گزارشی از یک اتفاق عجیب در ۱۳ صفر

۱۳ صفر و صف مردم در طلافروشی‌ها؛ دریای نامتناهی خرافات!

یک خرافه، جملاتی بدون سند و بی‌اعتبار در فضای مجازی به شکلی دست به دست شد که درنهایت مردم را به شکل عجیبی به بازارها کشاند. تا جایی که حتی در بین دستفروش‌های مترو، دیگر جاکلیدی هم پیدا نمی‌شد و ۱۰۰ هزار تومان هم روی هر گرم طلا افزوده شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از فرهیختگان، «اگر می‌خواهی خانه‌دار شوی روز ۱۳ صفر جاکلیدی بخر. برای ماشین‌دار شدن جاسوئیچی بخر. برای رزق و روزی تکه‌ای طلا بخر. برای ازدواج حلقه و برای بچه‌دار شدن هم در روز ۱۳ صفر عروسک بخر.» چند روزی می‌شد که اکسپلورر اینستاگرام پر بود از توصیه‌ها و کلیپ‌هایی از این دست که اگر می‌خواهی این‌طور شود، فلان وسیله را در روز ۱۳ صفر بخر. ماجرا اصلا جدی نبود. یعنی همه ماه صفر در اغلب روایات اصلی به ماه منحوسی معروف است و ائمه و بزرگان دین‌مان، به صدقه دادن در ماه صفر تاکید ویژه‌ای ورزیده‌اند‌ تا صدقه بلا را در این ماه دفع کند. آنقدر منحوس بودن ماه صفر در روایات اسلامی جدی است که حتی بزرگان دین، مسلمانان را از انجام کارهای مهم در این ماه برحذر کرده‌اند.
القصه اینکه امسال یکباره از طریق فضای مجازی، برخی بلاگرها از روی خرافات و بدون استناد به هیچ‌گونه روایت دینی و ملی، مردم را به خرید وسیله‌های عجیب در روز ۱۳ صفر دعوت کردند. برای پولدار شدن طلا بخرید و برای خانه‌دار شدن هم جاکلیدی. بالاخره روز ۱۳ صفر رسید. در کمال ناباوری، بخشی از مردم کلیپ‌های اینستاگرامی و بلاگرهای‌انگیزشی را باور کرده بودند و جلوی اکثر طلافروشی‌های سطح شهر، صف‌های طولانی به راه افتاده بود. بازارهای کوچک طلا در مرکز شهر که در روزهای عادی تعطیل بودند، باز هم روز یکشنبه شاهد صف‌های طولانی بودند.

دریغ از یک جاکلیدی!

شاید غیرقابل باور باشد اما دستفروش‌های مترو که جاکلیدی می‌‌فروشند هم قصه‌شان همین بود. جاکلیدی‌های فانتزی که شاید شکیل‌تر از سایر جاکلیدی‌ها باشند، همه به فروش رفته بود. یکی از دوستانم تعریف می‌‌کرد که تمام خیابان کارون در مرکز شهر تهران را برای خرید یک جاکلیدی بالا و پایین کرده بود اما همه می‌گفتند، چیزی موجود ندارند. او هم برای خرید یک تکه طلای سبک به طلافروشی‌های همان محله رفته بود و می‌گفت مردم روبه‌روی طلافروشی‌های خیابان هاشمی که در روزهای عادی سال خالی است، تا بعد از ساعت ۹ شب هم صف کشیده بودند.

افزایش قیمت سکه و طلا با هجوم به طلافروشی‌ها
یک خرافه، جملاتی بدون سند و بی‌اعتبار در فضای مجازی به شکلی دست به دست شد که درنهایت مردم را به شکل عجیبی به بازارها کشاند. تا جایی که حتی در بین دستفروش‌های مترو، دیگر جاکلیدی هم پیدا نمی‌شد و ۱۰۰ هزار تومان هم روی هر گرم طلا افزوده شد.
نایب‌رئیس اتحادیه طلا و جواهر گفته بود که همین اقدام مردم و باور جدید باعث شد روز یکشنبه سکه ۷۵۰ هزار تومان و هر گرم طلا ۱۰۰ هزار تومان گران شود. در حالی که نرخ ارز و انس جهانی تغییری نکرده بود.

چه شد که به خرافه ۱۳ صفر رسیدیم؟
حقیقت این است که رواج خرافه و خرافه‌پرستی در میان ما ایرانی‌ها امر عجیبی نیست. یک روز فال قهوه، یک روز فال تاروت و حالا نوبت به خریدهای عجیب در روز ۱۳ صفر رسیده بود. آنچه که در این میان غیرقابل باور بود، ناهمخوانی خرافه خرید طلا در روز ۱۳ صفر با روایات دینی ما است.
طلافروشان و کسبه قدیمی بازار می‌گویند در تمام سال‌هایی که در بازار طلا فعالیت می‌کنند، مردم معمولا به احترام ایام عزاداری ماه‌های محرم و صفر، طلا نمی‌خریدند و بازار تقریبا کساد بود. امسال اما یکباره با انتشار کلیپ‌هایی مبنی‌بر خوش‌یمن بودن خرید طلا در ماه صفر، مردم به طلافروشی‌ها هجوم آوردند. اغلب طلافروش‌های قدیمی بازار می‌گویند که تا به حال و در طول تمام سال‌های کاری‌شان هیچوقت با چنین موضوعی روبه‌رو نبودند و ‌نه در عرف، نه فرهنگ، نه دین و نه حتی مناسک ملی و عادات به‌جا‌مانده از ایران باستان نیز چنین روایتی وجود ندارد.
ماجرا این است که اصلا هرکس به اندازه وسع و درآمدش و هرقدر که پول دارد و در هر زمانی که می‌خواهد، می‌تواند طلا خرید و فروش کند. یعنی اصل خرید طلا هیچ ایرادی ندارد. امری که در اینجا محل نقد است، بدعت و خرافه در آداب و رسوم و فهم عموم از دینداری است. اینکه هرکسی که از راه برسد، با سخنرانی‌ روبه‌روی دوربین و اعتمادبه‌نفس، جملاتی را کنار هم بچیند و مردم را برای انجام یک کار در جامعه فرابخواند و برای باورپذیری نیز ماجرا را به دین گره بزند، می‌تواند ترسناک باشد. ترسناک‌تر اما باور مردم به آن چیزی است که این دست از افراد ادعا دارند و انجام اعمال یا کاری که درباره آن سخن گفته شده است.
این اتفاق شبیه به ماجرای احتکارهای خانگی سال‌های اواخر دهه ۹۰ است. مردم از روی شنیده‌ها به فروشگاه‌ها هجوم می‌بردند و از ترس نبود کالاهایی مانند تخم‌مرغ، روغن یا نوشابه در بازار، بیش از مصرف معمول‌شان این کالاها را می‌خریدند و درنهایت هم هم قفسه‌ها خالی می‌شد؛ چراکه خریدها بیش از نیاز معمولی خانوارها صورت می‌گرفت. مساله در اینجا به وجود آمدن احساس نیاز کاذب در میان مردم و ایجاد یک حالت غیرمعمولی در بازار است. مگر هر خانوار در ماه چند بطری نوشابه مصرف می‌کرد که از نبود نوشابه در فروشگاه‌ها می‌ترسیدند؟ همین خرید غیرمعقول و احتکارهای خانگی دقیقا قفسه‌های فروشگاه را خالی می‌کرد و در آخر هم آنکه زرنگ‌تر و آینده‌نگرتر بود، برنده آن روزها می‌شد.
هجوم به طلافروشی‌ها نیز قصه‌ای از این جنس بود. در وهله اول، به مخاطب این مساله را القا کردند که امروز با خرید طلا یا جاکلیدی، آینده را به نفع خودت تغییرخواهی داد. در سمت دیگر ماجرا نیز موضوع را به دینداری عامه گره زدند تا برای جامعه ایرانی و حتی مخاطب مذهبی هم قابل باور باشد. نتیجه اما چه شد؟ افزایش ۷۵۰ هزار تومانی قیمت سکه و ۱۰۰ هزارتومانی هر گرم طلا. اما چگونه این سازندگان این کلیپ‌ها توانستند پای مردم را به طلافروشی‌ها بکشانند؟ با القای احساس نیاز کاذب به خرید طلا یا بهتر است بگوییم با خرافه. اینکه اگر طلا بخرید، اتفاق مثبتی در زندگی‌تان خواهد افتاد و پولدار خواهید شد. اگر جاکلیدی بخرید، خانه‌دار خواهید شد. مردم نیز از روی علاقه به خرید خانه یا کسب درآمد بیشتر، این گزاره‌ها را باور می‌کنند و در آخر آش به حدی شور می‌شود که دستفروشان مترو جاکلیدی برای فروش ندارند.
ساختن، پرورش و انتشار عمومی یک خرافه کار آسانی نیست. هرقدر مردم ساده‌لوح و زود‌باور هم که در جامعه وجود داشته باشند و خرافه‌ها را باور کنند اما باز هم فراگیر شدنش، پروسه‌ای زمان‌بر است. برای همین سازندگان آن کلیپ‌ها چندین روز پیش از ۱۳ صفر این خرافه را منتشر کردند تا در آخر در روز موعود، همان امری صورت بگیرد که شاهدش بودیم. اما در این بین واقعا چه کسانی به دنبال افزایش قیمت طلا از طریق ایجاد چنین فضایی بودند؟ هنوز پاسخ این سوال معلوم نیست!

Share