بیماری و بیرحمی؛ وقتی هزینههای درمان به رنج بیماران افزوده میشود!
برخی پزشکان با اتخاذ رویکردهای تجاری، روند درمانی را تنها در مطبهای خصوصی خود و حتی بدون لحاظ نمودن پوشش بیمههای پایه و تکمیلی انجام میدهند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، در دنیای امروز، بیماران گرفتار، نه تنها با رنجهای جسمی ناشی از بیماریهای سخت دست و پنجه نرم میکنند، بلکه بار مالی سنگینی نیز بر دوش آنها قرار دارد. این بار مالی، در شرایطی که بیماریهای جدی مانند سرطان در حال پیشرفت هستند، به شدت میتواند وضعیت روحی و روانی بیماران را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، واقعیتهای تلخی وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
یکی از مشکلات اساسی، عدم پوشش بیمهای برای برخی از خدمات درمانی است. بیمهها بعضا در مواردی که بیماران به پوشش حمایتی آنها نیاز دارند، از قبول هزینههای درمانی سر باز میزنند و این موضوع میتواند بیماران را در مضیقهای غیرقابل تحمل قرار دهد. در چنین شرایطی، جراحان نیز به جای تمرکز بر درمان واقعی، علاوه بر هزینههای بیمارستان، هزینههای جداگانهای در مطب از بیماران طلب میکنند که این بار مالی را دوچندان میکند.
افزون بر این، پرسنل بیمارستانها و کلینیکها در بسیاری از موارد به حال روحی بیماران توجهی ندارند. این بیتوجهی میتواند احساس تنهایی و ناامیدی را در بیماران تشدید کند و آنها را در برابر درد و رنج خود تنها بگذارد. در این بین، برخی پزشکان با اتخاذ رویکردهای تجاری، روند درمانی را تنها در مطبهای خصوصی خود و حتی بدون لحاظ نمودن پوشش بیمههای پایه و تکمیلی انجام میدهند و این مسئله به معنای افزایش هزینههای درمانی برای بیمارانی است که در حال مبارزه با یک بیماری کشنده هستند.
علاوه بر این، پزشکانی که تأکید دارند داروهای تجویزی و خدمات آزمایشگاهی و رادیولوژی حتماً باید از مراکز خاص تهیه شوند، بهنوعی به بار مالی بیماران افزوده و آنها را در موقعیتی دشوار قرار میدهند. در این شرایط، بیماران بهجای دریافت حمایت و همدلی، با ناملایمتهای برخی از افراد بیوجدان مواجه میشوند که تنها به فکر منافع مالی خود هستند.
بهویژه در مورد بیماران سرطانی، پزشکانی که برای جراحی آنها کدهای ترمیمی و زیبایی را به کار میبرند و این عمل را خارج از تعهدات درمانی خود محسوب میکنند، نه تنها به درد و رنج بیماران بیتوجهی میکنند، بلکه بهنوعی به بیاعتمادی عمومی نسبت به سیستم درمانی دامن میزنند. در شرایطی که بیمهها نیز این خدمات را پوشش نمیدهند، بیماران چگونه میتوانند با این ناملایمتها کنار بیایند؟
البته یقین داریم که پزشکان با وجدان و مسئولیتپذیر زیادی در جامعه وجود دارند و صدالبته که تعداد آنها بیشتر از پزشکان تاجر است. اما همان تعداد پزشکانی که وضعیت بیماران را درک نمیکنند و به دنبال سود بیشتر هستند، میتوانند به راحتی اعتماد عمومی را خدشهدار کنند.
به راستی، چگونه میتوان از بیمارانی که خسته از دردهای جسمی و روحی هستند، انتظار داشت که با ناملایمتهای برخی از افراد بیوجدان کنار بیایند؟ آیا نمیتوانیم بهعنوان عضوی از یک جامعه، بر روی همدلی و حمایت از یکدیگر تأکید کنیم و به جای سودجویی، به فکر سلامت و رفاه بیماران باشیم؟ این سؤالات باید در ذهن هر یک از ما باقی بماند و ما را به سمت تغییر مثبت هدایت کند.
دیدگاه