارها بدون ارائه هیچ نقشه راه، اقدام اجرایی یا حتی پیشنهاد مشخصی برای مقابله با بحران جمعیتی است. اگر قرار باشد مسئولان صرفاً مانند خطیبان در یک منبر غمنامه بخوانند، بدون آنکه راهی برای نجات ارائه دهند، طبیعی است که جامعه نهتنها حساستر نمیشود، بلکه به مرور دچار بیحسی و بیاعتمادی خواهد شد.
گفتن اینکه “رسانهها باید جهاد تبیین در موضوع جمعیت انجام دهند” نیز اگرچه حرف درستی است، اما نوعی انتقال مسئولیت به نهادهای دیگر بدون آن است که نهاد متولی، یعنی نظام سلامت و سیاستگذاری جمعیتی، برنامه و سیاستی قابل اجرا داشته باشد. رسانهها نمیتوانند خلأ برنامهریزی را پر کنند. اگر حمایت از فرزندآوری فقط در حد تکرار شعارها و تأکیدهای کلی باقی بماند، نه رسانهها کار جدی میتوانند بکنند، نه مردم اعتماد میکنند، نه جوانان انگیزهای برای فرزندآوری پیدا میکنند.
سال گذشته، کاهش ۷.۳ درصدی تولدها در گیلان بهروشنی گویای این واقعیت است که زنگ خطر نه امروز، بلکه سالها پیش به صدا درآمده و حالا دیگر زمان هشدار دادن گذشته؛ وقت اقدام است. انتظار از رئیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان این نیست که فقط آمار بدهد، بلکه باید بستههای سیاستی، طرحهای حمایتی در حوزه سلامت مادر و کودک، تسهیلات پزشکی برای فرزندآوری، برنامههای مشاوره و آموزش خانواده و حتی پیشنهادهایی برای بازنگری در شیوههای خدماترسانی به خانوادههای دارای فرزند ارائه کند.
تا وقتی که دولت و مجلس فاقد برنامه اساسی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشورند، از مسئولان استانی انتظار بیدارباش دادن و تکرار هشدارها، کماثر و بیفایده است. سیاستهای جمعیتی باید بر اساس واقعیات زندگی مردم بازطراحی شود. بستههای حمایتی باید به شکل عادلانه و عملی برای همه گروههای درآمدی قابل دسترسی باشد.
طبق آمار رسمی، فقط ۶ درصد مردم گیلان سه فرزند دارند، قانون جوانی جمعیت اگرچه در ظاهر جامع به نظر میرسد، اما عملاً بسیاری از مشوقها را تنها برای خانوادههای دارای سه فرزند به بعد در نظر گرفته و خانوادههای با درآمد متوسط یا پایین را از دایره حمایت بیرون گذاشته است. باید برای خانوادههایی که صاحب فرزند دوم میشوند نیز امتیازات جدی و شفاف در نظر گرفت.
برای مثال زوجی را میشناسم که اجارهنشیناند، خانهای ندارند، تنها داراییشان یک پراید فرسوده است و بهتازگی صاحب فرزند شدهاند. این زوج به دلیل دهک بندی اشتباه نه کالابرگ الکترونیک دریافت کردهاند، نه یارانه حمایت غذایی کودک شامل حالشان شده است؛ آن هم در حالیکه هزینههایشان با تولد نوزاد بهصورت واقعی افزایش یافته است.
در یک کلام، وقت آن رسیده که مسئولان از تریبون هشدار، به میز تصمیمگیری و میدان عمل نقل مکان کنند. جامعه، بیش از هر چیز، تشنه راهحل است نه روایت تکراری بحران.
دیدگاه