واکنش میرزاکوچک به امضای قرارداد ۱۹۱۹ | پاسخ سردار جنگل به تهدید و تطمیع دشمن
میرزا کوچک خان: «بنده عرض میکنم تاریخ عالم به ما اجازه میدهد هر دولتی که نتواند مملکت خود را از سلطه و اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد وظیفه ملت است که برای استخلاص وطنش قیام کند، اما کابینه حاضره میگوید: «من محض استفاده شخصی باید مملکت را در بازار لندن به ثمن بخس بفروشم»!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، میرزا کوچک خان علاوه بر این که با استبداد داخلی مبارزه میکرد، با قوای بیگانه نیز سر ناسازگاری داشت. مخالفت میرزا با سیاست استعماری غرب را در واکنش او به امضای معاهده ننگین ۱۹۱۹ وثوقالدوله میتوان دید. میرزا یکی از مخالفان قرارداد ۱۹۱۹ بود. حسین مکی مینویسد: یکی دیگر از موانع اجرای قرارداد، وجود میرزا کوچک خان در جنگل بود که با عدهای از رجال و ملیون ایران حتی شخص شاه و مخالفین قرارداد، محرمانه سر و سرَی داشت و دائماً دولت وثوق الدوله را تهدید مینمود. دولت وثوق الدوله به هر وسیله خواست او را مطیع نماید موفق نگردید. بالاخره به وسیله نامهای دیپلماسی و سه پهلو و در عین حال تهدیدآمیز و ملایم و ظاهر فریب خواست با او کنار بیاید. میرزا کوچک خان تسلیم نشده جواب دندانشکنی به دولت داد.
این دو مراسله – یعنی مراسله دولت با میرزا – که بغض میرزا کوچک را نسبت به سیاست انگلستان میرساند، فوق العاده قابل ملاحظه و از لحاظ سیاسی شایان کمال توجه است. این دو مراسله دو سه هفته بعد از انتشار قرارداد، مبادله شد. آن نامهها بدین قرار است:
نامه دولت خطاب به میرزا این است:
«از آنجائی که دولت علَیه ایران شخص مرا که رئیس آتریاد تهران و چند سال است به ایراندوستی خدمتگزار هستم جهت قلع و قمع ریشه فساد جنگل تعیین فرموده و این مسئله قطعی است و کسانی هم که با شما همراهی میکنند اطلاع کامل داریم به جزای خود خواهند رسید. به جنابعالی که سردسته آنها هستید اعلان میشود به عون الله تعالی ریشه و مبدأ فساد را از صفحه گیلان کنده و مضمحل خواهیم نمود. لیکن محض این که شخص شما وطن دوست و ایرانخواه عاقل و نیک نفس معرفی شده اید، لازم است به شما خاطرنشان شود هرگاه جنابعالی را در محکمه عدل الهی حاضر نمایند و سئوال شود آنچه خسارت و تلفات اهالی بیچاره از بدو الی ختم وارد آمده است مسئول درگاه الهی کی است؟ گمان میکنم که انصاف خواهید داد و شرمنده خواهید شد.
بدیهی است انسان کامل برای فائده موهوم راضی بدین مسئولیت بزرگ نخواهد شد، و نیز به من هم اینطور دستگیر شده است که با آن صفات عالی برای شخص خود راضی به اذیت مسلمین بیچاره نخواهید بود.
لذا با کمال اطمینان و قول شرف نظامی و به خدای یکتا قسم است چنانچه به اردوی قزاق ایران و به من پناهنده شوی و حرف مرا بپذیری قول میدهم که وسائلی فراهم داریم که بقیه عمر خود را با کمال احترام و با مشاغل عالی به آسودگی زندگانی نمائی و این قول نظامی که در این ورقه به شما داده میشود به وحدانیت خدا حق است، تا زمانی که آسایش شما را در پیشگاه اعلیحضرت همایونی و اولیاء دولت علَیه ایران فراهم و به عمل نیاورم شخص جنابعالی و کسانی که شما به آنها اطمینان دارید و اطمینان میدهید در اردوی قزاق مثل یک نفر مهمان عزیز میباشید، به مصداق آیه شریفه «اکرم الضیف و لوکان کافرا» [۱] و نیز چنانچه بخواهید غیر این مسئله حرفی داشته باشید خوبست محلی را برای ملاقات و حرف آخر معین دارید که در آن محل با شما ملاقاتی بشود که رفع اشتباهات افواهی شده باشد.
رئیس آتریاد تهران- رتمیسترتکاچنکوف»
جواب میرزا کوچک خان به این نامه چنین است:
هو الحق
جناب آقای رئیس آتریاد رتمیستر تکاچنکوف
جواب، لیله ۲۲ ذیحجه ۱۳۳۷
از صدر تا ذیل مرقومه مورخه ۲۱ شهر جاری را با دیده دقت دیدم. بنده به کلمات عقلفریبانه اعضاء و اتباع آن دولت که منفور ملتاند فریفته نخواهم شد. از این پیشتر نمایندگان دولت انگلیس با وعدههایی که به سایرین دادهاند یکبارگی قباله مالکیت ایران را گرفته تکلیفم کردند، تسلیم نشدم. مرا تهدید و تطمیع از وصول به معشوق یا مقصودم باز نخواهد داشت. وجدانم به من امر میکند که در استخلاص مولد و موطنم که گرفتار چنگال قهاریت اجنبی است کوشش کنم. شما میفرمائید نظام، نظر به حق و باطل نداده مدعیان دولت را هرکه و هرچه هست باید قلع و قمع نمود تا دارای منصب و مقام شوم.
بنده عرض میکنم تاریخ عالم به ما اجازه میدهد هر دولتی که نتواند مملکت خود را از سلطه و اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد وظیفه ملت است که برای استخلاص وطنش قیام کند، اما کابینه حاضره میگوید: «من محض استفاده شخصی باید مملکت را در بازار لندن به ثمن بخس بفروشم»!
در قانون اسلام مدون است کفار وقتی که به ممالک اسلامی مسلط شوند مسلمین باید به مدافعه برخیزند ولی دولت انگلیس فریاد میکند: من اسلام و انصاف نمیدانم و باید دولت ضعیفه را اسیر آز و کشته مقصود مشئوم خود سازم. بنده میگویم انقلابات امروزه ما را تحریک میکند مثل سایر ممالک دنیا در تمام ایالات ایران اعلان جمهوریت بر طبق مرام سوسیالیستها داده و رنجبران را از دست راحت طلبان برهانیم، ولیکن درباریان تن در نمیدهند که مملکت ما با قانون مشروطیت از روی پروگرام دموکراسی اداره گردد.
باری با این ادله وجدانم محکوم است در راه سعادت مملکتم سعی کرده؛ گو این که این کرورها نفوس و نوامیس و مال ضایع شود. در مقابل جوابی را که موسی در مقابل با فرعون و محمد (ص) به ابوجهل و سایر مقننین و مؤسسین آزادی و روحانی در محکمه عدل الهی میدهند من هم که یکی از پیروان آنان میباشم خواهم داد. بنده و همراهانم شما و پیروانت در این دو مخالف میرویم باید دید عقلای عالم به جسد کشته ما میخندند یا به فاتحیت شما تحسین میکنند؟!
فرضاً تمام مراتب فوق حمل به کذب رود یعنی بنده حقیقتاً یک نفر جاه طلب نفسانی تصور شده به مواعید جنابعالی متمایل گردم، آن وقت عرض میکنم کسانی که تسلیم گردیدند و ورقه ممهوره دولت را در دست داشتند همه را به دار آویختند، حبس کردید، تبعید نمودید، بنده را با چه رو بعد از این عملیات باز تکلیف به تسلیم مینمائید؟
از این که در خاتمه درخواست ملاقات کرده بودید عرض میکنم کسانی که دارای شرافت قولی نیستند ملاقات کردن با ایشان از قاعده عقل به دور و بیرون است. فقط بین ما و شما را باید خداوند حکم فرماید.
کوچک جنگلی
۱. عبارت غلط است. باید «اکرموا» باشد. از این گذشته عبارت گفته پیغمبر است نه آیه شریفه قرآن!
منبع: نهضت روحانیون ایران؛ جلد دوم؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
دیدگاه