بحران «انباشت مسائل حل نشده» در نظام حکمرانی؛ از پرونده هستهای تا تحریمهای اقتصادی
بحران “انباشت مسائل حل نشده” در ایران به شرایطی رسیده که شاید تداوم آن، حکمرانی ایران را با چالش های جدی مواجه ساخته است. بن بست در حل مسائلی مانند ناترازی انرژی، بی آبی، کاهش ارزش پول ملی، تورم و گرانی و مسائلی مانند عفاف و حجاب که بازخورد اجتماعی بالایی دارند، می تواند در واقع کشور را در بن بست جدی قرار دهد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، علیرضا سلطانی، کارشناس اقتصاد سیاسی در عصرایران نوشت:
یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی دانش سیاستگذاری عمومی، سنجش دولتها و نظامهای حکمرانی از منظر توانایی حل مسائل است. از منظر دانش سیاستگذاری عمومی، دولتها ضمن درک و شناسایی به موقع مسائل و چالش ها، باید توانایی و قدرت خود را در راستای حل مساله در قالب سیاستگذاری درست و اجرای درست سیاستها نشان دهند.
امروزه با توجه به رشد دانش در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معمولا مسائل و چالشها به خوبی شناسایی میشوند اما در کشورهای درحال توسعه، سیاستگذاری و اقدام لازم جهت حل به موقع و کم هزینه مسائل صورت نمیگیرد. در نتیجه بسیاری از کشورهای درحال توسعه امروزه با پدیدهای به نام «انباشت مسائل حل نشده» مواجه بوده و این مهم از عوامل اصلی طولانی شدن، پرهزینه شدن و کند شدن روند توسعهای این کشورها میباشد.
ایران نیز در زمره کشورهایی است که امروزه با پدیده «انباشت مسائل حل نشده» مواجه است و این پدیده تاب و توان و انرژی کشور در حوزه حکمرانی را گرفته و موجبات طولانی شدن، پرهزینه شدن و کند شدن روند توسعهای کشور و به عبارت دیگر زمینه «درجازدن کشور» را فراهم ساخته است. واقعیت این است که امروز کشور با انبوهی از مسائل و مشکلات حل نشدهای مواجه است که این خود تبدیل به یک بحران شده است.
«بحران مسائل حل نشده»، این بحران ۳ آفت بزرگ را به کشور تحمیل کرده است.
آفت اول اینکه سرمایهها و منابع مالی عظیمی از کشور در طول چند دهه صرف مدیریت ناتمام این مسائل شده و بدون اینکه به نتیجهای برسد، کار رها شده و امروز میلیاردها دلار سرمایه کشور در مسائل حل نشده هدر رفته و یا خاک میخورد.
آفت دوم طولانی شدن حل مسائل، به دلیل تعمیق و گسترش آن به حوزههای مختلف و مزمن شدن آنها با وجود هزینههای سنگین انجام شده در گذشته، موجب افزایش شدید هزینهها برای حل نهایی این مسائل شده است
و آفت سوم اینکه، عامل اصلی بسیاری از مسائل و چالشهای در حال ایجاد در کشور، همان مسائل حل نشده و انباشت شده گذشته میباشد به عبارت دیگر مسائل و چالشهای حل نشده با قدرت و سرعت در حال تولید مسائل و چالشهای جدید است که کار نظام حکمرانی را بسیار سخت کرده است.
پرونده هستهای، تحریمهای اقتصادی، مناسبات سیاسی و امنیتی با آمریکا و اروپا، کاهش ارزش پول ملی، افای تی اف (FATF) پرداخت یارانههای غیرمستقیم، رابطه میان نفت و دولت، نظام قیمتگذاری کالاها و خدمات، صندوقهای بازنشستگی، بنگاه داری و سوداگری بانکها، قاچاق کالا و ارز، قاچاق سوخت از کشور، آلودگی هوا، کمبود شدید آب، کاهش جمعیت، مصرف بیرویه انرژی، فساد اداری و بروکراتیک، فضای مجازی و فیلترینگ، جنگل خواری، آلودگی محیط زیست، فرسایش خاک، عفاف و حجاب، مسائل قومی و مذهبی و… در زمره مسائل انباشت شده در کشور باقی مانده که از دهههای گذشته شناسایی شده و با وجود آمد و رفت چندین دولت همچنان حل نشده باقی مانده اند.
مواجهه و رفتار نظام حکمرانی و سیاستگذاری ایران با مسائل و چالشهای بالا در ۴ رفتار و تاکتیک خلاصه میشود: اول خرید زمان و به تاخیر انداختن حل مساله برای افزایش توانایی، تغییر شرایط و یا از بین رفتن موضوعیت مساله در گذر زمان، دوم برخورد سلبی و نفی در قالب مسدودسازی و محدودسازی به جای برخورد ایجابی و اثباتی برای مدیریت چالشها و مسائل، سوم سیاستگذاری تسکینی برای کاهش اثرات مسائل و چالشها به صورت موقت و چهارم ناامیدی از حل مسائل و گرایش به خارج ساختن مسائل اساسی از اولویت سیاستگذاری و گرفتارشدن نظام حکمرانی در امور روزمره، کم اهمیت و بعضا در تناقض با سیاستهای حل مسائل اساسی.
نکته قابل توجه اینکه بسیاری از مسائل و چالشهای حل نشده و انباشت شده در ایران شناسایی شده و بعضا برای حل آنها در قالب سیاستهای کلی، برنامههای ۵ساله توسعه، قوانین و مقررات عادی و آیین نامههای اجرایی، راهکارهایی نیز پیش بینی شده اما تمامی این راهکارها در دولتهای مختلف به دلیل ناتوانی اقتصادی و سیاسی به حاشیه رفته و بایگانی شدهاند و هیچ نهاد یا مسئولی نیز مسئولیتعدم اجرا یا اصلاح قوانین را بر عهده نمیگیرند.
اینکه چرا نظام حکمرانی ایران گرفتار بحران «انباشت مسائل حل نشده» است، ریشه در چند عامل اساسی دارد:
عامل اول، وجود خطوط قرمز با مبانی مختلف امنیتی، نظامی، ایدئولوژیک و فرهنگی است که قدرت مانور وابتکار عمل نظام حکمرانی را برای درک مساله، مواجهه با مساله، سیاستگذاری برای حل مساله و اجرای سیاستهای احتمالی را بسیار محدود کرده است.
عامل دوم، فقدان هماهنگی و همدلی میان نظام حکمرانی و حوزه عمومی نسبت به درک مسائل و اولویت حل مساله و تفاوت و تضاد منافع مشترک میان نظام حمکرانی و نظام اجتماعی است که در گذر زمان این تفاوت و شکاف در قالب بیاعتمادی افزایش یافته و موجب گردیده برای حل مسائل همدلی ملی وجود نداشته باشد. این موضوع در مورد نظام قیمتگذاری، اصلاح نظام یارانهها و اصلاح قیمت حاملهای سوخت به شدت خود را نشان میدهد به گونهای که دولت به دلیل بیاعتمادی به حوزه اجتماعی در همراهی با سیاستهای اصلاحی در این حوزهها، به حل این مسائل ورود نمیکند و در مقابل در حوزه فضای اجتماعی دولت به حوزه اجتماعی برای رفع فیلترینگ اعتماد ندارد.
عامل سوم، تعدد و تنوع دستگاهها در نظام حکمرانی برای حل مساله و بروز بحران موازی کاری در نظام تصمیم گیری و بعضا بروز تضاد و تقابل میان نهادها تصمیم گیر و مسئول، است. فعال بودن بیش از ۱۰۰ شورای عالی در حوزههای مختلف و تجلی تصمیمات انها در قالب قانون، عملا باعث محدودیت و کاهش اقتدار مهمترین رکن تصمیم گیری یعنی مجلس در نظام حکمرانی ایران شده است.
و چهارمین عاملعدم بهره گیری از ظرفیتهای تعیین شده در قانون اساسی و دیگر سازوکارهای قانونی و نهادی در نظام سیاستگذاری کشور است. در راس این ظرفیتها، همه پرسی است که به صورت آشکار در قانون اساسی برای گره گشایی از مسائل به بن بست رسیده بر آن تاکید شده است. این سازوکار قانونی به دلایل مختلف مورد بیتوجهی قرار گرفته و از ظرفیت آن استفاده نمیشود.
ناتوانی نظام حکمرانی در حل مسائل و بروز بحران «انباشت مسائل حل نشده»، چنانکه بیان گردید زمینه ساز بروز مسائل و چالشهای دیگری همچون افزایش فساد و رانت خواری در کشور گردیده است.
در عین حال تداوم فرایند حل مساله در خصوص برخی مسائل، زمینه ساز بروز ساختارها و روندهایی میگردد که اتفاقا موجبات تداوم بحران و چالش میشود.
مساله تحریمهای اقتصادی از جمله این مسائل است. زمانبرشدن حل مساله تحریم روندهایی مانند کاسبی تحریم را موجب شده که در بسیاری موارد حتی در برابر حل مساله تحریم مقاومت کرده و در عین حال انگیزه نظام حکمرانی را برای حل مساله را کاهش دهد.
با این تفاسیر به نظر میرسد، بحران «انباشت مسائل حل نشده» در ایران به شرایطی رسیده که شاید تداوم آن، حکمرانی ایران را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. بن بست در حل مسائلی مانند ناترازی انرژی، بیآبی، کاهش ارزش پول ملی، تورم و گرانی و مسائلی مانند عفاف و حجاب که بازخورد اجتماعی بالایی دارند، میتواند در واقع کشور را در بن بست جدی قرار دهد.
دیدگاه