روابط عمومی مدیر مدار یا روابط عمومی مردم دار؟
در باب آسیبشناسی داخلی اداره روابط عمومی نیز سخن بسیار است اما میتوان به نبود ساختار تشکیلاتی مناسب، عدم استفاده از نیروی متخصص، آمیختگی تشکیلات (به طور مثال با حوزه ریاست، واحد فرهنگی، واحد بین الملل)، نبود اعتبارات و وجود رویکرد سنتی و… اشاره کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، عیسی احمدی تماجانی، کارشناس ارشد مدیریت رسانه و فعال حوزه روابط عمومی در یادداشتی به مناسبت روز ارتباطات و روابط عمومی نوشت؛
با نگاهی به تقویم ماه اردیبهشت و مرور رویدادهای واپسین روزهای این ماه، مناسبت روز ارتباطات و روابط عمومی جلب توجه میکند. در دنیای کنونی با توجه به پیشرفت روز افزون علم و تکنولوژی، ارتباطات؛ عنصر حیات بخش بشری قلمداد میشود. در این بین روابط عمومیها میتوانند به عنوان یک ابزار و پل ارتباطی نقش تسهیل کننده و بازیگری مهم در برقراری این ارتباطات باشند.
روابط عمومی مغز متفکر- گوش شنوا- چشم بینا- زبان گویا- دست اجرا- قلب پویا- موتور حرکت و شخصیت یک سازمان است. همانطور که قلب جریان خون را در تمامی بافتهای بدن هدایت میکند و وظیفه دارد اکسیژن و مواد غذایی سالم را به همه بافتهای بدن برساند و دی اکسید کربن و مواد زاید را از بافتها دفع نماید، روابط عمومی نیز از طریق تسهیل ارتباطات درون و برون سازمانی همه خوبیها را فیمابین جاری و تمام بدیها را از سازمان میزداید، تا سازمان همیشه با مردم باشد و مردم داری تداوم یابد. روابط عمومی چشم و چراغ سازمان است، چشم است چون باید همه چیز را ببیند و تمامی چالشها و بحرانها را پیش بینی نماید و راه حل برون رفت از آنها را پیشنهاد دهد و چراغ است چون باید سازمان را در مسیر خواستههای مخاطبان و مردم داری هدایت نماید.
حال سوال اینجاست که چقدر روابط عمومیها در این نقش مردم داری موفق عمل کردند؟!
با مرور فعالیت و عملکرد روابط عمومیهای دستگاههای مختلف میتوان به این نتیجه رسید که روابط عمومی دستگاهها بیشتر به دنبال برندسازی مدیران خود هستند. در مجموع این را نمیتوان به تفکر روابط عمومی نسبت داد، چون در حال حاضر به یک سیاست کلی تبدیل شده است که مدیران دستگاه به عنوان یک شخص رسانهای و قهرمان معرفی شوند، ولی همانطور که گفته شد روابط عمومی باید مردم دار و با مردم باشد حتی در مواردی که در دستگاهی علیه مردم حقی ضایع شده است، دست به اصلاح و روشنگری بزند و از مطالبات مردمی در مقابل سازمان تمام قد بایستد.
متاسفانه در دهههای اخیر، نقش روابط عمومی کم رنگ شده و بیشتر به دنبال قهرمانسازی از مدیران دستگاههای تحت تابع میباشند.
نکته دیگری که در مورد آسیبشناسی روابط عمومیها مرتبط با مدیران عالی دستگاهها میتوان اشاره کرد، وابستگی صرف روابط عمومی به مدیریت سازمان است و عموما باعدم سواد رسانهای و شناخت ناکافی مدیر کل مجموعه از روابط عمومی و افکار عمومی همراه است که با تصمیمات خواسته یا ناخواسته موجب خسران و بدنامی دستگاه در افکار عمومی میشود.
روابط عمومی تبعید گاه نیست محل رویش هنر و علم است
آفت دیگری که در روابط عمومیها وجود دارد و از طرف مدیران عالی دستگاه اتفاق میافتدعدم نگاه حرفهای و تخصصی به روابط عمومی هاست، به طوری که اگر قرار باشد نیرویی را به خاطر اهمال کاری تنبیه و جابجا کنند، محل مقصد نیروی اهمال کار از دید مدیران بالا دست واحد روابط عمومی است. با این دیدگاه واحد روابط عمومی تبعیدگاه شناسانده میشود در حالی که روابط عمومی محل رویش هنر و علم است. این نگاه در مورد مدیر انتخاب شده برای این واحد نیز صدق میکند و اغلب از افراد بیتجربه و نالایق در این حوزه استفاده میشود. عدم اعتماد و امین ندانستن روابط عمومیها از طرف مدیران عالی، از آفتهای موجود دیگر روابط عمومی است و اینعدم اعتماد سبب شده است که روابط عمومیها از جزئیات سازمان خود بیخبر باشند و گاها از رسانههای دیگر در جریان خبرهای سازمان خود قرار گیرند.
موارد یاد شده فوق گوشهای از آسیبهایی هستند که خواسته یا ناخواسته از سوی مدیران عالی دستگاهها بر پیکره روابط عمومی وارد میشود.
در باب آسیبشناسی داخلی اداره روابط عمومی نیز سخن بسیار است اما میتوان به نبود ساختار تشکیلاتی مناسب، عدم استفاده از نیروی متخصص، آمیختگی تشکیلات (به طور مثال با حوزه ریاست، واحد فرهنگی، واحد بین الملل)، نبود اعتبارات و وجود رویکرد سنتی و… اشاره کرد.
در پایان باید گفت راه حل درست برای جلوگیری از آسیبهای روابط عمومی، انتصاب مدیران دارای دانش روابط عمومی و سواد رسانهای است و در نهایت اگر این مدیر با دانش بالا، بخواهد هنر مردم داری را به شکل صحیح اجرا نماید باید نگاه خود را به اداره روابط عمومی از یک واحد تبعیدی و کم اهمیت به یک واحد مهم و راهبردی تغییر دهد و از مدیران متخصص در این زمینه بهره بگیرد.
دیدگاه